صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نسخه ذلت نپیجید/ منافع ملی را تخریب نکنید/ گسل‌های اجتماعی روزنه نفوذ دشمن/ زنگ خطری برای ماکرون

۰۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۲:۵۶
کد خبر: ۴۲۲۸۰۸
اکنون که آمریکا با خروج از برجام همه آنچه دولت و تیم هسته‌ای رشته بودند را پنبه کرده، طیف لیبرال حامی برجام به جای عذرخواهی از ملت، پیشنهاد «مذاکره مستقیم با آمریکا»، «نسخه ذلت» برای ملت می‌پیچند؟!

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ،سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «زلف برجام !» منتشر شده، که در آن آمده است:واقعیت این است که مدت‌زمان قابل‌توجهی در دوران مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ به تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی این پیام داده شد که با لبخند خارجی‌ها، در‌های رونق و گشایش‌های مالی به روی کشور باز می‌شود. آب دستتان است زمین بگذارید و صبر کنید تا برجام به امضاء برسد. این اتفاق، یک خطای فاحش راهبردی در حوزه اقتصاد بود که ترکش‌های آن به بخش‌های امنیتی، اجتماعی و فرهنگی نیز رسید، به این دلیل که امورات کشور را به‌جایی که کنترل آن در دستان ما نیست، گره زد و تبعاتی همچون رکود را به دنبال آورد. برخی اظهارات دوپهلو درباره کم‌اهمیت جلوه دادن ادامه برجام با اروپایی‌ها یا بدون حضور آن‌ها هم اگر پالس «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» را ارسال نکند، حتماً به معنای اقتدار و استغنای کامل از عهدشکنان اروپایی هم نیست.


این «خطای بزرگ» در دیدار رمضانی رهبر حکیم انقلاب مورد تصریح و تشریح قرار گرفت و به دست‌اندرکاران هشدار داده شد که فکر بهبود اوضاع معیشتی در معیت غرب که ید طولایی در بدعهدی دارند را از سر بیرون کنند: «مسئله اقتصاد را به برجام و امثال آن گره نزنیم ... برجام یک مقوله‌ای است، همان‌طور که گفته شد با این مقوله به یک شکلی باید مواجه شد؛ باقدرت، باعقل، باتدبیر باید مواجه شد؛ این را با اقتصاد مخلوط نکنید. این‌جور نگویید که اگر این نشد اقتصاد ما خراب خواهد شد؛ اگر این شد اقتصاد درست خواهد شد؛ خب شد، دیدید برجام تشکیل شد، اقتصاد هم درست نشد؛ اقتصاد به عوامل دیگری، عناصر دیگری احتیاج دارد... اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمی‌شود درست کرد.» (۲ خرداد ۹۷)

این نکته را نیز نباید ازنظر دور داشت که اصل توافق هسته‌ای بر این اعتقاد بنا شد که منابع لازم برای حرکت ماشین اقتصاد در کشور وجود ندارند، درحالی‌که حال‌وروز کساد این روز‌های اقتصاد، ربطی به منابع نداشته و عمدتاً با نظام‌های مالی فرسوده و ناکارآمد مرتبط است. نظام مالیاتی، گمرکی، بانکداری و ... آن‌قدر قدیمی و آسیب‌زا هستند که هر روز گرهی بر مشکلات اضافه می‌کنند و تأخیر در بهینه‌سازی و رفع عیوب ساختاری نظام‌های اقتصادی، به همان اندازه که برای کشور مضر است، برای دشمنان، مفید و مطلوب واقع می‌شود. وزارت خزانه‌داری آمریکا، روزانه و بی‌وقفه در حال برنامه‌ریزی برای اعمال تحریم‌های جدید است، یعنی «دشمن ما اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانه‌داری؛ به شکل فعال هم مشغول‌اند. قبلاً هم همین‌جور بود؛ سال ۹۰ و ۹۱ هم که آن تحریم‌ها را شروع کردند -به خیال خودشان تحریم‌های فلج‌کننده که به کوری چشم آن‌ها نتوانست جمهوری اسلامی را فلج کند- فعال بودند؛ حتی وزیر آمریکایی می‌رفت با یکایک رؤسای بانک‌های مختلف در کشور‌های مختلف تماس می‌گرفت؛ یعنی این‌جور فعال بودند؛ شب‌وروز مشغول بودند. من عرض می‌کنم اینجا هم بایست ستاد مقابله با شرارت این دشمن در مجموعه اقتصادی تشکیل بشود.» (دیدار مسئولین با رهبر انقلاب – خرداد ۹۷) پس منطقی است که بگوییم راهکار باز کردن زلف گره خورده برجام به اقتصاد، «اقتصاد مقاومتی» است. اکنون با گذشت حدود ۶ سال از سیاست‌های استقلال طلبانه اقتصاد مقاومتی، هرچه مفاد و سیاست‌های آن بیشتر مورد مداقه قرار می‌گیرد، حتی یک بند از آن را نمی‌توان یافت که به قدرت‌های بزرگ پیوند خورده یا گوشه چشمی برای رونق تولید و کسب و کار به خارجی‌ها شده باشد. ملاحظه کنید که در فراز‌های ابتدایی سیاست‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، آیا چیزی جز حفظ دستاورد‌های نظام در سایه پیاده‌سازی الگوی اقتصادی بومی و علمی و استفاده حداکثری از ظرفیت‌های داخلی دیده می‌شود؟ مؤلفه «برون گرا» بودن اقتصاد مقاومتی هم کاملاً با تکیه زدن به توانایی‌های بی‌شمار دخلی عجین شده و منظور از آن، صادرات کالا‌های تولیدی است نه واردات افسار گسیخته. این راهی است که هر کشور عزتمند و مقتدری باید طی کند و برای حفظ اعتبار و جایگاه انقلاب اسلامی، چاره‌ای جز قدم گذاشتن در این مسیر نیست.
 
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «نسخه ذلت نپیچید!» به مذاکرات آینده برای برجام اشاره کرده است و نوشته است:اکنون که آمریکا با خروج از برجام همه آنچه دولت و تیم هسته‌ای رشته بودند را پنبه کرده و نشان داده است که هزینه ۴ ساله همه امکانات کشور به پای برجام، دود شده و به هوا رفته است، طیف لیبرال حامی برجام به جای عذرخواهی از ملت، پیشنهاد «مذاکره مستقیم با آمریکا»، «نسخه ذلت» برای ملت می‌پیچند؟!

اولا این جماعت باید ابتدا پاسخ دهند که از مذاکره با اوبامای مودب چه گلی به سر ملت ایران زدند که حالا می‌خواهند با مذاکره با ترامپ، این مردک بی‌نزاکت بزنند؟!
ثانیا این نسخه‌پیچی ذلت نشان می‌دهد جماعت لیبرالی همچون برجام «بسیار بعید است» در «آزمون بزرگ حفظِ عزّت و اقتدارِ ملّت عزیز ایران» موفق باشند.
جریان لیبرال نفوذی در شرایط کنونی با فضاسازی برای تاخیر در اعلام و اجرای تصمیمات نظام در‌باره برجام و طولانی کردن بازی موش و گربه مذاکره با اروپایی‌ها درحقیقت به‌دنبال القاء بن‌بست در سیاست خارجی در جهت هموار کردن مسیر برجام ۲ با القاء نیاز به گفت‌وگوی مستقیم آمریکا و ایران است، در حالی‌که شکست داعش و مجبور کردن آمریکا به خروج از منطقه و نتایج انتخابات عراق و لبنان و حضور در سوریه و همکاری با روسیه و دیگر کشور‌های منطقه و خارج از منطقه نشان می‌دهد تاکنون جمهوری اسلامی به‌عنوان مرکز ثقل محور مقاومت بدون مذاکره و روابط با آمریکا، هیچ‌گاه دچار بن‌بست نشده است.
مشکل اصلی جماعت لیبرالی و نفوذ کرده در ارکان کشور این است که تصور می‌کردند با برجام می‌توانند خود را قهرمان ملی در افکار عمومی القاء کنند و آنچه را که در فتنه ۸۸ نتوانسته بودند به‌دست بیاورند، اکنون می‌توانند به‌دست بیاورند!؛ لذا باید هوشیار باشیم که این جماعتِ مبتلا به «بیماری ذلت» با القاء بن‌بست و حاکمیت دوگانه، فتنه دیگری رقم نزند! چون «آمریکا اگر لااله الاالله هم بگوید ملت ایران باور نمی‌کند» و «شکست آمریکا در ماجرای اخیر نیز قطعی است»، چنانکه نیویورک‌تایمز و فارن پالیسی نیز پیشاپیش تاکید کردند «آنچه وزیرخارجه آمریکا گفته فقط امید واهی، آرزو‌های محال و محقق نشدنی است»! و به‌قول روزنامه آلمانی تسایت «ترامپ در مقابل ایران پارس می‌کند، اما نمی‌تواند گاز بگیرد»!
 
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود با اشاره به سخنان رهبر انقلاب در ارتباط با آینده برجام نوشته:مهم‌ترین نتیجه سخنان اخیر رهبر حکیم انقلاب در جمع کارگزاران نظام را شاید بتوان «خط‌کشی در مرز خیال و واقعیت» دانست. تاریخ روشن جمهوری اسلامی به ما می‌گوید جامعه ایرانی برای رسیدن به چنین درکی، هزینه‌های گزافی پرداخته است. مشهور است که اساتید عرفان عملی می‌گویند اگر کسی نیمه بیشتر عمرش را در طلب استاد صرف کند، باز هم ضرر نکرده که سود قطعی با هموست! حالا هم مجموعه هزینه‌های گزافی که ملت ایران برای رسیدن به این تجربیات پرداخته، اگر به یافتن و برگزیدن نقشه راهی صحیح منتهی شود، یقیناً عبث نخواهد بود. کلید ماجرا، اما اکنون در دست ملت نیست که در اختیار دولت است. دولتمردان اکنون در بزنگاه تاریخی مهمی قرار گرفته اند و باید به عنوان نمایندگان ملت رشید ایران، دستاورد‌های تجربه تاریخی ملت را در ادامه راه، نصب‌العین خود قرار دهند.
 
اینکه ما مجددا مثل تجربه برجام، از رفع- و نه تعلیق! - تمام تحریم‌های مالی و بانکی در همان روز اجرا حرف بزنیم و یک سال بعد، سفیر کره‌جنوبی در تهران بگوید هنوز پول کارمندان سفارت را قاچاقی وارد می‌کنیم! و ۲ سال بعد، شخص جناب ظریف هم بگوید: «ما هنوز نمی‌توانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم!» دیگر به هیچ‌وجه پذیرفته نیست. ادامه چنین روندی با اروپا، بیش از آنکه اسمش دیپلماسی باشد، ذلیل کردن، تمسخر و سر کار گذاشتن ملت عزیز ایران است و مصداق ناسپاسی نسبت به فرصتی است که ملت در اختیار مسؤولان گذاشته و یقیناً در درگاه عدل الهی نیز بخشیده نخواهد شد.
معنای مجموعه شروط رهبری در این مسأله، همان است که مقامات دولتی بار‌ها گفته‌اند: «منافع ایران در برجام باید به طور صریح، مشخص و تضمین شود». به روایت مسؤولان دولتی، اما منافع ایران، ظاهراً پیش از این در برجام هم مشخص شده بود، ولی همه می‌دانیم که به دلیل نبود تضمین‌های کافی در آن توافق- بخوانید زیر پا گذاشتن شروط رهبری! - ایران هرگز چنان که باید و شاید، از همان منافع حداقلی هم منتفع نشد. حالا با اصرار دولت بر برجام اروپایی، دوباره تاریخ در حال تکرار شدن است. انصاف حکم می‌کند اگر قرار بر انعقاد مجدد یک قرارداد شخصی هم باشد، این بار دیگر منافع شخص طرف قرارداد از سوی وکیل او لحاظ شود. باید منتظر ماند و دید آیا مسؤولان دولتی با عبرت گرفتن از تجربیات تلخ خود، این‌بار در همین حد از منافع ملی دفاع می‌کنند یا نه؟!
 
در یادداشت امروز روزنامه شرق نیز با عنوان «دیپلماسی فعال علیه تهدید ایران» درباره مذاکره با اروپا اشاره کرده است و نوشته است:آیا اروپایی‌ها مصمم هستند از برجام دفاع کنند و می‌توانند در مقابل آمریکا ایستادگی کنند؟ پاسخ به این سؤال، نیازمند طرح سؤال‌های دیگر است. در اینکه اروپا مصمم به پایبندی به برجام است، تردید ندارم. تلاش‌های سه کشور اروپایی در ممانعت از خروج آمریکا از برجام و همچنین اقدامات آنان پس از آنکه ترامپ به‌طور رسمی خروج کشورش از توافق هسته‌ای را اعلام کرد، نمایانگر عزم راسخ اروپا برای حفاظت از توافقی است که پس از فرازونشیب‌های ۱۳ ساله به ثمر نشست.
به تعبیر بهتر ماندگاری اروپا در برجام تابعی است از میزان فشار‌های آمریکا از یک سو و همکاری جدی ایران با این قاره از سوی دیگر. اگر هدف ایران لغو حداکثری تحریم‌ها، بهره‌گیری از مزایای برجام در کاهش فشار‌های اقتصادی، تسهیل سرمایه‌گذاری، رفع موانع پولی و... است. تصور می‌کنم با وجود پیوند‌ها و درهم‌تنیدگی ساختار اقتصادی اروپا با آمریکا، دستیابی به آن تا جایی که مدنظر و رافع مشکلات ایران در این موارد است، با اقداماتی کم‌هزینه از طریق اروپا چندان دشوار نیست.
 
شرایط حادث مانند مواضع اخیر روسیه پس از سفر نتانیاهو و اسد و جدال کلامی سخنگویان تهران و مسکو، تحرکات نظامی هدفمند رژیم صهیونیستی در جای جای سوریه، جابه‌جایی بازیگران سیاسی در عراق و شکل‌گیری ائتلاف‌های نه‌چندان همسو با ایران پس از انتخابات اخیر، اوج‌گیری تحرکات ائتلاف عربستان و امارات و سقوط تعدادی از پایگاه‌های حوثی‌ها در یمن در چند ماه اخیر، نتیجه مشخصی خواهد داشت و آن کندشدن و ناکارآمدشدن اهرم‌های مذاکره ما در دیپلماسی چندجانبه در بحران‌های منطقه‌ای است. در دو دهه گذشته همسویی تاکتیکی ایران و ایالات متحده آمریکا سه خطر بزرگ صدام حسین، طالبان و داعش (در عراق) را از منطقه بیرون برده است. همراهی انکارناپذیر باراک اوباما در حل‌وفصل بحران هسته‌ای، فرصت‌های غیرقابل انکاری را برای ایران در منطقه فراهم کرد. روشن است که در همه موارد فوق منطق این همراهی تاکتیکی، منافع و اهداف غیرهمسوی هریک از این دو بود و ایران با هوشمندی آن دوره‌ها را مدیریت کرد و برگ‌های برنده بزرگی را در منطقه به دست آورد. پیگیری همان همسویی این بار با اروپا برای گذر از تونل وحشت ترامپ ضروری است. می‌توان اروپا را در برجام نگاه داشت؛ لازمه این کار در کنار‌گذاشتن هم‌زمان شرایط برای همکاری‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاری شرکت‌های متوسط اروپایی، مذاکره درباره موضوعات منطقه برای خلع سلاح ترامپ و تقویت موضع قاره سبز در مقابل آمریکاست.
 
روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت:امانوئل ماکرون، رییس‌جمهور فرانسه از زمان آغاز دوره ریاست‌جمهوری خود شروع به انجام اصلاحاتی در ساختار اقتصادی کشور کرده است. او قصد داشت همان سیاست ترامپ در بحث مالیات‌ها را به اجرا دربیاورد و با کمک کردن به سرمایه‌دار‌ها اشتغال بیشتری ایجاد کند، اما معمولا نتیجه این کار جز تضعیف طبقه کارگر نیست. هرچند این کار به دلیل اینکه در امریکا سطح سرمایه‌داری گسترده است به نحوی عملی شد، اما در فرانسه از یک‌سو اعتصاب‌خیز است و از سوی دیگر، قانون اساسی به ناراضیان این اجازه را می‌دهد که ... مقام و منصب برای فرانسوی‌ها اهمیت ندارد. ژنرال دوگول فردی که فرانسه آزاد را تشکیل داد با همه محبوبیتی که در این کشور داشت زمانی که قصد داشت دوره ریاست‌جمهوری را به شکلی موقت ١٠ ساله کند با اعتراض‌های مردم در خیابان‌ها روبه‌رو شد. مردم فرانسه به‌شدت روی حق و حقوق خود حساس هستند و به دلیل اینکه نوع تفکر و رویکرد آن‌ها در قانون اساسی کشور تحت تاثیر اندیشه‌های روسو قرار دارد بنابراین اگر کوچک‌ترین خدشه‌ای به حوزه حقوقی جامعه وارد شود فورا دست به اعتصاب می‌زنند و چنین اتفاقی برای فرانسه عجیب نیست و هر روزی می‌تواند اتفاق بیفتد.
البته نباید فراموش کرد که در این بین ممکن است آقای ماکرون به پیروزی‌هایی دست پیدا کند و اعتصاب‌ها و اعتراض‌ها نیز اندکی فروکش کند ولی در نهایت پیامی که از این اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها به جامعه منتقل می‌شود بسیار مهم است. سوال این است که اگر پیروزی یا موفقیتی نصیب ماکرون شود آیا دایمی خواهد بود و آیا می‌تواند وجهه آقای ماکرون را یک‌بار دیگر بازسازی کند چرا که اگر اتفاقی به نفع آقای ماکرون رخ ندهد، پیام خوبی به مردم در آینده منتقل نمی‌کند و ماکرون نمی‌تواند به ادامه ریاست‌جمهوری خود در دور دوم فکر کند و در چنین شرایطی هرچقدر عملکرد ماکرون برای مردم دلسرد‌کننده باشد، پیغامی دلگرم‌کننده به جناح راست افراطی فرانسه به رهبری خانم لوپن است. در حال حاضر آقای ماکرون نتوانسته طبقه پایین جامعه فرانسه را به خود جذب کند و اکثرا پایگاه محبوبیت او در طبقه میانه و بالای جامعه است. نارضایتی‌هایی که در سندیکا‌های کارگری فرانسه به وجود آمده، چالش جدی برای ماکرون به حساب می‌آید. در حال حاضر این واقعیت در فرانسه وجود دارد که اگر امانوئل ماکرون با شکست مواجه شود عملا آلترناتیو دیگری برای او جز حزب راست افراطی و خانم لوپن باقی نمی‌ماند چرا که سایر احزاب سنتی فرانسه نیز در حال حاضر محبوبیت گذشته را ندارند.
 
روزنامه خراسان همچنین در یادداشت امروز خود نوشت:طی روز‌های اخیر شاهد بودیم که وزیر خارجه آمریکا به خود اجازه داد تا در نهایت گستاخی ایران را تهدید و شروطی را برای به اصطلاح پایان تخاصم برای ایران تعیین کند. شروطی که هرچند مضحک و بسیار دور از عقل و منطق است، اما نکته‌ای نیز در بیانیه مایک پمپئو نهفته بود که می‌تواند سر نخی از رویکرد جدید دشمن و نیز هشداری باشد برای همگان که با حساسیت بیشتر و عزمی جزم‌تر آن را مورد بررسی قرار دهند.

در واقع مایک پمپئو از آسیب‌های اجتماعی موجود در کشور و گسل‌های اجتماعی کم و زیاد سوءاستفاده کرد و با بهانه کردن آن رویکردی را که در واقع چندان هم جدید نبود، ولی با شیوه‌ای نوین ارائه کرد تا به خیال خود حمایت ملت ایران را تا حدی کسب کند.

 
 
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *