درس صلح و عبرت تسلیم/ لشکری برای آرمانخواهی/ آقای روحانی! این «کبوتر» را بال پرواز نیست
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت که با عنوان "لشکری برای آرمانخواهی " منتشر شده، آمده است:وقتی فردی یا جریانی به توهم خودبرتربینی میرسد و تلاش میکند بدون در نظر گرفتن مصالح کشور و تقید به لوازم انقلابی گری، از اقشار مردم یارگیری کند یا با جا زدن خود بهعنوان حامی حقوق ملت، درصدد القای نسخههای انحرافی از انقلاب هستند، باید به همان نسبت و در همان حد و اندازه، لشکری فراهم کرد و مبانی فکری – نظری آنها را به شکل معقول و شفاف به چالش کشید. این جماعت ترفندهای مختلفی به اصطلاح برای خلع سلاح جوانان از روحیه انقلابی بکار میبندند که به برخی از آنها اشاره میشود.
به هر بهانهای، بیاعتنا کردن جوانان به آرمانهای انقلاب را ترویج کرده و دوره این تفکر را تمام شده قلمداد میکنند. از هیچگونه هجمه فکری و فرهنگی با هدف شیوع ویروس وابستگی و بیاعتنایی فروگذار نمیکنند و میکوشند قوای نسل نو را صرف امور سطحی و لاطائلات کنند. مدل تفکر غربی و انحرافی که فساد مدرن امروز رقم زده را نسخه شفابخش کشور میدانند اما غافلاند که جوان وقتی آرمانگرا نباشد و روحیه انقلابی نداشته باشد، در معرض هدر رفت نشاط و انرژی قرار خواهد گرفت و نهتنها به عقلانیت نخواهد رسید، بلکه در معرض هرزگی قرار میگیرد.گاهی طیف جوان انقلابی به قشری نگری در بیان مطالبات متهم میشود، درحالیکه دقیقترین و قابلتأمل ترین انتقادات از تحولات کشور – بدون هیچ تعصبی – از جانب این طیف شنیده شده است؛ گواه این مدعا آن است که پاسخهای مستدل و محکمهپسندی به آنها داده نمیشود و حتی در مواردی به زد و بند سیاسی نیز متهم میشوند.
دلایل ذکر شده برای دور کردن جوانان از این فرهنگ ناب، از این منظر قابل اعتناست که لشکر جوانان انقلابی از ویژگی شجاعت در برخورد و نفی اشرافی گری و سلطهپذیری در افکار عمومی بهرهمنداست و مقتدای آنها رهبری است که به جد، خواستار صراحت لهجه در برابر انحرافات و حراست از ارزشهاست و سخن و عملش به دور از پیرایه و مصلحتاندیشی. بین مواضع اعلامی و اعمالی رهبران دنیا همیشه زاویه و اختلاف بعضاً فاحشی وجود داشته و اکثر آنها از بیان بیپروای مطالب و روحیه مطالبهگری جوانان در حضور رسانهها پرهیز میکنند اما رهبر همیشه مقتدر ایران اسلامی، نهتنها از بیان انتقادات گلهمند نمیشوند و عتاب و خطاب نمیکنند، بلکه از آنها میخواهند که بدون لکنت زبان و واهمه، با بیان بلیغ و صریح، تیغ سخن را به روی انحرافات بکشند و با ارتشی از افسران جنگ نرم، به مصاف اعوجاجات و انحرافات رخنه کرده در انقلاب بروند.
در یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «درس صلح و عبرت تسلیم » آمده است:ماه مبارک که به نیمه میرسد، وقتی هلالش کامل و حُسنش تمام میشود که چشمش به روی حسن روشن شود. جای ملامت نیست که حُسن حَسن هر نیمه جانی را زنده میکند و رمق به روزه داران میدهد.جفای به مجتبی از آنجا شروع شد که صلح معاویه با او را به صلح امام با معاویه نام گذاردند.امام که برای حفظ اسلام و خواص شیعه، چارهای جز پذیرفتن نداشت و جامعه را رو به زوال میدید، با شرایطی تاریخی صلح را پذیرفت و به قول شفاهی معاویه اکتفا نکرد، تأییدش را گرفت و محکمش کرد. هرچند که معاویه همچون همه مستکبران، به قول و عهدش وفادار نماند ولی صلح او با امام مجتبی مثال آشکاری شد برای آیندگان که بدانند خواص دنیاپرست و بیبصیرت و مردم تابع شایعه و افترا و رزمندگان بیایمانی که اسلحه میفروشند و تفرقه، اگر در یکجا جمع شوند، از حسن بن علی هم کاری برنمی آید. گروه اول که دشمنند و توقعی جز ناراستی از آنها نیست ولی گروه دوم اگر فقط جاهلند باید بدانند که مسئله این نیست که امامی صلحطلب است و امام دیگر اهل جهاد. مسئله این است که امام در هر حال، مراعات حال امت میکند و برای حفظ دین خدا و مؤمنین، دل میسوزاند و هزینه میپردازد. حتماً و یقیناً اگر امام حسن جای امام حسین بود همان کاری را میکرد که سیدالشهداء کرد و به عکس. اگر زمانی دین خدا جز با کشته شدن امام استوار نگردد، پس چارهای جز تن دادن به شمشیر نیست و اگر دین خدا با صلح میماند، از صلح نیزگریزی نیست.
گروه دوم باید بداند که امام حسن در ضعف مفرط جامعه مسلمین، ناگریز، تن به مذاکره و صلحی تحمیلی داد تا حداقلها را حفظ کند و معاویه ناشناخته را به مسلمین بشناساند. این بسیار تفاوت و تنافر دارد با آن مذاکره و صلحی که در دوران قوت مسلمین صورت گیرد و حداکثرها را از جامعه بگیرد و آزموده را بیازماید. که در اصل معامله است. و صلح نیست، تسلیم است. این ذلت و دادن داشتهها کجا و آن عزت برای برگرداندن رفتهها کجا. بازی مسخره برد برد با دشمن کجا و تلاش برای برد مسلمین و نبردن دشمن کجا. در بند بند صلح نامه امام مجتبی، بیاعتمادی به معاویه موج میزند. نرمش قهرمانانه مدبرانه است، نه کرنش منفعلانه و خوش باورانه. فرصت سازی برای ترمیم جامعه است نه فرصت سوزی برای تحمیل برجامعه. شفاف است و روشن و صادقانه و با حضور مردم در مسجد، نه پرابهام و محرمانه و پرپیچ و پوشش و در خانه دشمن. حماسه حسن مجتبی منحصر به فرد است و افتخارآمیز نه تکراراشتباهات مکرر تاریخی و تحسرانگیز. و در یک کلام صلح امام مجتبی درسی است برای تاریخ نه عبرتی تاریخی.
وزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود با عنوان «آقای روحانی! این «کبوتر» را بال پرواز نیست» نوشته:منازعه «کبوترها» و « بازها» در فضای سیاسی آمریکا همواره ذهن تحلیلگران مسائل بینالملل را به خود مشغول کرده است. اگرچه دوگانه «دموکرات- جمهوریخواه» بیشتر در حوزه «رفتارسنجی» سیاست داخلی و خارجی آمریکا و نه در حوزه «راهبردپردازی» نمود دارد اما 2 حزب اصلی آمریکا، علاقه زیادی نسبت به خلق دوگانههای عمیق در ذهن مخاطبان داخلی و بینالمللی خود دارند.
سناتورهای دموکرات تهدید کردهاند در صورت پیروزی در انتخابات میاندورهای کنگره و کسب اکثریت مطلق مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، پرزیدنت ترامپ را استیضاح خواهند کرد. با این حال «استیضاح ترامپ» خواسته همه سناتورها و نمایندگان دموکرات نیست. در حال حاضر میان رهبران دموکرات و برخی سناتورهای وابسته به این حزب، بر سر این موضوع اختلاف وجود دارد. از سوی دیگر، دموکراتها (حتی در صورت کسب اکثریت مطلق کنگره)، قدرت ممانعت از استفاده رئیسجمهور از اختیارات ویژه خود، طبق قانون اساسی آمریکا را ندارند. فراتر از آن، نباید فراموش کرد عدهای از سناتورهای دموکرات، خود در شکلدهی تقابل برجامی موجود با ایران نقش داشتهاند. در چنین شرایطی، ایجاد ارتباط مستقیم میان «سرنوشت برجام» با «انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا» چه معنا و مفهومی دارد؟
گویا آقای رئیسجمهور فراموش کردهاند برای نخستینبار، دولت اوباما با امضای قانون محدودیت صدور ویزای آمریکا برای کسانی که به ایران سفر میکنند، ماده 29 برجام را نقض کرد. همچنین «خزانهداری آمریکا» در دوران اوباما، ضمن نقض مفاد 26 تا 29 برجام، مانع عادیسازی روابط بانکی و اعتباری بینالمللی با کشورمان شد. «وعدههای شفاهی جان کری» در زمان امضای برجام را نیز همه مخاطبان توافق هستهای به یاد دارند! وعدههایی که به مثابه «تضمین» از سوی دستگاه دیپلماسی ما مورد شناسایی قرار گرفت و در نهایت هم تحقق نیافت. در چنین شرایطی «دل بستن به پرواز کبوترهای آمریکا» خسران بزرگی برای کشورمان به دنبال خواهد داشت. دموکراتها (حتی اگر همه سنگرهای سیاسی آمریکا را فتح کنند) در بهترین حالت ممکن، «مهر ابطال برجام» از سوی ترامپ را با شدت کمتری روی سند توافق هستهای خواهند نواخت اما هرگز کلیت بازی موجود را بر هم نخواهند زد. در نهایت اینکه دوگانههای القایی مقامات آمریکایی در ذهن برخی سیاستمداران ما- از جمله رئیسجمهور محترم- به مثابه «گزارههای قطعی» تثبیت شده است! اما حداقل انتظار از ایشان این است که این گزارههای القایی و مجازی را- خواسته یا ناخواسته- در بین افکار عمومی ترویج نکنند!
در یادداشت امروز روزنامه شرق همچنین آمده است که: سازمان جهانی بهداشت در آخرین بررسی وضعیت مصرف مواد دخانی در سال ۲۰۱۷، نرخ شیوع مصرف دخانیات (دستکم یک بار در هفته) در ایران را ۱۱ درصد برآورد کرده است. براساساین وضعیت ایران از کشورهایی مانند استرالیا (۱۵.۲ درصد)، جمهوری آذربایجان (۲۱.۳ درصد)، چین (۲۵.۸ درصد)، دانمارک (۱۹.۹ درصد)، ژاپن (۲۲.۷ درصد)، لوکزامبورگ (۲۴.۱ درصد)، هلند (۲۶.۴ درصد)، قطر (۲۰.۴ درصد)، روسیه (۳۹.۵ درصد) و اسپانیا (۲۹.۷ درصد) بهتر است. جایگاه ایران در بین کشورهای مختلف، وضعیت مناسبی را برای اتخاذ رویکردهای پیشگیرانه طرح میکند، به این معنی که با توجه به وضعیت موجود، میتوان سیاستهایی را اتخاذ کرد که جزء کشورهای سرآمد در حوزه پیشگیری از مصرف مواد دخانی قرار گیریم.
عوامل محافظ: برعکس عوامل خطر، عوامل محافظ موجب میشوند فرد در برابر شرایط بیرونی و حتی درونیای که او را در معرض خطر مصرف سیگار قرار میدهد، مقاومت کرده و سلامت خود را حفظ کند. اگر سیگار ساختار مغزی فرد را تغییر میدهد، ورزشهای هوازی نیز دقیقا همین کارکرد را دارند. آرمیدگی یا ریلکسیشن نیز ازجمله جوابپسدادهترین روشها برای پیشگیری از تنش حاصل از استرسهای روزمره است. سیستم ارزشی فرد نیز تأثیرگذار است. اگر فرد با این باور بار آمده باشد که سلامتی مهمترین موهبتی است که واجد آن است، بدیهی است بهراحتی خود را درگیر رفتارهایی نخواهد کرد که به سلامتی او لطمه وارد کنند. محیط بازدارنده نیز در ممانعت از مصرف سیگار نقش مهمی بر عهده دارد. قوانین بازدارنده محیط کار، گرانبودن سیگار و سایر مشتقات دخانی، افزایش مستمر مالیات بر مواد دخانی، نبود مکانهای در دسترس در ساختمانهای عمومی برای مصرف سیگار و جریمه موجب میشوند دستهای از افراد، عطای سیگار را به لقای آن ببخشند. شعار امسال در روز جهانی بدون دخانیات، عبارت است از: «دخانیات قلب را نابود میکند». مصرف دخانیات عامل و خطر مهلکی در ابتلا افراد به بیماریهای قلبی-عروقی و سکتههای مغزی به حساب میآید. با این وجود، سازمان جهانی بهداشت بهعنوان عالیترین جایگاه ترویج سلامت در بین همه کشورهای عضو، معتقد است برخلاف اثرات مخرب سیگار و دخانیات بر سلامت قلب، درصد بزرگی از افراد هنوز نمیدانند سیگار عامل اصلی بیماریهای قلبی-عروقی است. این موضوع بار دیگر اهمیت برنامههای پیشگیری همگانی را یادآور میشود.
او پیشتر نیز با تماسهای غافلگیرانه خود با مردم عادی، حضور در مجامع عمومی بی هیچ تشریفاتی، سوار شدن به اتوبوس و تردد با تاکسی در داخل شهر خبرساز شده بود. اما حالا دیگر قهرمانی شده است برای خودش بین پیر و جوان و خیلیها دوست دارند مثل او باشند و مثل او زندگی کنند. فراموش نکنیم که اینها افراد موثر و بزرگی هستند که در میان ما و در همین جامعه به سادگی زندگی میکنند وگرنه ما قهرمانان بسیار بزرگی نیز داشته و داریم که دیگر میان ما نیستند؛ ما از جمله شهید کاوه ها، شهید جهان آراها، شهید فهمیدهها و حججیها کم نداشته و نداریم، اما الگوهای حی و حاضری نیز داریم که وجودشان میتواند از مشکلات موجود و آسیبهای اجتماعی بکاهد.ما طرفدار آن چیزی هستیم که نداریم و دوست داریم روزی به دست بیاوریم. ما جذب سبک زندگی، زیبایی، ثروت، شهرت و نوع دوستی سلبریتیها میشویم، چون پکیج کاملی از همه آن چیزهایی هستند که در زندگی انتظارش را میکشیم. اما سلبریتیهایی هم هستند که نه تصنعی بلکه خیلی واقعی ارزشهای مبتذل را دگرگون میکنند، پالایش میکنند و جایش ارزشهای اخلاقی انسانی مینشانند، بدون هزینههای گزاف و تبلیغات رنگارنگ.
آنها سلبریتیهایی هستند که خودشانند، خود واقعی شان که میتوانند الگوهای واقعی ما نیز باشند بی واسطه، بی رویا پردازی و در دسترس. آنها منتظر نمیمانند تا کسی که همواره در سایه است داد بزند، دوربین، صدا، حرکت. آنها خیلی پیش از این با توکل به او، حرکت کرده اند، بی دوربین و بی صدا.