صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

دو گرفتاری اصلی دولت روحانی/دولت‌داری اشتباهی! /حقوق بین‌الملل و انتقال سفارت آمریکا

۰۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۱:۵۱
کد خبر: ۴۲۱۶۵۲
آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی، بر حجم وعده‌های قبلی افزود و بر اثر برخی مشورت‌های مسموم، مواضع به‌شدت رادیکال اتخاذ کرد تا آنجا که از ژست اعتدالی وی تقریبا هیچ نماند.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ،سرمقاله امروز روزنامه حمایت را دکتر حسین کنعانی مقدم نوشته است؛سخنرانی روز دوشنبه «مایک پمپئو»، وزیر خارجه جنجالی آمریکا در «بنیاد هریتج» برای اعلام راهبرد جدید کاخ سفید در قبال جمهوری اسلامی، بیش از آنکه تشریح مبانی و جزییات به‌اصطلاح استراتژی نوین واشنگتن در برابر ایران را در بر داشته باشد، رنگ و بوی یک بیانیه خوانی تکراری و ملال‌آور را داشت.این در حالی است که پمپئو رئیس سابق سازمان سیا، تنها شروط قلدرمآبانه و البته نخ‌نما شده‌ای را برای مذاکره جدید و عادی‌سازی پرونده ایران مطرح کرد که در عمر ۴۰ ساله انقلاب اسلامی، بار‌ها از تریبون‌های رسمی رؤسای جمهور آمریکا شنیده‌شده بود. در این خصوص، نکات ذیل قابل‌اعتنا به نظر می‌رسند.
۱. شاید اگر متن اظهارات پمپئو از زبان فرد دیگری قرائت می‌شد، این برداشت صورت می‌گرفت که وزارت خارجه رژیم صهیونیستی آن را تهیه و تدوین کرده است. دلیل این سخن آن است که از ۱۲ شرط اتهام گونه‌ای که دستگاه دیپلماسی آمریکا متوجه ایران اسلامی کرد، ۸ مورد از آن‌ها به مسائل منطقه‌ای و موشکی اختصاص دارد.
۲. آمریکایی‌ها همواره خود را قدرت برتر دنیا می‌پندارند که اگر اراده کنند، می‌توانند هر کشوری را از نقشه جغرافیا نیست و نابود کنند. باید از مقامات کاخ سفید پرسید که کدام‌یک از سیاست‌های آنان از بدو پیروزی انقلاب، به ثمر نشسته که حالا به راهبرد تازه‌شان دل‌خوش کرده‌اند؟
 
۳. پمپئو از همکاری نزدیک وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا سخن به میان آورد و تلویحاً گزینه نظامی را به رخ کشید. همچنین رجز خواند که جبهه مقاومت و هر نیروی که تحت حمایت ایران باشد را پایمال و نابود خواهد کرد. اگر مرد میدان هستید، این گوی و این میدان، بسم‌الله!
۴. طرحی که آمریکا برای اعمال بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های اقتصادی علیه ایران اسلامی تدارک دیده، رؤیایی غیرقابل‌تعبیر است، چراکه سازوکار جهانی به سمت چندقطبی بودن رفته و دنیای امروز، شاهد قطب‌های اقتصادی قدرتمند در شرق آسیا است.
و بالاخره اینکه سران متوهم آمریکایی بدانند که خطوط قرمز نظام در مؤلفه‌های منطقه‌ای و نظامی، به‌هیچ‌وجه قابل‌مذاکره و مصالحه نیست و با مقاومت و اتحاد ملی در برابر این دور از زیاده‌خواهی‌های کاخ سفید، بینی آن‌ها مثل همیشه به خاک مالیده خواهد شد.
 
یادداشت امروز روزنامه کیهان را نیز محمد ایمانی نوشته:آخرین روز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بود؛ ۲۷ اردیبهشت ۹۷. آقای روحانی در اردبیل با طعنه و کنایه گفت: «بابا جمعه تموم میشه و شنبه میاد. چه جور آب و صابون بیاریم، رویتان را بشوریم؟... کاسبان تحریم! ناراحتید که تحریم‌ها رفت؟ تحریم‌ها دیگر بر نمی‌گردد. شما می‌خواهید مذاکره کنید؟ شما زبان مذاکره با دنیا را بلد نیستید». اما یک سال بعد، آمریکا بدون پرداخت کمترین هزینه، رسما زیر میز برجام زده و اکنون عوام و خواص می‌پرسند تیم آقای روحانی، چه‌قدر دست و رو شسته و بیدار، پای میز مذاکرات رفته بودند و چرا مفاد توافقی را پذیرفتند که تعهدات سنگین‌اش برای ما بود و خروج بی‌هزینه‌اش برای آمریکا؟!
مردم، طبعا از اینکه وعده‌های اقتصادی برجامی کاملا برعکس از آب درآمده - هم امتیاز داده‌ایم و هم چالش‌های اقتصادی سخت‌تر از ماقبل برجام را به‌جان خریده‌ایم- ناخرسند هستند؛عباس-ع یکی دیگر از حامیان روحانی در انتخابات ۹۶، به روزنامه ایران گفته است موقعیت دولت، ضعیف‌تر شده. زیرا شعار‌هایی درباره برجام داده شد که واقعی نبود. نباید برای عبور از مشکلات، برجام را بیش از ظرفیت آن، برجسته می‌کردند... مردم کاری به صحبت‌های رئیس‌جمهور و دیگران ندارند، می‌خواهند بدانند وضعیت روال زندگی آنان چگونه خواهد بود.
 
آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی، بر حجم وعده‌های قبلی افزود و بر اثر برخی مشورت‌های مسموم، مواضع به‌شدت رادیکال اتخاذ کرد تا آنجا که از ژست اعتدالی وی تقریبا هیچ نماند.
طبیعتا باید در مواجهه با فشار‌های دشمن، همبستگی و اتحاد در جبهه داخلی را تقویت کرد. اما وحدت حول کدام محور، با چه کسانی و برای کدام هدف؟چگونه می‌شود با جماعتی آشتی و وحدت کرد که نه تنها در گذشته مرتکب فتنه‌گری، تحریک به آشوب، ساختارشکنی، تعدی به مقدسات و ارکان قانون اساسی کرده و همواره مورد حمایت قدرت‌های مستکبر قرار داشته‌اند، بلکه همین سال‌ها و ماه‌های اخیر نیز قطعات پازل دشمن را می‌چینند یا حتی بعضا نقشه‌های دشمن، توسط آن‌ها به‌روز‌رسانی می‌شود؟!وحدت با مسخ شدگان و تغییر هویت‌دادگانی که به اغیار و اضداد جمهوری اسلامی پیوسته‌اند، نقض غرض است.
 
ریچارد هاویت (تهیه‌کننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط ایران) بهمن ۹۵ گفت: توافق هسته‌ای، یک نقطه عطف بود؛ هرچند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوق بشر حل نشده... ما باید دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا را در تهران افتتاح کنیم و گفت‌وگو درباره حقوق بشر را از سر بگیریم.
می‌بینید که برای برخی گروهک‌های سیاسی نشاندار و سابقه دار در فتنه ۷۸ و ۸۸، نقشی مشابه داعش و جبهه النصره برای به هم ریختن ساختار امنیتی منطقه و ایران تعریف شده است. اگر داعش در سوریه و عراق، سر سوزنی به نفع ملت‌های منطقه کار کرد، این‌ها نیز در ایران، به مردم و دولت خیر خواهند رساند.
این روز‌ها اگر باید رگ غیرت سیاسیون بیرون بزند، صرفا در مقابل اراجیف آمریکاییانی نظیر مایک پمپئو نیست. آمریکایی‌ها که دست شان کاملا رو شده است. عیار واقعی غیرت را باید در مقابل رفتار فریبکارانه برخی دولتمردان اروپایی سنجید. مرور مواضع دولتمردان اروپایی، از بازسازی سناریوی برجام در قالب جدید حکایت می‌کند.
در واقع، فارغ از تعارفات لفظی مقامات اروپایی، قرار نیست آن‌ها به خاطر ایران و تعهدات خود در برجام، با آمریکا درگیر شوند و مقابل تحریم‌ها بایستند. در عین حال مایلند به بازی فریبکارانه دعوت به مذاکرات فرسایشی جدید (زمان خریدن برای توطئه‌های جدید آمریکا) ادامه دهند و دولت ایران را با کمک برخی عناصر داخلی (همان‌ها که دولت روحانی را رحم اجاره‌ای، دولت گذار و کاتالیزور و نردبان خود معرفی کرده اند)، به قمار مذاکراتی جدید ترغیب کنند!
 
آمریکایی‌ها همواره در تبلیغات پر حجم خود سعی می‌کنند جمهوری اسلامی ایران را ضعیف نشان دهند، اما لابه‌لای اظهارات خود اذعان می‌کنند ایران، قدرتمند است.
دولت یا باید در تراز اقتدار بی‌بدیل جمهوری اسلامی ظاهر شود و از موضع قدرت، دیپلماسی تهاجمی و طلبکارانه و در عین حال موثر در حوزه اقتصادی را پیش ببرد و یا اینکه خدای ناکرده، نسخه تجویزی مسموم در قواره «دیپلماسی التماسی» را ادامه دهد؛ عایدی نسخه دوم، آینده فروشی، اقتدار فروشی و ضعف اقتصادی مفرط است.
 
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود به ممکلت داری نومحافظه کاران پرداخته و نوشته:سیاق مملکت‌داری نومحافظه‏ کاران بسیار شبیه همان راهی است که قاجار‌ها رفتند و در نهایت با از دست رفتن عرصه‌های وسیعی از کشور و ظهور یک سیاستمدار مستبد و خونریز به پایان رسید. سبک قاجار‌ها در اداره کشور بر مبنای کنترل تعارضات و هدایت آن‌ها در راستای خنثی کردن یکدیگر و ایجاد یک فضای میانی امن برای بهره‌مندی بدون دردسر خاندان سلطنتی از مواهب قدرت بود.
۱۱ مرداد ۹۴ جناب روحانی اینگونه اظهار نظر کردند: «به روزی می‌رسیم که رسماً لغو همه تحریم‌ها اعلام می‌شود و همه مراحل قانونی را پشت سر گذارده و اقداماتی را که باید انجام دهیم، آغاز می‌کنیم و ان‌شاء‌الله ظرف حدود یک ماه اقدامات خود را انجام می‌دهیم و آژانس هم آن اقدامات را تأیید می‌کند و عملاً لغو تحریم‌ها به اجرا در می‌آید. با لغو این تحریم‌ها فضا عوض می‌شود، سرمایه و تکنولوژی به کشور می‌آید و دست ما برای فروش نفت باز می‌شود». به‌روشنی همان رؤیازدگی در این اظهار نظر به چشم می‌خورد. به شکل ساده، برنامه هسته‌ای را تعطیل می‌کنیم، تحریم‌ها برداشته می‌شود، براحتی نفت می‌فروشیم، بسادگی پول آن را وصول می‌کنیم، سرمایه خارجی به کشور سرازیر می‌شود و امکان حکومتداری بی‌دردسر را با گسترش دامنه تنش‌زدایی برای سال‌های زیاد تضمین می‌کنیم. این خلاصه برنامه دولت نومحافظه‏کاران برای اداره کشور بود. رؤیایی کودکانه که از بی‌جواب گذاشتن این سوال اساسی ایجاد شده بود که «چرا باید ابرقدرت‌ها و قدرت‌های جهانی که به روشنی کارآمدی سازوکار تحریم‌های خود را با رفتار و کردار شما مشاهده کرده‌اند، راضی به تداوم حکومتداری و سیطره شما بر ایران باشند؟!» وقتی آن‌ها می‌بینند به این سادگی می‌توانند رفتار دولت ایران را تغییر دهند، چرا به کم قانع باشند و چرا نباید با ادامه فشار‌های خود تغییرات گسترده‌تر و ملموس‌تری را شاهد باشند؟ نکته اساسی اینجاست که چرا دولتمردان نومحافظه‏کار و نخبگان همراستا با آن‌ها چنین تصور می‌کردند که آمریکا ادامه حکومت‌شان را تضمین می‌کند؟
 
اگر خاطرتان باشد چند روز پیش بیانیه‌ای از سوی رئیس مجلس خبرگان صادر شد که در آن از دولت اعتدال خواسته شده بود به خاطر عملکردشان در برجام و حصول تقریبا هیچ با بهایی سنگین از ملت عذرخواهی کنند. البته این تنها خواسته خبرگان ملت نبود؛ چه آنکه بازتاب گسترده یک کلیپ در فضای مجازی که از مردم درباره برجام و عملکرد جناب روحانی سوال شده بود و پاسخ مردم عذرخواهی رئیس‌جمهور بود نیز موید همین مساله بود. اما اطلاعیه شدیداللحن دولت باز تاییدکننده همان تصور رؤیاگونه و ساده‌شده‌ای بود که از آن سخن گفتیم. تاکید بر اینکه ادامه حکمرانی صادرکنندگان بیانیه مذکور به واسطه برجام تضمین شده است، بیان بی‌لفافه همان چیزی است که درباره آن صحبت کردیم.
برای ملت، اما در این میان جز تقریبا هیچ، آورده دیگری وجود ندارد و ضعف و بی‌برنامگی و دولت‌داری اشتباه و عوضی حضرات صاحب دولت، تنها برای خود آنهاست که ماحصلی خواهد داشت و در این میان سر مردم همواره به همین بی‌کلاهی باقی خواهد ماند که هست.
 
در یادداشت امروز روزنامه شرق نیز با عنوان "حقوق بین‌الملل و انتقال سفارت آمریکا" آمده است:در ۱۴ می ۲۰۱۸ رسما سفارتخانه آمریکا در بیت‌المقدس افتتاح شد و دونالد ترامپ به یکی دیگر از وعده‌های انتخاباتی خود عمل کرد.اگرچه هر کشوری می‌تواند درباره انتقال سفارتخانه با دولت محل مأموریت به توافق برسد، اما وضعیت درباره این اقدام از منظر حقوق بین‌الملل متفاوت است:

۱- قانون فوق که ۲۳ سال قبل به تصویب رسیده است به‌خوبی دیدگاه تاریخی و جانبدارانه ایالات متحده را نسبت به اسرائیل نشان می‌دهد. مبتکر این قانون سناتور جمهوری‌خواه Bob Dole بود که خود کاندیدای ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۹۶ بود. در این قانون به اشغالی‌بودن بخش‌هایی از بیت‌المقدس که ملل متحد آن را اشغالی می‌داند، هیچ اشاره‌ای نشده است بلکه از الحاق کامل این شهر به اسرائیل پس از جنگ شش‌روزه سخن می‌گوید. این در حالی است که پس از تصویب منشور ملل متحد هیچ سرزمینی را نمی‌توان با توسل به زور تصاحب کرد.
۲- سازمان همکاری اسلامی که اخیرا نشست فوق‌العاده خود را در استانبول برگزار کرده، بیت‌المقدس شرقی را پایتخت فلسطین دانسته و جالب است که مطابق ماده ۲۱ منشور ۲۰۰۸ همین سازمان، مقر دائم سازمان همکاری نیز همین شهر خواهد بود، ولی تا زمانی که این شهر در اشغال است، موقتا جده مقر سازمان همکاری در نظر گرفته شده است. از یاد نبریم منشأ تأسیس این سازمان، آتش‌سوزی بیت‌المقدس در پنج دهه پیش بود. کارنامه عملکرد سازمان در چند دهه گذشته نشان می‌دهد نمی‌توان به تصمیمات آن امیدوار بود.
 
روزنامه خراسان همچنین در یادداشت امروز خود نوشت:مدتی است که به شوخی یا جدی، مردم برنامه‌های ماه رمضان را مصادف می‌دانند با «بغض»‌های احسان علیخانی و اشک‌های بینندگان سر سفره افطار! این برچسب تقریبا از همان فصل اول برنامه در سال ۱۳۸۶ به ماه عسل زده شد که باید در هر برنامه اشک مخاطبانش را در بیاورد تا دلش خنک شود! تا جایی که خود علیخانی که علاوه بر مجری، تهیه کننده ماه عسل هم هست بار‌ها به این موضوع و شوخی‌های شبکه‌های مجازی، اشاره کرده است. سازندگان ماه عسل سعی دارند با تحریک احساسات مخاطبان در این ماه به وسیله بازگو کردن سرگذشت مهمانان، تلنگری به وجدان ما بزنند. تلنگری که گاهی ممکن است به خطا برود و بی نتیجه بماند.
ولی دیدن غم و غصه‌های تکراری، بی هدف، بدون نتیجه و خالی از پیام و تفکر، نه تنها فایده‌ای ندارد که حتی ممکن است مضر هم باشد. همان طور که این نظریه را برای فیلم و سریال‌های کمدی هم می‌توان صادر کرد. شاید این موضوع به بودجه و حساب و کتاب سیما برمی گردد که ساخت یک سریال کمدی به خاطر دستمزد بالای بازیگران و کارگردان و فیلم نامه نویس اش هزینه بیشتری بر دوش سازمان می‌گذارد تا یک سریال درام و تراژدی، با هنرپیشه‌های ناشناخته و فیلم نامه یک خطی. شاید هم به غیبت هنرمندان طنزپردازی مربوط است که پشت تلویزیون را خالی کرده اند و دست سیما را در پوست گردوی اشک و آه گذاشته اند. هرچه هست، صدا و سیما باید فکری به حال خود و مخاطبانش بکند. خالی شدن تدریجی کنداکتور سیما از برنامه‌های فاخر، مفرح و همه پسند نه به نفع خودش است و نه به نفع بیننده‌ای که برای ساعتی سرگرم شدن و فراموش کردن مشکلات روزانه اش در این دوره و زمانه، ممکن است به سوی شبکه‌های خوش رنگ و لعاب دیگر روی گردان شود.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران نیز به سخنرانی وزیر امور خارجه امریکا اشاره کرده و نوشته:موضع اخیر وزیر امور خارجه امریکا عریان‌تر و بی‌پرواتر از هر وقت دیگری سیاست این کشور را در قبال ما نشان داد. اکنون برای ما و دنیا بسیار واضح است که امریکایی‌ها موجودیتی سیاسی به نام «جمهوری اسلامی ایران» را یک موجودیت تحمل‌ناپذیر برای خود می‌دانند و از همین رو خواستار براندازی و جایگزینی آن هستند. در واقع خروج امریکا از برجام هم در همین راستا است؛ امریکا به دنبال این است که امکان یک ائتلاف مؤثر و تند علیه کشورمان را تشدید کند.
 
ایران سال‌هاست که متحدان خود را در مقابل جبهه امریکا دارد. کشور‌هایی نظیر هند، چین و روسیه و همچنین برخی بازیگران دیگر منطقه‌ای و بین‌المللی در مقاطع بسیاری در مقابل امریکا و کنار جمهوری اسلامی ایران ایستاده‌اند. اما موضع اروپا بود که عموماً در این تقابل‌ها زحمت‌هایی را برای ما ایجاد می‌کرد. اروپایی‌ها به عنوان یک قدرت بزرگ و تعیین کننده سیاسی- اقتصادی در عرصه بین‌الملل یا در کنار امریکا قرار می‌گرفتند یا در بهترین حالت برای ما، موضعی منفعل در قبال سیاست‌های امریکا داشتند. به عبارتی ما چندان به یاد نداریم که در موضوعات مهم و کلان، رویارویی جدی میان اروپا با امریکا شکل گرفته باشد و این مجموعه در مقابل بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی جهان ایستاده باشد.

این اتفاق شاید برای اولین بار است که افتاده و اروپا در کنار ایران و در مقابل امریکا قرار گرفته است. حداقل تا اینجای کار برخوردی که اروپا با رفتار امریکا داشته و همین طور نوع مواجهه سه وزیر خارجه اروپایی با آقای دکتر ظریف در بروکسل از نظر ما کاملاً مثبت است. البته ما همزمان در راستای این برخورد مثبت بر دو چیز تأکید داریم؛ اول استمرار این نوع مواجهه و رفتار دیپلماتیک و دوم تلاش عملی اروپا برای منتفع شدن کشورمان از منافع برجام. اما تا همین جای کار قدم‌های دو طرف آنقدر امیدوارکننده بوده که مسیر را ادامه دهیم. این شرایطی است که ما می‌توانیم نگاه اروپا را بیش از گذشته به سمت شرق هدایت کرده و باعث نزدیکی‌هایی در این عرصه شویم؛ بنابراین ضمن اینکه باید به صورت مداوم برای استمرار اعتماد متقابل خود با اروپایی‌ها، رفتار‌ها و وعده‌های آن‌ها را راستی‌آزمایی کنیم و حتی به طراحی گزینه‌هایی برای احتمال بدعهدی اروپا بپردازیم، همزمان هم باید به فکر حفظ و تقویت روابط خود با قاره سبز باشیم و در مسیر سیاست‌هایی گام برداریم که زمینه نزدیکی بیشتر اروپا به ما و مجموعه کشور‌های شرق را فراهم می‌کند.
 
روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت:انتخاباتی که روز یکشنبه در ونزوئلا برگزار شد نشانه امیدوار‌کننده‌ای برای آینده نداشت. در همان ابتدای امر بحث میزان مشارکت مردم در انتخابات از جمله موضوعات بحث برانگیز بود. اپوزیسیون دولت میزان مشارکت در انتخابات را حدود ٣٣ درصد و در طرف مقابل کمیسیون انتخابات ودولت میزان مشارکت را ٤٦ درصد اعلام کرده است. این میزان مشارکت در ونزوئلا از سال ١٩٤٠ به این طرف بی‌سابقه است. در واقع اولین بحرانی که اکنون ونزوئلا پس از انتخابات با آن مواجه شده، بحران انتخابات است. زیرا فضایی را ایجاد می‌کند که دولت نمی‌تواند حرف زیادی برای گفتن داشته باشد بنابراین همین موضوع تبدیل به اولین گام به سمت بحران خواهد بود. مساله دیگر این است که مشکلات ساختاری در ونزوئلا کماکان به قوت خود باقی است و تحول جدیدی را شاهد نبودیم.
هرچند که مادورو در اولین پیام پس از انتخابات اپوزیسیون را دعوت به آشتی ملی کرده است ولی در عمل این آشتی ملی بی‌ثمر خواهد بود زیرا تاکنون چند مورد میانجیگری منطقه‌ای و بین‌المللی در این زمینه صورت گرفته ولی بی‌نتیجه پایان یافته است.
مساله اصلی این است که حتی پیش از آغاز این بحران بسیاری از شرکت‌های سرمایه‌گذاری نفتی از کشور خارج شدند و هیچ تمایلی برای سرمایه‌گذاری در آنجا ندارند و همین موضوع موجب شکل‌گیری تحریم‌ها علیه کشور شد و ضربه‌ای مضاعف به کشور وارد کرد. بنابراین در حال حاضر شرایط آماده تحریم نفتی ونزوئلا است و امریکایی‌ها در این زمینه مشکلی نخواهند داشت و طبق برنامه‌ریزی قصد دارند تا سال ٢٠٢٠ نفت شیل را جایگزین نفت وارداتی خود از ونزوئلا کنند. با ادامه این روند تحریم‌های نفتی علیه ونزوئلا به زودی آغاز خواهد شد. مادورو برای خروج از این بحران پیشنهاد داده که حاضر است به سبک کره شمالی با امریکا وارد مذاکره شود، اما در حال حاضر طرف امریکایی تمایلی به مذاکره با سوسیالیست‌ها ندارد و با توجه به سیاست‌ها نیز چندان این اقدام قابل تصور نیست. همچنین بعید به نظر می‌رسد که مادورو و حزب سوسیالیست در کوتاه‌مدت با اپوزیسیون در قدرت شریک شوند. بنابراین در حال حاضر چشم‌انداز کوتاه‌مدتی برای حل بحران نیست. با تجربه مشابه کشور‌های امریکای لاتین مانند آرژانتین می‌توان گفت که به زودی از ونزوئلا، کشوری ورشکسته برجای خواهد ماند. با وجود وعده‌هایی که آقای مادورو به طبقه کارگر در طول انتخابات داد که در شرایط کنونی شدنی نیست، کشور در قدم اول به سمت یک شکست سنگین اقتصادی پیش خواهد رفت.
 
 

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *