عدد ۱۹۰ هزار سو از کجا آمده است؟
حالا سوال این است که این عدد ۱۹۰ هزار سو از کجا آمده است. در واقع برآورد مورد نیاز ایران برای تامین سوخت راکتور بوشهر است که سالانه هزار مگاوات برق تولید میکند. برای تولید این میزان برق در سال در حدود ۵۰ تن اورانیوم غنی شده به میزان سه ممیز شصت و هفت صدم درصد مورد نیاز است.
به دلیل اینکه انرژی اتمی از اتم اورانیوم ۲۳۵ بدست میآید. اما بخاطر آنکه بیش از نود و نه و سه دهم درصد ازسنگ اورانیوم از ایزوتوپ ۲۳۸ تشکیل شده، لازم است در فرایند پیچیدهای درصد اورانیوم ۲۳۵ افزایش پیدا کند. به این منظور سنگ اورانیوم برای انکه قابل بهره برداری شود نیاز دارد به اکسید اورانیوم تبدیل شود که به کیک زرد مشهور است (U۳O۸) بعد از آنکه کیک زرد تولید شد به کارخانه برده میشود تا به یکی از فراوردههای اورانیوم یعنی گاز هگزو فلوراید اورانیوم (UF۶) تبدیل شود.
این گاز آماده تزریق به سانتریفیوژ میشود که در هر دقیقه ده هزار دور میچرخد تا ایزوتوپهای سنگینتر یعنی ۲۳۸ از ایزوتوپهای سبکتر یعنی ۲۳۵ که در بالا قرار میگیرند جدا سازی شود. به این اقدام اصطلاحا غنی سازی اورانیوم میگویند. چون وقتی ایزوتوپهای ۲۳۵ درصد شان بیشتر میشود این امکان را پیدا میکنند که در کارخانه دیگری به قرصهای هستهای یا همان سوخت مناسب راکتور هستهای تبدیل شوند.
برای تولید برق اتمی در راکتور آب سبک (آب معمولی) لازم است درصد ایزوتوپهای اورانیوم ۲۳۵ به حداقل ۳ الی ۴ درصد برسند تا بشود آنها را از طریق شکافت هسته اتم ۲۳۵ تبدیل به انرژی برق کرد. در راکتورهای آب سنگین (D۲O) یا همان دوتریوم نیاز به اورانیوم غنی شده نیست و با اورانیوم طبیعی هم میشود فرایند تولید انرژی را انجام داد که موضوع بحث ما دراینجا نیست، اما خیلی اهمیت دارد.
خوشبختانه دانشمندان ایرانی توانستند تمام این مراحل را که «چرخه سوخت هسته ای» میگویند با موفقیت انجام دهند و بومی سازی کنند. حالا سوال این است که این عدد ۱۹۰ هزار سو از کجا آمده است. در واقع برآورد مورد نیاز ایران برای تامین سوخت راکتور بوشهر است که سالانه هزار مگاوات برق تولید میکند. برای تولید این میزان برق در سال در حدود ۵۰ تن اورانیوم غنی شده به میزان سه ممیز شصت و هفت صدم درصد مورد نیاز است.
روسیه طبق تعهدی که تا سال ۲۰۲۱ دارد سوخت راکتور بوشهر را خودش تامین میکند بنابراین ایران از سال ۲۰۲۱ به بعد اگر خودش بخواهد سوخت هستهای بوشهر را باید تامین کند در نتیجه به چنین میزان از اورانیوم غنی شده نیاز دارد.
حالا سوال بعدی این است که چه تعدادی از سانتریفیوژها میتوانند ۱۹۰ هزار سو قدرت غنی سازی داشته باشند؟ اگر ملاک ما سانتریفیوژهای در حال کار آی آر یک باشد که به ۱۹۰ هزار سانتریفیوژ نیاز داریم، چون هر کدام حدود یک تا یک ممیز دو دهم سو قدرت غنی سازی دارند، اما اگر ملاک ما پیشرفتهترین سانتریفیوژ تولید شده در ایران یعنی آی آر ۸ باشد به ۹۵۰۰ سانتریفیوژ نیاز داریم چرا که هر کدام از آنها بین ۲۰ تا ۲۴ سو قدرت غنی سازی دارند.
اما سئوال مهم بعدی این است که آیا ما منابع کافی برای تامین اورانیوم مورد نیاز در داخل کشور برای آغاز چنین روندی داریم؟ پاسخ به این سئوال بر میگردد به اینکه منابع دو معدن ثبت شده ایران در زاغند یزد و گچین بندرعباس را براورد داشته باشیم. براوردهای سازمان انرژی اتمی نشان میدهد که ایران این توان را دارد، اما اگر بخواهد ادامه دهد در بلند مدت نیاز به واردات سنگ اورانیوم یا اکسید اورانیوم (کیک زرد) خواهد داشت یا آنکه مناطق تحت اکتشاف در داخل کشور برای تامین سنک اورانیوم باید به نتیجه برسد؛ بنابراین میبینیم با توجه به آنکه کشور فعلا تا سال ۲۰۲۱ نیاز به تولید چنین مقداری از اورانیوم غنی شده ندارد و نیز با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود در تامین داخلی سنگ اورانیوم در طولانی مدت و همچنین با درک این واقعیت که ایران برای ساخت سانتریفیوژهای مورد نیاز تا سقف ۱۹۰ هزار سو به چند سال وقت نیاز دارد. میتوان نتیجه گرفت هدف اعلام شده در باره ۱۹۰ هزار سو برای چند سال آینده است و در حال حاضر امکانات کشور باید بسیج شود که به چنین هدفی دست یابد.
ادامه همکاری با آژانس بین المللی انرژی هسته ای، به ایران این امکان را میدهد که در شرایط بدون تحریم هستهای بهتر و راحتر به چنین هدفی برسد. اما خروج ایران از برجام و شاید قطع همکاری با آژانس کار را برای ایران دشوار میکند. هم از جنبه حقوقی یعنی بازگشت قطعنامهها و هم از جهت فنی یعنی تامین ملزومات لازم برای رسیدن به هدف ۱۹۰ هزار سو. به همین دلیل است که آقای صالحی سه بار تاکید میکند خدای نکرده اگر از برجام خارج شویم . اینها توضیحات فنی ۱۹۰ هزار سو بود.
حالا تحلیل سیاسی آن هم مهم است، زیرا به این پرسش باید پاسخ داد که اصولا چه ضرورتهایی ایجاب کرد تا چنین هدفی بار دیگر مطرح شود و چرا در شرایط فعلی این مساله مطرح شد؟ البته در جای خود باید این مساله بررسی تفصیلی شود. اما در اینجا به این توضیح اکتفاء میکنم که به نظر میرسد این مساله صدور مجوزی باشد برای آنکه مذاکره کنندگان ایران در مذاکرات آتی با اتحادیه اروپا به طرف مقابل بگویند دورنمای ما در صورتی که به توافق نرسیم کجا خواهد بود. طرف مقابل هم میداند چرخه هستهای درایران بومی شده است و دستیابی به ۱۹۰ هزار سو کار دشواری برای ایران در چند سال آینده نیست. فقط یک سئوال اساسی دیگر میماند که آیا راه حل دیگری برای برون رفت از چنین شرایطی وجود ندارد؟
بیشتر بخوانید: تپش صنعت هستهای در قلب ایران؛ حتی بدون قلب!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *