لب به سیگار نمیزنم /پول مواد فروشی برکت ندارد و دود میشود
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، محمد ۳۱ ساله متهم سابقه داری است که به جرم فروش شیشه در حوالی مدرسه دستگیر شده است. او ادعا میکند خرید و فروش مواد مخدر در دست مافیا است و خرده فروشهای مواد فقط به اندازه خرج و مخارج خودشان در آمد دارند.
اتهامتان چیست؟
فروش شیشه. حتی از من شیشه هم نگرفتند. فقط روی من اعتراف دادند.
یعنی ساقی هستید؟
بله. من شماره دارم زنگ میزنند و برایشان مواد میبرم.
خودتان هم معتادید؟
سیگار هم نمیکشم ته همه دود و دم بازیها، بدبختی و آوارگی و کارتن خوابی است. اصلا سمت مواد مخدر نمیروم.
شیشه را چند میفروختید؟
گرمی ۸۰هزار تومان میخریدم و ۹۰هزار تومان میفروختم، اما هر بار از روی استرس پولی را که میگرفتم، نمیشمردم. بعد متوجه میشدم ۵ هزار یا ۱۰ هزار تومان کم است. اما دیگر بر نمیگشتم که باقی پول را بگیرم.
گرانی دلار روی قیمت مواد تأثیری داشت؟
بله. شیشه گرمی ۶۰هزار تومان بود که شد ۱۲۰هزار تومان؛ دقیقاً دو برابر. ولی به همین اندازه هم خریدارها گیر بودند و برای خرید مواد، فروشنده را سوال پیچ میکردند. گاهی وقتها هم اصلا سر قرار حاضر نمیشدند و فقط آدم را تابلو میکردند.
تابلو کردن را توضیح میدهید؟
وقتی اهل یک محله نباشی و راهت اصلا آن طرف نباشد و چند ساعت آنجا پرسه بزنید، تابلو میشوید. آن وقت بقالی و پارچه فروشی و پیرزن و پیرمردهای پشت پنجره هم زنگ میزنند ۱۱۰ و آمارت را میدهند؛ ما به اصطلاح خودمان به این میگوییم تابلو شدن.
تابلو شدن خوب است یا بد؟
برای ما بد است. اینطوری پلیس بیاید سه سوت گشت بدنی و کشف بسته و بفرمایید کلانتری و دادسرا و دادگاه بعد هم یک راست زندان. برای همین همیشه مواد کم همراهم بود.
سابقه دار هستید؟
بله. اما سابقه ام زیاد نیست. همیشه مواد داشتم همراهم، اما چون اندازه مصرف شخصی بوده و زیاد نبوده، قاضی برایم زندان در نظر نگرفته و زود توانستم از زندان بیرون بیایم.
چقدر خط و جای زخم دارید، اهل دعوا هستید؟
نه زیاد. قبلا دعوایی بودم، ولی الان نه. من از بچگی توی چشم بودم، درشت هم هستم. همه اش برای دعواها من را میبرند. جوان که بودم دوست داشتم در دعواها شرکت کنم.
درآمد خوبی داشتید؟
درآمد بد نبود. اما به قول معروف آه دنبال پول ماست. اصلا برکت ندارد. همه پول ما صرف خوش گذرانی میشود. اصلا پول مواد فروشی دود میشود و هوا میرود. برای آنهایی خوب است که شاخهای مافیا هستند و درآمدشان کلان است. کسانی هستند که با یک تلفن کلی کاسب میشوند. اصلا هم کسی ردشان را نمیتواند بزند. اما خرده فروشهای دم دستی مثل امثال من زود شناسایی و دستگیر میشویم.
مشتریهایتان را چگونه پیدا میکردید؟
از فضای مجازی. شماره من در اینترنت هست .زنگ میزدند بعد که مطمئن میشدم که خریدار هستند آدرس میگرفتم؛ و برایشان مواد میبردم.
نمیترسیدید شناسایی شوید؟
هر سیم کارت عمرش یک ماه بیشتر نیست. من زنگ خور بالایی نداشتم، اما برای اینکه شناسایی نشوم، زود زود سیم کارت عوض میکردم.
پس چطور فروشندگان با تلفن خرید و فروش میکنند؟
مشتری وقتی به فروشنده زنگ میزند، اگر صدای خود فروشنده باشد، حرف میزند. ولی اگر صدا برایش آشنا نباشد فوراً تماسش را قطع میکند. اگر باز زنگ زد یعنی خط لو رفته و باید آن سیم کارت را انداخت بیرون. الان در تهران سیم کارتهایی وجود دارد که میلیاردی قیمت دارند. بااین شمارهها کیلو کیلو مواد مخدر جا به جا میشود و بین المللی کار میکنند.
پس گرانی سیمکارت بعضی فروشندههای مواد برای چیست؟
قیمت سیم کارت آنها ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون است. آن هم به خاطر این است که مشتریها آنها را از روی صدا نمیشناسند و با واسطه هستند. صاحبان این سیمکارتها مافیای مواد مخدر هستند و تخصصی کار میکنند. هر شمارهای را جواب نمیدهند. کارشان را خیلی خوب بلد هستند.
تا حالا چند بار دستگیر شدید؟
دو بار به خاطر مواد دستگیر شدم و یکبار چهار سال حبس کشیدم. اما تا دلتان بخواهد برای دعوا و عربده کشی و قدرت نمایی زندان رفتم و از شاکی رضایت گرفتم.
زن و بچه دارید؟
نه خیالم راحت است که فقط خودم گرفتار میشوم.
پدر و مادرتان کجا هستند؟
آنها میدانند که من خلاف کار شده ام. بچه که نیستم. خودم خانه مجردی دارم و تنها زندگی میکنم. اما چهار سالی که زندان بودم برادرم خیلی دنبال کارهایم بود تا از زندان آزاد بشوم. همیشه از سر بار بودن متنفرم.
پشیمان نیستید؟
فایدهای ندارد. من دیگر آلوده خلاف کاری شده ام. باید جرات توبه کردن پیدا کنم.