صندلی خودم را آوردم این طرف تا به مردم نزدیکتر باشم
میز کار
اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. حیطه فعالیت کمیتهها بسیار گسترده بود. مردم در بیشتر مشکلات به کمیتهها مراجعه میکردند.
من به کمیتهای که ابراهیم در آنجا مشغول بود رفتم. چند اتاق کنار هم بود. در هر اتاق یک میز قرار داشت و یکی از نیروهای کمیته پشت میز جوابگوی مردم بود.
وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف دیگر اتاقها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت! صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود. پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟ گفت: «پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور میشم. برای همین صندلی خودم را آوردم این طرف تا به مردم نزدیکتر باشم.»