صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تکلیف داروی ادعایی سرطان به همت دانشگاه تهران مشخص می‌شود/بازگشت یک معتاد به زندگی در سایه امام رضا(ع)

۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۵:۲۹
کد خبر: ۴۲۱۰۲۵
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
چهارمین برنامه ماه عسل سال 1397 با صحبت های علیخانی درباره تکلیف وضعیت داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، چهارمین برنامه "ماه عسل" سال 1397 با صحبت‌های احسان علیخانی درباره تکلیف وضعیت داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

در ابتدای برنامه علیخانی از همت دانشگاه تهران برای تشخیص و تایید داروی سرطان مورد ادعای قاسم تک‌دهقان خبر داد. او اعلام کرد که مقرر شد دانشگاه تهران این دارو را بررسی کرده و تا زمان اعلام نتیجه کاشف این دارو دهقان نیز آن را به کسی تجویز نکند.

علیخانی همچنین اعلام کرد نتیجه تحقیقات و تایید این دارو از طریق برنامه "ماه عسل" به مردم ایران اعلام خواهد شد.

در ادامه برنامه زن و شوهری مهمان برنامه شدند که شوهر او معتاد بود و در خانه تریاک می‌کشید.


همسرش اعلام کرد که نمی‌دانست تریاک چیست و شوهرش به او گفته بود که داروست اما پس از مدتی این دارو هر روز توسط شوهر مصرف می‌شد.

همسرش او را آقا رضا صدا می‌کرد که پس از دقایقی در برنامه مشخص شد او از ترس شوهرش را اینگونه خطاب می‌کرد.

همسر در ادامه گفت که هدفش از حضور در این برنامه به دنبال گریه و زاری و بیان گذشته نیست بلکه قصدم کمک به خانم‌هایی چون خودم است.

او در ادامه گفت که شوهرش قبل از ازدواج اعتیاد داشته است. او به اندازه‌ای به خود می‌رسید که از چهره اش اعتیاد مشخص نباشد و  خود نیز از او پذیرایی می‌کرد که  اگر چنین کاری نمی‌کرد با مشکلاتی از سوی شوهر روبه رو می‌شد.

شوهر گفت که وقتی مشکلات اعتیاد و زندگی‌اش زیاد شد به سمت مصرف شیشه رفت و دعوا و بحث و جدل بیش از همیشه در زندگی پیدا شد.

همسر از دلسوزی و ناآگاهی خود گفت و این که اگر با غرور و جسارت در همان دفعه اول در هنگام مصرف مواد با شوهر برخورد می‌کرد با مشکل مواجه نمی‌شدند. او گفت که بار‌ها شده است که جدا شده ام، اما بعد از یک هفته بر گشته‌ام.

مشکلات تا جایی رسید که شوهر شب‌ها به زنش شک می‌کرد و  تهمت می‌زد. این مشکلات به جایی رسید که دختر برای بزرگ شدن به خانه بهزیستی پناه برد.

زن از درگیری پسر و پدر در یکی از تهمت‌ها خبر داد. فرزند پسر از تهمت‌هایی که پدر به مادر می‌زد ناراحت شده و با پدر گلاویز می‌شود. به دنبال این اتفاق عماد فرزند پسر از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. مادر به دنبال عماد گشت، اما چون فرزندش را نیافت به دادگستری رفت.

ادامه این اتفاقات به پرونده قضایی و وقت دادگاه کشیده شد. زن و شوهر در دادگاه برای طلاق حاضر شدند اما زن از شوهرش می‌ترسید. زن به دنبال بزرگ کردن دخترش  آرمیتا بود، اما شوهر مخالف بود و در این میان مرد در خیابان به دنبال زن می‌افتد. وحشت زن به اندازه‌ای بود که به نزد قاضی پرونده اش رفت و قاضی او را به بهزیستی معرفی کرد.

زن بیان کرد که بهزیستی محیط مناسبی نبود که آرمیتا در آن جا بماند. به مسئول بهزیستی گفت که آرمیتا جایش اینجا نیست و از او مراقبت کند. فرزند پسر هم اصلا معلوم نبود کجا رفته است. پدر نیز تا سه ماه به دنبال خانواده می‌گشت.

در ادامه مرد اعلام کرد که در همان ابتدا فکر می‌کرد که زن با مردی ازدواج کرده است. مرد در جنگ با افکارش برای گشتن خانواده و آوارگی در مشهد بیداری در ذهن و قلبش اتفاق می‌افتد و به امام رضا (ع) پناه می‌برد. صبح تا شب در حرم امام رضا (ع) به راز و نیاز مشغول بود چون رفتن خانواده برای او عجز و نابودی بود. جرقه‌ای در او خورد و آن این که با حاج آقا سیدی آشنا شد. او گفت دخترش در مهر امام رضا(ع) است و سیدی شرط دادن بچه را ترک اعتیاد دانست.


زن شوهرش را دوست داشت و قرار شد شوهر اعتیاد را ترک کند و البته فرزندش عماد که در میانه این اتفاقات پیدا شد.

زن گفت که اصلا امیدی به بازگشتِ زندگی‌اش نداشت و کمک خدا بود که این زندگی دوباره روبه راه شده است و در کنار هم زندگی می‌کنند.

در ادامه شوهر بیان کرد که این که توانسته‌ام ترک کنم و خانواده ام را کنار خود دارم دلیلش کمک امام رضا (ع) است. آرمیتا در ادامه برنامه در استودیو حاضر شد و در کنار پدر و مادر قرار گرفت.

مهمان بعدی برنامه چهارم "ماه عسل" زنی بود که پدرش اعتیاد را تجربه کرد.

آرزوی زن این بود که هیچ دختری به خاطر پدرش سر افکنده نشود.

او گفت که با پدرش دوست بود و او همه چیز را با پدرش بیان می‌کرد، اما وقتی که برادرش فوت کرد پدر معتاد شد و کسی که طاقت اشک دخترش را نداشت اشک دخترش را در آورد.

پدر ۱۰ سال مادر و دختر و همسرش را ترک کرد.

دختر گفت ۴ سال در مشهد به دلیل این که همسرش اهل مشهد بود زندگی کرد. برایش این دوری بسیار سخت بود به ویژه که مادرش هم از او دور بود.

او از ترک اعتیاد پدر در کمپ گفت و این که هر بار به این مکان رفت و پس از سلامت دوباره رو به اعتیاد آورد. دخترش در بار آخر با او اتمام حجت کرد و گفت که دیگر طاقت اعتیاد دوباره او را ندارد و کسی هم جز پدرش ندارد. در نتیجه این حرف‌ها پدر تحت تاثیر قرار گرفت.

او از زخم زبان‌های همسایه‌ها و اهل محل می‌گفت و این که بسیاری از کار‌های ناپسند در محل را به پدرش نسبت می‌دادند در حالی که پدرش ذاتا اهل خیر و کمک کردن به دیگران بود و دلیل این تهمت‌ها اعتیاد بود.


او همچنین از تلاش‌های مادر برای ترک پدر گفت و این که تا جایی تلاش کرد که دیگر برید و خسته شد و ۱۱ سال است از پدر دور است.

علیخانی گفت که این کار بزرگی است که یک دختر که ازدواج کرده و دو فرزند دارد باز هم پای پدرش که همه دنیا او را طرد کرده اند ایستاد و تلاش کرد.

دختر از آرزویش برای بودن پدر و مادر در کنار هم گفت، این که سر یک سفره غذا بخورند که تکیه گاه هر دختری پدرش است.

در پایان علیخانی از تمایل پدر دختر برای شرکت در برنامه "ماه عسل" پرسید که با جواب مثبت دختر رو به رو شد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *