صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نگرش تمدنی در ساختار آموزش‌وپرورش

۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۶:۰۱
کد خبر: ۴۲۶۴۲۷۴
دسته بندی‌: فضای مجازی ، عمومی
محمدصادق کوشکی در یادداشتی نوشت: برای رسیدن به قله آرمانی چاره‌ای جز تحول ساختاری و عمیق نداریم، به صورتی که همه اجزا و ارکان نظام آموزشی ما مکلف‌اند باشند تمدن سازی را به روایت تمدن ایرانی – اسلامی به دانش آموزان بیاموزند.

خبرگزاری میزان _ محمد صادق کوشکی در روزنامه حمایت نوشت: واقعیت این است که سابقه نظام آموزش‌وپرورش کشور ما تقلیدی ناقص از آن چیزی است که در ساختار آموزشی تمدن غرب وجود دارد. طبیعی است که ساختار کپی‌برداری شده نه توانمندی و نه خروجی نظام آموزشی غربی را دارد و به واسطه همین خصوصیت تقلیدی بودن، پاسخگوی نیازهای جامعه ایرانی هم نیست.

به همین دلیل و علیرغم هزینه‌هایی که معلمان از جان و عمر خود می‌گذارند، وقت و زمان 12 ساله دانش آموزان که در دوران تحصیل صرف می‌شود و این یک قلم به خودی خود، سهم بزرگی از هزینه‌ها را در بر دارد در کنار هزینه‌های مالی هنگفتی که در تمام این سال‌ها برای ساختار آموزش و پروش از ساخت مدرسه گرفته تا موارد دیگر صرف شده، متأسفانه برون‌داد و خروجی نظام آموزش‌وپرورش چیزی نبوده که مشکل و مسئله جامعه ایرانی را حل کند.

علت اینجاست که ساختار آموزش‌وپرورش ما «نگرش تمدنی» ندارد؛ در حالی که نمونه‌های غربی آموزش‌وپرورش یکی از عرصه‌های تولید و بازتولید تمدن غربی به شمار می‌آید. به این ترتیب که نگرش تمدنی در همه اجزا و ارکان آموزش‌وپرورش آن‌ها ساری و جاری است و کودکان غربی از سنین ابتدایی تا خاتمه تحصیلات عمومی، آن را به روایت تمدن غرب فرا می‌گیرند. در کشور ما اما رویکردها نه غربی صرف است و نه اسلامی – ایرانی، به همین خاطر فاقد نگاه تمدنی هستیم.

نکته بسیار مهمی که رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با معلمان و مسئولان آموزش‌وپرورش بیان کردند، ناظر به همین ناکارآمدی‌هاست. ایشان با یادآوری دوباره هدف بلند مدت ایجاد تمدن نوین و شکوفای اسلامی، تأکید کردند که «منابع انسانی، زیرساخت هر تمدنی به شمار می‌رود و برپاکنندگان تمدن نوین اسلامی نسلی هستند که اکنون در اختیار معلمان قرار دارند، بنابراین اهمیت و ارزش کار معلمی را باید از این زاویه درک کرد… این نسل با این هدف بسیار بزرگ باید دارای هویت ایرانی- اسلامی، اعتقادات محکم و عمیق، دارای اعتماد به نفس، خودساخته، هوشیار در برابر تمدن‌های منسوخ شده شرق و غرب، دانشمند و کارآمد باشد تا بتواند آن تمدن عظیم را شکل دهد.»

خب، اگر قرار است فارغ التحصیل نظام آموزشی ما در مقطع عمومی بتواند بعد از 12 سال تحصیل، حداقل مسائل خود را حل کند و البته مسائل جامعه را هم بتواند بشناسد و در حد مقدوراتش برای رفع آن‌ها تلاش نماید، ناگزیر است که رویکرد تمدنی داشته باشد. این رویکرد با این روش تأمین می‌شود که علم، به صورت «مسئله‌محور» آموزش داده شود و دانش آموز، حل مسئله را فرا گرفته و در نهایت تربیت شود برای شناسایی و رفع مسائل کشور.

به عبارت دیگر، برای اینکه بتوانیم از این حجم از هزینه‌های انسانی و مالی، خروجی‌های قابل قبولی بگیریم، باید این رویکرد و نگرش تمدنی را در ساختار آموزش‌وپرورش ایجاد کنیم. ساختار فعلی فاقد این خصیصه است و برای اینکه دانش آموزان نگاه تمدنی مبتنی بر تمدن ایرانی – اسلامی پیدا کنند، ضروری است تحول ساختاری و ریشه‌ای داشته باشیم.

نکته اینجاست که با تنظیم و صدور چند بخشنامه و برگزاری چند دوره ضمن خدمت یا اضافه کردن چند متن به کتب درسی، نمی‌توانیم این هدف را محقق سازیم. اساساً هر کار زیربنایی، ملزومات خود را می‌طلبد و چون قرار است زیربناها در این فرایند، دستخوش تطور و تغییرات ماهوی شوند، باید به تاریخ پرافتخار خود مراجعه کرده و نسخه‌هایی برای امروز طراحی کنیم.

در ساختارهای آموزشی تمدن اسلامی – ایرانی که تا اواخر دوران صفوی وجود داشتند و خروجی آن افرادی مثل «ابن سینا»، «خوارزمی»، «بیرونی» و امثال این‌ها بودند، نگرش تمدنی وجود داشت. به این مفهوم که وقتی فردی علم می‌آموخت، از او توقع می‌رفت که حلال مسئله باشد و اصلاً علم را فرا می‌گرفت تا به صورت کاربردی مشکلات و مسائل جامعه را بشناسد و حل و فصل کند.

این در حالی است که تحلیل رفتن تمدنی جامعه ایرانی از اواخر دوران صفویه به بعد کلید خورد و حاصل از خودبیگانگی جامعه و عدم شناخت هویت فردی و اجتماعی بود که از ناحیه عوامل داخلی و خارجی القا شد. انقلاب اسلامی این فرایند را معکوس کرد و به ایرانیان ثابت کرد که اگر بخواهند و اراده کنند، می‌توانند منشاء اثر و تغییر باشند.

علاوه بر این، در طول بیش از 4 دهه گذشته در هر عرصه‌ای که به ظرفیت‌های ملی و فرهنگی خود اتکا کرده‌ایم و توانمندی‌های داخلی را بکار گرفته‌ایم با مشکل روبرو نشدیم اما در بخش‌هایی که به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های داخلی اعتماد نکردیم، به مشکلات عدیده دچار شدیم که یکی از آن‌ها، بی‌توجهی به ظرفیت‌های تمدن ساز با صبغه ایرانی – اسلامی است.

در نتیجه، تا نقطه مطلوب هنوز فاصله داریم و ناگزیریم ساختار فعلی آموزش‌وپرورش را بازمهندسی کنیم. علیرغم اینکه معلمان ما با وجود مضیقه‌ها و هزینه‌ها در حوزه وقت و عمر دانش آموزان در کنار تلاش خیرین مدرسه‌ساز کوشیده‌اند به چشم‌اندازها دست پیدا کنند، اما متأسفانه آموزش‌وپرورش ما به خروجی مطلوب و آرمانی نرسیده است.
به این ترتیب، برای رسیدن به قله آرمانی چاره‌ای جز تحول ساختاری و عمیق نداریم، به صورتی که همه اجزا و ارکان نظام آموزشی ما مکلف‌اند باشند تمدن سازی را به روایت تمدن ایرانی – اسلامی به دانش آموزان بیاموزند و آن‌ها را انسان‌هایی توانمند در حل معضلات و چالش‌های جامعه پرورش دهند.

انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *