نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش
خیلیها حسرت موها و تیپ ظاهری من را داشتند. ابراهیم نیز خیلی زیبا بود اما ... یکبار که پیش هم نشسته بودیم، دوباره حرف از مدل موهای من شد. ابراهیم جملهای گفت که فراموش نمیکنم: «نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش»
الگو
رفاقت ما با تمام بچههای آن دوران، سروکله زدن و بازی و خنده بود. مثلاً چند نفر دور هم جمع میشدند و کلاه یک کارگری که از آنجا رد میشد را برمیداشتند و برای هم پرت می کردند و مردمآزاری میکردند.
اما رفاقت با ابراهیم، الگو گرفتن و یادگیری کارهای خوب بود.
او غیرمستقیم به ما کارهای صحیح را آموزش میداد حتی حرفایی میزد که سالها بعد به عمق کلامش رسیدیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *