اسلحهاى که از دستم افتاد را شما بردارید
در ادامه بخشهایی از وصیتنامه شهید مقیمی آمده است.
پس از حمد و ثناى پروردگار و طول عمر امام عزیزمان امام خمینى روحى فدا و پیروزى رزمندگان اسلام بر کفر صدامى و جنایتکاران شرق و غرب هم اکنون این توفیق از طرف خداوند سبحان به این حقیر رسیده است که در جبهه هاى نبرد حق علیه ظلمت حضور یابم تا به وظیفه خود یعنى حراست از اسلام و یارى آن بکوشم.
از خداوند این توفیق را مى خواهم گناهان مرا بیامرزد و ما را از خواهان و مقبولان درگاه خودش قرار دهد و ما را به هدفى که رسیدن به معبود خود است برساند. انشاءالله.
جنایت کاران شرق و غرب خیال کرده اند که با شهادت بهترین عزیزانمان، مردم مبارز ایران و مسلمانان جهان دست از مبارزه برمى دارند و مبارزه با کفر را به پایان مى رسانند. هرگز به این آرزو دست نخواهند یافت.
ملت مسلمان ایران به ارزشها پایدار باشند تا موقعی که ظلم و جور در دنیا روا است مبارزه کنند و مستضعفین جهان را از چنگال آنان برهانند.
خواست خداوندى این است که بالاخره مسلمانان و مستضعفان جهان حاکم شوند. پس چرا ما مسلمانان دست روى دست بگذاریم تا این جنایتکار ان سرنوشت بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا را تعیین کنند بپاخیزید و مبارزه را شروع کنید که وعده الهى حتمى است.
پدر و مادر عزیزم امیدوارم خداوند به شما اجرى عظیم عطا نماید زیرا شما بودید که مرا از هرگونه خطا و بدى رهانیدید و مرا طورى بوجود آورید که بتوانید در جامعه سربلند باشید.
همسرم از شما مى خواهم صبر را همچون زینب کبرى پیشه خود سازید زیرا صبر خودش یک جهاد با نفس است و از شما مى خواهم از فرزندانم سعید و وحید خوب نگهدارى کنید و به آنها بگویید که پدرت در راه خدا جهاد کرد و به شهادت رسید و او را هرچه بیشتر به دین اسلام تشویق کن.
برادران عزیزم و اى هم سنگرانم از شما مى خواهم بعد از من ادامه دهنده راهم باشید و اسلحهاى که از دستم افتاد را شما بردارید.
از مردم شهیدپرور مى خواهم یک پارچگى و وحدت خود را حفظ کنند.
از شما مى خواهم سنگر مسجد و نماز جمعه را خالى نکنید.
همیشه در خط روحانیت باشید که روحانیت بودند که ما را از منجلاب بدىها و رذالتها رها کردند.