آنجا که نیاز به غیر خدا نیست
به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی در خاطرات دکتر حسن بابایی، مستشار دادگاه تجدیدنظر استان تهران میخوانیم: در یکی از عصرهای خاطره انگیز اوقات طلایی خدمتم در کردستان فرهنگی و با اصالت و پهلوان پرور سرکشی از اوضاع محبوسین زندان مرکزی به سرم زد قبلا خدمت دوستان عرض کردم که در زندان مرکزی سنندج بندی به نام بند قرآنیان تشکیل شده بود که هر از چندگاهی سری به این بند میزدم و هر بار شاهد زیبایی دیگر از قرآن بودم در این بازدید نیز حضور یک جوان کم سن و سال که به دلیل بدهی و رد مال در زندان محبوس بود توجه ام را به خود جلب نمود در بند قرآنیان فعال و پرشور بود و امید داشت که با گشایشی در کارش زودتر از این دیوارهای بلند رنگ آزادی را به خود بگیرد یادم افتاد که به اون قول داده بودم که در حفظ قرآن کوشا باشد کمکش کنم که زودتر آزاد بشه و وقتی این شور و اشتیاق اونو دیدم گفتم که ازت امتحان میگیرم اگه سوره یاسین رو حفظ کنی خودم بدهی یا به قول معروف رد مال را انجام میدهم که آزاد بشی، اونروز نگاه ملتمس این جوان منو اندکی نگران کرد چرا که تو اون مقطع اوضاع مالی خوبی نداشتم که به وعده ام جامه عمل بپوشانم، از طرفی هم امید بوجود آمده رو نمیخواستم ناامید کنم با توکل بر خدا ازش امتحان گرفتم خوب بود تلاشش در حفظ قرآن و قرابتش با این کتاب آسمانی ستودنی بود، بهش گفتم تلاش خودمو میکنم که آزاد بشی توکل کردم به خدا و شروع کردم به رایزنی برای تامین مقدار بدهی و جلب رضایت شاکی، در اولین تماسم با یکی از خیرین عضو مجمع خیرین بنیاد صیانت از نهاد خانواده که از عمده فعالیتهای معاونت پیشگیری از وقوع جرم و یکی از تشکلهای تازه تاسیس شده مجموعه معاونت بود بارقه امیدی بوجود آمد که این خیر متقبل شد هزینه این آزادی را پرداخت نماید کسی از موضوع خبردار نشد این رازی بود بین دو بنده خدا که هردو نگاهشان را قرآنی تنظیم کرده بودند وبه فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ آیه ۱۵۲ سوره بقره ایمان واقعی داشتند که قرآن مدد خواهد کرد، خلاصه پول را در اسرع وقت به حساب واریز کرده و درخواست نمودم که تمهیدات اقدام قانونی برای آزادی فراهم گردد و این مهم با جدیت درخور تقدیر رئیس زندان مرکزی سنندج پرونده در دستور کار قرار گرفت و من خوشحال از این اقدام به محل کارم در دادگاه انقلاب برگشتم ساعاتی از برگشتنم نگذشته بود که رئیس زندان پیش من آمد و مقدار پول واریز شده را به من بازگرداند و گفت که بعد از اینکه شما پول را واریز کردید شاکی پرونده در زندان حاضر شده و کتبا از شکایت خود صرف نظر نموده و مقدار بدهی خود را میبخشد. واینجاست که باز قرآن از نفخات الهی اش به مدد بندهای دیگر میاید که با دل بریدن از تمام دنیویها و با تنها امید به خدای مهربان از بندگان قطع امید کرده وتنها معبود و آفریدگارش را امید مانای خودش قرار میدهد.