صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نسخه لیبرالی نپیچید!/ «سورپرایز ترامپی» برای انتخابات میان دوره ای کنگره/ از بچه‌های تیم‌ملی یاد بگیرید!

۰۷ تير ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۴:۱۳
کد خبر: ۴۳۱۷۶۴
حال که موضوع استقلال مطرح شد، باید بدانیم که اصرار کشور‌های اروپایی برای ادامه حضورشان در ایران، به دلیل تأمین منافع آن‌هاست و تجربه کار و تجارت با آن‌ها ثابت کرده درجایی که منافعشان به خطر بیفتد، وارد میدان نمی‌شوند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «نسخه لیبرالی نپیچید!» منتشر شده و در آن چنین آمده است:حال که موضوع استقلال مطرح شد، باید بدانیم که اصرار کشور‌های اروپایی برای ادامه حضورشان در ایران، به دلیل تأمین منافع آن‌هاست و تجربه کار و تجارت با آن‌ها ثابت کرده درجایی که منافعشان به خطر بیفتد، وارد میدان نمی‌شوند و بدتر از آن، چنانچه پای تحریم‌های همه‌جانبه به میان آید، حاضر به تأمین کالا‌های اساسی مثل دارو و ارزاق هم نیستند، همچنان که در اوایل دهه جاری، همگام با آمریکا محصولات استراتژیک را تحریم کردند.

آقایان مدعی ارتباط با دنیا پاسخ دهند که کدام کشور منظومه سرمایه‌داری اجازه می‌دهد نان شب مردم و دیگر مواد غذایی مورداحتیاج آن‌ها به واردات گره بخورد؟! به گواهی آمار و ارقام رسمی، بخش کشاورزی از واردات ۸۰ درصدی کالا در امان نمانده و بیش از ۴۰ درصد از مواد غذایی کشور از مسیر واردات تأمین می‌شود. نکته مهم اینجاست که امنیت غذایی باید شعبه‌ای از امنیت ملی برشمرده شود، زیرا دشمنی که به بهانه تحریم، اجازه واردات اقلام حیاتی را نداد، بدون شک اگر لازم باشد و منافعش ایجاب کند اجازه واردات مواد غذایی به کشور را نیز نخواهد داد.
توصیه اقتصاد سرمایه‌داری به کشور‌های تابع، خام فروشی است و فراتر از این، برای میزان تولید نفت نیز تعیین تکلیف می‌کنند، همان‌گونه که ترامپ بار‌ها از سقف تولید نفت خام اوپک گله کرده و آشفتگی بازار‌های بین‌المللی را به گردن کشور‌های تولیدکننده نفت انداخته است. بدعملی و سستی برخی در منفک کردن اقتصاد از درآمد‌های نفتی کار را به‌جایی رسانده که بدخواهان انقلاب و کشور می‌گویند ایران برای فروختن نفت خام خود هم اختیار ندارد و این بدترین حالت مفروض برای نظامی است که پرچم عزت و اقتدار را برافراشته است؛ و بالاخره اینکه اقتصاد ما زمانی به درجه پویایی خواهد رسید که استعداد‌ها و توانمندی‌های خود را باور و از رهیافت‌های نخ‌نما شده لیبرالیسم، کاملاً قطع امید کنیم. باید به این خودباوری برسیم که در میانه جنگ اقتصادی، مشابه صنایع پیشرفته دیگر مانند نظامی و هسته‌ای، توانایی دست‌یابی به هر افقی در اقتصاد را داریم و مهم‌تر اینکه تنها با اتکا به روش‌های انقلابی و ضد استکباری است که می‌توانیم کلیدواژه راهبردی «اقتصاد مقاومتی» را به معنای واقعی کلمه و به‌دوراز شعارزدگی محقق ساخته و جامه عمل بپوشانیم.

 
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «جنگ اقتصادی، هوشمندی سیاسی و اقدام و عمل انقلابی» منتشر شده و در آن آمده است:در حالی‌که وزارت خزانه‌داری آمریکا جنگ تمام عیاری را علیه استحکامات اقتصادی کشور ساماندهی کرده است آیا دولت محترم نباید با انتخاب فرماندهانی جهادی بسان دوران دفاع مقدس دفاع قهرمانانه و همه‌جانبه‌ای را علیه جنگ اقتصادی دشمن سازماندهی و برنامه‌ریزی کند؟ بدون شک وقتی که مردم نقشه عملیاتی دولت را برای مقابله بی‌امان با جنگ اقتصادی دشمن در قالب فرماندهانی اقتصادی با روحیه باکریها، خرازی‌ها، چیت سازیان‌ها، همت‌ها و همدانی‌ها را در میدان جنگ اقتصادی در کنار خود ببینند دوشادوش دولت همه ملت در مقابله با دشمن به میدان خواهند آمد و همچون دوران دفاع مقدس نقشه‌های شوم دشمن را منهدم و نقش بر آب خواهند کرد.
 
 
یکی از عواملی که منجر به خسارت می‌شود کم‌توجهی به هشدارها، هدایت‌ها و برنامه‌های ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و عدم استفاده از آراء و نظرات منتقدان دلسوز نظام در برنامه‌ریزی‌ها و مدیریت کشور است. بدون شک اگر دولت محترم به دور از خودشیفتگی در مسئله هسته‌ای و در برنامه‌های اقتصادی رهنمودها، تذکرات و سیاست‌های ابلاغی رهبری را به طور کامل سرفصل اقدام و عمل خود قرار می‌داد و به آراء منتقدان دلسوز نظام توجه می‌کرد یقینا کشور درگیر شرایط کنونی نبود.تشکیل کارگروه‌های اندیشه‌ورزی تخصصی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، همگام با مدیران دستگاه‌های اجرایی، متشکل از نیرو‌های دلسوز، صاحب‌نظر و نخبه در جهت حل مشکلات موجود کشور اقدامی ضروری در جهت هم‌افزایی توان فکری و مدیریتی مسئولان دستگاه‌های اجرایی کشور است. مقام معظم رهبری بار‌ها بر تشکیل این چنین نهادی تحت عنوان هیئت‌های اندیشه‌ورزی تأکید فرموده‌اند.
 
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:روحانی چه لباس تیم‌ملی فوتبال را به تن کند و پای تلویزیون به تشویق از نوع مخصوص عکس گرفتن مشغول باشد، چه تیپ میلیونی بزند و در تله‌کابین توچال باشد، باعث نخواهد شد وعده‌هایی را که در قامت رئیس‌جمهور یا نامزد انتخاباتی داده است فراموش کنیم، البته که نه دیدن فوتبال جرم است و نه ورزش و توچال رفتن ممنوع! اما نمی‌شود کوهی از وعده بین زمین و آسمان معلق باشد و مشکلات مردم روی زمین بماند، اما رئیس‌جمهورشان در تله‌کابین شمال تهران لبخند بزند!
 
 
مردم نسبت به تلاشی که انجام شده باشد قدرنشناس نیستند، اما متأسفانه جز وعده‌های پشت میکروفن، کاهلی در عمل، رها کردن اولویت‌ها و پرداختن به حاشیه‌ها، شانه خالی کردن از مسؤولیت، بدعملی یا اقدام بی‌موقع و فراری بودن از مردم، چیزی ندیده‌اند که به خاطرش سپاسگزار مسؤولان باشند یا چند ماهی به امید تحول در اوضاع مملکت، مشکلات را تحمل کنند.به هر حال آقای روحانی و دولتمردانش می‌توانند پا روی پا بیندازند و تا فینال مسابقات جام‌جهانی، فوتبال تماشا کنند یا آخر هر هفته تله‌کابین سوار شوند، اما روشن است که هیچ‌کدام از این‌ها نه برای مردم نان می‌شود و نه آبی بر آتش اوضاع کشور. مردم قبل از اینکه رویاهای‌شان روی دوش یک مرد پرتغالی سنگینی کند، رویا‌هایی داشته و دارند که به پشتوانه رأی‌شان باید روی دوش رئیس‌جمهور سنگینی کند، اما دوشی که با پیراهنی پوشیده شود که ارزشش اندازه یک ماه حقوق عقب‌افتاده کارگر باشد، بعید است سنگینی این بار را حس کند، البته نباید فراموش کنیم؛ از ماست که بر ماست!
 
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است:مردم عادی به‌طور عام به دنبال زندگی خود هستند؛ چه شغلی داشته باشند، از شغل چه درآمدی حاصل کنند، رونق شغلی آنان چگونه است، مسائل اسکان، مدرسه و بهداشت فرزندان چگونه باید حل شود. این‌ها مسائلی است که ذهن مردم عادی را دربرگرفته و اگر فاکتور‌های یاد‌شده مطلوب باشد، طبعا ذهن آنان چشم‌انداز مناسبی را می‌تواند تصور کند. یعنی دایره بینش افراد عادی در حدود زندگی خود است. امید به آینده از دیدگاه‌های مختلف متفاوت است و عملکرد هرکس به‌صورت عمومی و نه مطلق، وابسته به نوع زندگی، منافع و البته ایمان اوست. نظر یک نفر نمی‌تواند ملاک قرار گرفته، به دیدگاه‌های دیگران توسیع داده شده و ملاک تصمیم‌گیری باشد.
 
 
اینکه امید به آینده چگونه است و امیدواری‌ها در چه درجه‌ای میان مردم وجود دارد، نیاز به یک بررسی میدانی با سؤالات مشخصی در موضوعات تعریف‌شده دارد. مرکز آمار ایران به عنوان یک مرجع رسمی می‌تواند این مهم را به انجام برساند. اگر با شرایط فعلی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و با روند حرکت مجموعه حکومتی درجه امیدواری در حدی پذیرفتنی باشد، می‌توان روند کار را ادامه داد و اگر پاسخ به جز این باشد، باید در مواردی که از دست برمی‌آید و عامل کم‌شدن امید به آینده است، تجدید نظر کرد. در این پاسخ‌یابی، دو بعد را باید در نظر داشت. نخستین بعد افراد معمولی هستند؛ یعنی حسب ضوابط آماری از گروه‌های مختلف کارمندی در مؤسسات مختلف و نیز صاحبان و کارکنان و کارگران مشاغل و حرف مختلف سؤالات مشخصی را پرسید و این به معنی سؤالات از عامه است و هم‌زمان از افراد مسئول و فرهیختگان مانند مراجع تقلید و علمای دین، اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، وزرا، قضات عالی‌رتبه، روشنفکران و سیاست‌مداران سؤالات مشابه و شاید متفاوتی را مطرح کرد.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان ««سورپرایز ترامپی» برای انتخابات میان دوره‌ای کنگره» چنین نوشته است:دونالد ترامپ با وجود نشستن بر کرسی ریاست جمهوری، همچنان رویکرد انتقادی خود به نارسایی‌ها و مشکلات سیستمی وساختاری در آمریکا را حفظ کرده و همزمان، نقش رهبر اپوزیسیون تشکیلات سیاسی موسوم به «دولت پنهان» را بازی می‌کند. این رفتار، امید به تغییرات را در دل نیرو‌های اجتماعی ناراضی زنده نگه می‌دارد؛ آن هم در حالی که دموکرات‌ها نتوانسته اند با وجود در کنترل نداشتن کاخ سفید و کنگره، نقش اپوزیسیون دولت را بازی کنند. در ارتباط با فضای سیاسی کنونی ایالات متحده این نکته باید مد نظر قرار گیرد که گزارش‌ها و اعتراضات رسانه‌ای در این کشور علیه سیاست‌های دولت به تنهایی بیانگر میزان تمایل عمومی به دونالد ترامپ نیست. در ایالات متحده، لیبرال‌ها کم شمار، اما پرسروصدا و دارای رسانه‌های قوی و محافظه کاران پرشمار، اما کم سروصدا هستند. از این رو، اعتراضات پرسروصدای لیبرال‌ها علیه اقدامات فردی و تصمیمات جمعی دولت محافظه کار دونالد ترامپ نباید به منزله رویگردانی عموم رای دهندگان از برنامه‌های انتخاباتی جمهوری خواهان قلمداد شود.
 

با توجه به چنین وضعیتی، دو نتیجه مهم حاصل می‌شود. اول این که به نظر می‌رسد جنبش ملی گرایی نوع ترامپیستی در ایالات متحده زمینه را برای باطل کردن یک سنت دیرینه سیاسی دیگر مهیا می‌کند سنتی که در آن، حزب برنده انتخابات ریاست جمهوری عموما حزب بازنده در نخستین انتخابات میان دوره‌ای کنگره بوده است؛ ودوم این که پیروزی احتمالی جمهوری خواهان در نوامبر ۲۰۱۸، پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ را مسجل خواهد کرد مگر این که در این فاصله، اتفاق غیرقابل پیش بینی در داخل یا خارج از ایالات متحده آمریکا رخ دهد.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «یکپارچگی، باطل السحر مکر دشمنان» منتشر و در آن چنین آمده است:کسانی که با خروج ترامپ از برجام خاطره مخالفت‌های پیشین خود با حل و فصل دیپلماتیک بحران اتمی ایران را تجدید کردند و به این بهانه به دولت تاختند، از یاد برده بودند که اگر قرار بر مقصریابی در این قضیه باشد همگان نخست سراغ مسببان بحرانی شدن پرونده اتمی خواهند رفت و از این رهاورد تنها به کشور آسیب بیشتر خواهند زد. آن‌ها که متعاقب دیدار ترامپ-اون دستپاچه فشار را بر دولت ایران گذاشتند تا وارد مذاکره با ایالات متحده امریکا شود گویی فراموش کرده بودند که اوباما دیگر در کاخ سفید نیست و دستی به سوی ایران دراز نشده و به جای آن، دوازده شرط تعجیزی روی میز مذاکره موهوم قرار دارد و ایران برخلاف کره شمالی بمبی در زرادخانه ندارد تا ترامپ را به سنگاپور دوم بکشاند و عزم کره شمالی را نیز ندارد که فعلاً زمان بخرد تا هرگاه توانست برای سومین بار زیر میز بزند. دو طیف پیش گفته دو روی یک سکه اند؛ جابه‌جایی فرعیات با موضوع اصلی و فرستادن کشور به‌دنبال نخود سیاه البته در دو جهت مخالف.

اما خطرناک‌ترین واکنش شاید شتابزده و خدای ناخواسته فرصت طلبانه به تلاطم جاری، دعوت تلویحی بخش‌هایی از حکومت به برقراری وضعیت فوق‌العاده و زمزمه خروج از چارچوب‌های رسمی قانونی در مواجهه با تلاطم جاری و چشم‌انداز بحران پیش رو است. کیست که نداند باطل السحر هر مکر دشمنان ایران تنها یکپارچگی و ایستادگی مردم ایران بر سر منافع ملی بوده است و نمایش اقتدار کشور در قالب‌های به رسمیت شناخته شده بین‌المللی توانسته سد راه زیاده خواهی خارجیان شود چنانکه تدبیر خردمندان می‌تواند مانع بازگشت اجماع جهانی علیه ایران گردد؟ باید هشدار داد به همه کسانی که به هر دلیل فکر گذر از سازوکار‌های قانونی اداره کشور را به سر خود راه دهند که دانسته یا ندانسته در زمین دیگران بازی می‌کنند و تنها راه را برای مداخله باز‌ها به انواع بهانه‌های به ظاهر بشردوستانه هموار می‌کنند. بی‌شک آنان میوه‌های چنین خیانت بزرگی را نخواهند چید. وقت است که از دیروزمان، از محمد علیشاه و همپیمانی‌هایش و از سید ضیاء و زرنگی‌هایش درس عبرت گرفت.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *