صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

حمایت: ماموریت بزرگ / دولتی‌های کارنابلد و فرودگاه کازرون! / ماله‌کشی به سبک کارگزاران بازهم با آمریکا مذاکره کنیم!

۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۱:۳۶
کد خبر: ۴۲۰۸۹۱
اقدام خلاف قانون و گستاخانه ترامپ در انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس، بر آتش خشم مقدس فلسطینی‌ها دمید و آن را برافروخته‌تر کرد.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت را دکتر سیدهادی سیدافقهی نوشته است؛ در بخشی از این سرمقاله که با عنوان "ماموریت بزرگ" منتشر شده، آمده است:

اقدام خلاف قانون و گستاخانه ترامپ در انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس، بر آتش خشم مقدس فلسطینی‌ها دمید و آن را برافروخته‌تر کرد. آنچه این روزها در مجاورت مرزهای فلسطین و فلسطین اشغالی در غزه شاهدیم، نه یک انتفاضه بلکه یک خیزش عمومی نشأت گرفته از اراده‌های پولادین است. تنها تعبیری که برای این قیام گسترده می‌توان یافت، همان است که صاحبان اصلی سرزمین‌های اشغالی از آن، با عبارت «راهپیمایی بازگشت» یاد می‌کنند و اشاره‌ای است به بازگشت هویت، ریشه و احیای عزم و اراده برای بازپس‌گیری حق مسلم آن‌ها.


افزون بر وضع میدانی جبهه مقاومت و آنچه در داخل فلسطین در حال وقوع است، ظرفیت‌های کم‌سابقه‌ای نیز در عرصه بین‌المللی به نفع قضیه فلسطین در حال رقم خوردن است. مخالفت قاطع 14 عضو شورای امنیت با رسمیت بخشی به قدس شریف به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و رأی مخالف 128 کشور در مقابل تنها 9 رأی در این خصوص، در کنار اعتراض و محکومیت این اقدام از سوی متحدین اروپایی آمریکا، اتفاقات نادری است که سیاست‌های کاخ سفید را با موانع بلندی روبه‌رو کرده است. در سوی دیگر، جبهه مقاومت و حامی آرمان فلسطین، علاوه بر در اختیار داشتن دست برتر در میادین نظامی، دستاوردهای چشمگیری در عرصه سیاسی هم به دست آورده‌اند که قطعاً به تقویت مواضع جهان اسلام در برابر توطئه‌چینی نظام سلطه به نفع صهیونیست‌ها منجر خواهد شد.

آنچه ترامپ در محاسباتش لحاظ نکرده بود، موج واکنش افکار عمومی در محکومیت این اقدام و راه‌اندازی انتفاضه بازگشت فلسطینی‌ها بود؛ علاوه بر اینکه جبهه آمریکایی- صهیونیستی از واکنش ساختارهای محور مقاومت نسبت به این اقدام تجاوزطلبانه نیز شوکه شده است. بنابراین، در سایه واکنش‌های مردمی به‌ویژه در روند آغاز انتفاضه جدید در داخل فلسطین اشغالی، محاسبات راهبردی آمریکا بار دیگر اشتباه از آب درآمد و فرصتی که ترامپ به دنبال گرفتن ماهی از آب گل‌آلود منطقه برای خود بود، به تهدیدی تازه برای واشنگتن – تل‌آویو تبدیل‌شده است. تحلیل «سید حسن نصرالله»، دبیر کل حزب‌الله لبنان در این خصوص خواندنی است: «محور مقاومت پیروزی خود را در سوریه و عراق به دست آورده و خود را آماده می‌کند تا به مرحله‌ای جدید منتقل شود که محور آن فلسطین و قدس خواهد بود... محور مقاومت در دفاع از خود و خروج پیروزمندانه از جنگ دفاعی، به سمت مأموریتی حرکت خواهد کرد که اساساً برای آن به وجود آمده است و این مأموریت همان فلسطین است.» مأموریتی که چیزی تا اتمام آن نمانده و به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، «آمریکا و اذناب آمریکا و کوچک‌تر از آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا هم در قبال حقیقت و سنت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.»

ماله‌کشی به سبک کارگزاران بازهم با آمریکا مذاکره کنیم!

روزنامه کیهان: رئیس شورای سیاستگذاری حزب کارگزاران می‌گوید ما می‌توانیم روی نیاز ترامپ برای مذاکره با ایران حساب باز کنیم!


روزنامه سازندگی از قول حسین مرعشی نوشت: به نظرم نکته قابل توجه در سخنان ترامپ این است که علاقه‌مند است با ایران به مذاکره بنشیند، مذاکره‌ای برابر و به نظرم به دور از حضور سران اروپایی. این موضوع از سوی مسئولان باید جدی گرفته شود. البته این پیشنهاد به منزله این نیست که ما باید با آمریکا در مورد مسائل هسته‌ای و موشکی خود مجددا به بحث بنشینیم. خیر. ما نباید این کار را کنیم. مسائل هسته‌ای ایران، مذاکرات چندجانبه و مهمی را از سر گذرانده و به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تبدیل شده است. پس پرونده آن از نظر جمهوری اسلامی بسته شده و دیگر قابل مذاکره مجدد نیست. اما ما می‌توانیم روی نیازهای ترامپ برای گفت‌وگو با ایران حساب باز کرده و در محاسبات و سیاست خارجی کشور این گزینه را لحاظ کنیم.


وی می‌افزاید: ترامپ از جایگاه ایران در منطقه باخبر است. بهتر از اروپا و دیگر سران آمریکا می‌داند که منطقه بدون حضور ایران و نقش ایران هدایت نمی‌شود. می‌داند که ایران نه تنها پیشینه قدرتمند که دولت و ملت قدرتمندی نیز در حال حاضر دارد. می‌داند که ایران به لحاظ استراتژیک و حتی اقتصادی نیز وضعیتش از دیگر کشورهای منطقه بهتر است. حتی این ایران است که امنیت را به عراق و سوریه و افغانستان و دیگر کشورهای منطقه برده است. به همین دلیل ترامپ خود را نیازمند موفقیت در حل مسائل منطقه و مسائل هسته‌ای ایران می‌بیند.


گفت‌وگو با آمریکا برای حل مسائل موجود، به معنی عقب‌نشینی ایران یا امتیاز دادن به کشور آمریکا یا ترامپ نیست، بلکه به مثابه پیشگیری از بن‌بستی است که ممکن است در روابط خارجی کشور ایجاد شود. لذا ما می‌توانیم پیشاپیش برای شکستن بن‌بست‌های بین‌المللی برنامه داشته باشیم.


این قبیل نسخه‌پیچی‌ها برای مذاکره جدید با آمریکای ترامپ در حالی است که دولت ترامپ و اوباما، همان توافق قبلی را به طور پیاپی زیر پا گذاشتند و به جایی رسید که آقای روحانی گفت: آمریکایی‌ها، می‌گویند توافق و تعهدی را که کرده‌ایم، فعلا اجرا نکنیم و دوباره مذاکره کنیم. به کشورهای شرق آسیا می‌گویند بیایید مذاکره کنیم؛کشورها مگر دیوانه شده‌اند با شما مذاکره کنند، شما تعهدی را که کرده‌اید زیرپا می‌گذارید.


با این وصف به نظر می‌رسد امثال مرعشی، به جای اعتراض به آمریکا، به مثابه جاده‌صاف‌کن و ماله‌کش‌های شیطان‌ بزرگ و خباثت‌های آن عمل می‌کنند و مأموریتشان، وسوسه برای ارتکاب رفتارهای دور از عقل است.


مرعشی و امثال او در حزب کارگزاران، با همین مغالطه‌ها، امثال‌ هاشمی را ترغیب کردند که نسبت به مذاکره با آمریکا ابراز ذوق‌زدگی کند و بگوید «تابو شکست» یا «وزیرخارجه آمریکا قول داده کارهای انجام نشده را جبران کند»!


در ماجرای مذاکرات منتهی به برجام نیز غرب‌گرایان مدعی بودند چون آمریکا نیازمند ایران است، بنابراین می‌توانیم با او مذاکره برد-برد داشته باشیم اما دیدیم که خسارت محض از آب درآمد.

دولتی‌های کارنابلد و فرودگاه کازرون!
 

روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود به حوادث کازرون پرداخته و نوشته:مساله‌ای که این روزها در شهرستان کازرون استان فارس در جریان بوده از این قرار است که در زمان استانداری محمدعلی افشانی- شهردار فعلی تهران و استاندار وقت فارس- حسین رضازاده، نماینده مردم این شهرستان در مجلس دهم که خود از اهالی بخش کوهمره کازرون است، در جریان تبلیغات انتخاباتی، با وعده انتزاع این بخش و تبدیل آن به شهرستانی جدید، رای مردم را به دست آورده، به مجلس راه یافته است.
رضازاده طی 2 سال گذشته، جدایی قائمیه- نودان از کازرون و تشکیل شهرستان جدید «کوه‌چنار» را پیگیری کرده، مصوبه آن را هم از شورای تقسیمات کشوری گرفته و نهایی شدن این جدایی، تنها در انتظار تایید هیات وزیران است. مرداد ماه 96 و پس از جدی شدن خبر تشکیل این شهرستان جدید اما مردم کازرون به این طرح وزارت کشور معترض شدند. آنها معتقد بودند با اجرایی شدن این مصوبه و جدا شدن بافت‌های تاریخی-گردشگری از کازرون، بخش مهمی از هویت تاریخی کازرون از دست می‌رود. مخالفان طرح مذکور معتقد بودند بخشی که حالا حرف شهرستان شدن آن در میان است، بخش شدن آن در همین چند سال اخیر هم، وابسته به برداشتن دهستانی از بخش مرکزی و الحاق به آن بوده است.

کشته شدن یکی از معترضان که به گفته پلیس بر اثر پرتاب سنگ از سوی دیگر معترضان اتفاق افتاده نیز در کنار آتش زدن بخشی از مقر و ماشین‌های پلیس، تخریب چند بانک و آسیب زدن به اموال عمومی، جنجالی‌ترین بخش اخبار این روزهای کازرون است. نهادهای امنیتی و وزارت کشور اما به جای مدیریت بحران و جلوگیری از امنیتی شدن این پدیده از همان ابتدای ماجرا، سعی در بایکوت رسانه‌ای مساله داشته و دارند!
واقعیتی که باعث شده جریان اصلی خبرسازی‌های شاخدار پیرامون این موضوع، در اختیار شغالان کمین کرده‌ای چون بی‌بی‌سی، منافقین خلق، من و تو و دیگران قرار گیرد. تا جایی که در یکی از همین خبرسازی‌های فضایی می‌خوانیم: «تعدادی از نیروهای امنیتی که قصد ورود به شهر از طریق فرودگاه(!) کازرون را داشتند، توسط مردم شناسایی و بازداشت شدند!» چنانکه سابقه دارد، هیچ بعید نیست همین فردا دوباره یکی از مسؤولان دولتی، صداوسیما را مسؤول اصلی بازتاب ندادن اخبار این ماجرا معرفی کند. وزرای امنیتی دولت اما باید بدانند راه‌حل چنین مسائلی، صدور دستور بایکوت در امروز و کوبیدن بر طبل آزادی بیان در فرداروز نیست. مردم دشمنی خاصی با یکدیگر ندارند، مگر آنکه کسی با هدف منافع شخصی و حزبی، آنها را طی بازه‌های زمانی طولانی تحریک کرده و منافع آنها را در برابر یکدیگر تصویر کرده باشد.

راه‌حل چنین مسائلی این است که موضوع به صورت شفاف با مردم در میان گذاشته شود و اگر وزارت کشور تصمیم خود را کارشناسی می‌داند، این کارشناسی بودن را به مردم اثبات کند! در جایی که در ذهنیت مردم، سابقه هیچ‌گونه تبعیض نژادی، مذهبی، قومیتی و... ثبت نشده است، چرا باید مردم اینگونه در برابر یکدیگر قرار گرفته باشند؟! چرا باید مدیریت اجرایی کشور کار را به جایی برساند که حالا در کازرون بین مردم این طرف شهر و آن طرف شهر دودستگی به وجود آید؟! دستگاه امنیتی دولت خوب است به جای صدور دستور بایکوت و رها کردن شغال‌های رسانه‌ای به جان افکار عمومی افتاده، هوای جاسوس‌ها را داشته باشد و روشن بگوید عاملان سر دادن شعارهای انحرافی در تجمع‌های اخیر به کجا وصل بوده‌اند؟! مسؤولان وزارت کشور نیز بهتر است با مردم شفافیت پیشه کنند و در حالی که معاون استاندار فارس از نهایی بودن طرح انتزاع سخن گفته، فرماندار کازرون نگوید: «آنچه در این زمینه مطرح است فقط در حد حرف بوده و هنوز در عمل هیچ اتفاقی را شاهد نبوده‌ایم!»

در یادداشت امروز روزنامه شرق آمده است: اجلاس سران 28 کشور اتحادیه اروپا در بلغارستان به نتیجه قابل‌توجهی رسیدند که هم برای اروپا و هم برای ایران ارزشمند بود. این اولین‌بار است که اروپا نمایشی از وحدت نظر و حمایت قاطع از کشوری در مقابل آمریکا را با موضعی چالش‌برانگیز در سطح جهانی اجرا می‌کند. حمایت سیاسی اروپا، جنگ روانی آمریکا علیه ایران و مستولی‌شدن ترس بر سایر کشورها و شرکت‌های جهان برای همکاری با ایران را می‌زداید و اگر تحریم‌های آمریکا را زمین‌گیر نکند، حداقل آهنگ و به‌ثمررسیدن آنها را به میزان قابل‌توجهی کاهش می‌دهد.

ایران سه سال است در یک توافق جهانی، در مسیر پایان بحران هسته‌ای قرار گرفته و به همه تعهداتش طبق گواهی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی عمل کرده، اما زیاده‌خواهی یا عدول از توافقات یا قصد بی‌ثبات‌کردن نظام سیاسی ایران در میان مثلث شیطانی آمریکا، اسرائیل و عربستان باعث شده ایالات متحده یک‌طرفه و با زورگویی، ایران را تهدید کند چنانچه به میز مذاکره برنگردد و شرایط جدید آمریکایی را نپذیرد، سایه درگیری بر سر این کشور خواهد بود.

در نگاه حقوق بین‌الملل و مسئولیت دولت‌ها، هرگاه دولتی در یک کشور عوض شود، دولت جدید موظف است به تعهدات بین‌المللی دولت قبلی احترام گذاشته و آنها را اجرا کند. در صورت بروز نقطه‌نظرات جدید، دولت ناراضی باید از مکانیسم‌های موجود در توافق مربوطه استفاده کرده، به طریق مسالمت‌آمیز نظر طرف دیگر را جلب کند و اگر نتوانست، بایستی کماکان به تعهدات خود در آن توافق عمل کند. در توافق هسته‌ای گروه 1+5 با ایران که مجری و ناظر بی‌طرف آن، اتحادیه اروپا بود، همگی بر صحت و سلامت این توافق تأکید داشتند، ولی دولت جدید آمریکا با زورگویی و بدون اینکه از مکانیسم رفع اختلافات در برجام استفاده کند، خواستار برهم‌خوردن این توافق و تشکیل مجدد آن بر پایه نظرات دولت جدید آمریکا شده که عملکردی کاملا غیرحقوقی و غیردیپلماتیک است.

در جهان توافقات بسیاری وجود دارند که یک‌طرف بعدا ناراضی می‌شود ولی چون قادر به قانع‌کردن طرف مقابل خود نیست، به تعهدات خود کماکان ادامه می‌دهد. جهان و به‌ویژه اروپا به‌خوبی درک کرده در زیر پوست این ادعای آمریکا، تضعیف و بی‌ثبات‌کردن نظام سیاسی ایران نهفته است و این نمی‌تواند مبنای روابط بین‌الملل قرار گیرد. این روش‌ها مربوط به قبل از قرن نوزدهم بود که دولت‌های یاغی قصد سرنگونی دیگر دولت‌ها را می‌کردند، ولی با استقرار اصول روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل به زیاده‌خواهی دولت‌های یاغی پایان داده شد. اگر کشورهای اروپایی، روسیه و چین با آمریکا همراهی کنند، خود مصداق یک دولت یاغی را خواهند داشت که به اصول حقوق بین‌الملل متعهد نیست. چنانچه آمریکا از مجرای مناسب برجام نقطه‌نظرات خود را اعلام می‌کرد، واکنش جهانی متفاوت می‌شد و ایران هم در فضای مناسب‌تری به شنیدن گفت‌وگوها می‌پرداخت. اما اروپایی‌ها در کنار حمایت از ایران و ممانعت از اجرای تحریم‌های آمریکا، تلاش می‌کنند موفقیت‌هایی در سایر زمینه‌های مربوط به ایران که مورد اشتراک نظر اروپا با آمریکاست، کسب کنند. این زمینه‌ها عمدتا در مورد نقش و نفوذ ایران در سوریه و سپس محدودیت درباره توسعه موشکی ایران است. در موضوع اول، ایران به نوعی متکی به روسیه است، ولی در موضوع دوم ایران متکی به توان داخلی خود است. یک تلاش دیپلماتیک و هماهنگ بین آمریکا، روسیه، اسرائیل و اروپا در حال جریان است که اگر ایران داوطلبانه به نقش خود در سوریه پایان ندهد، روسیه آستین بالا زده و با ایجاد محدودیت، ایران را وادار به خروج از سوریه کند. یقینا برنده این تلاش دیپلماتیک روسیه خواهد بود که می‌خواهد با کارت ایران بازی کرده و علاوه بر اینکه سوریه را برای خود نگه دارد، تحریم‌های غرب علیه خود به خاطر اوکراین را تا حدود زیادی کاهش دهد. ایران باید اولویت را به توافق هسته‌ای و عدم اعمال هرگونه تحریم علیه خود بدهد. به نظر می‌آید انعطاف در سایر زمینه‌ها برای ایران نسبتا ساده‌تر باشد.

 

روزنامه صبح نو نیز در یادداشت امروز خود نوشت:آب، محور آبادانی است و کمبود آب از نگرانی‌های دائمیِ عمومی. با فرارسیدن تابستان، موج‌های خشکسالی که در مناطق مختلف کشور شکل می‌گیرد، افزایش یافته و ادعاها آن است که امسال ایران یکی از کم‌بارش‌ترین سال‌ها را در نیم‌قرن اخیر تجربه کرده است. کاهش نزولات جوی می‌تواند علل اقلیمی یا متافیزیکی داشته باشد و خشکسالی رودخانه‌ها و رودها هم متأثر است از سدسازی‌های خارجی یا داخلی و البته در این میان همواره سهم اصلی در بهره‌برداری نامناسب از این منابع در بخش‌های کشاورزی است که تا حدود 90درصد نیز تخمین زده می‌شود. از موضع سیاسی، کم‌آبی زمینه‌ساز بحران‌های اقتصادی و درگیری محلی است که نمونه‌هایی از آن در کشور هم‌اکنون به شکل نزاع‌های بین بخشی دیده می‌شود و بعضاً ابعاد ملی نیز پیدا می‌کند، نظیر آنچه در اهواز و خوزستان شاهد آن هستیم. اندیشکده‌های غربی از حدود پنج سال قبل، به این موضوع التفات داشته و مرتباً ایران را در میان کشورهایی رده‌بندی کرده‌اند که وضعیت آبی نامناسبی دارند. حفاظت از منابع آبی در حیطه سازمان محیطزیست است اما عملاً وزارت نیرو در این میانه میداندار است. در میان راه‌حل‌های کلان و میان‌مدت، تقسیم‌بندی مجدد تقسیمات اداره آب کشور براساس موقعیت‌های منطقه‌ای و نه تقسیمات کشوری است. توصیه شده و می‌شود که به مدد آن، می‌شود بر بحران‌های بخشی فائق آمد.

 یادداشت امروز روزنامه ایران نیز به انتخابات عراق و ناکامی عربستان اشاره کرده و نوشته: سفر مقتدی صدر به عربستان که خارج از حوزه سیاستگذاری دولت صورت گرفته وملاقات وی با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان نگرانی‌هایی برای نخبگان شیعه عراق به وجود آورد. این ملاقات که نتایج آن هیچگاه منتشر نشده این سؤال را مطرح می‌کند که چرا مقتدی صدر با وجود سیاست‌های تخریبی عربستان در عراق با ولیعهد عربستان ملاقات کرد؟
برخی نخبگان عراقی اعتقاد دارند این ملاقات مقدمه‌ای برای دو قطبی ساختن طیف شیعیان عراق و خط کشی بین شیعیان با دو عنوان شیعه عرب وشیعه فارس، خواهد بود. تقریباً از دو سال پیش تاکنون وهمزمان با اقدام دولت حیدر العبادی برای سرکوب گروهک تروریستی داعش در موصل، سفارت عربستان از فضای جامعه عراق برای مقابله با داعش استفاده وبشدت تحرکات مشکوک خود را آغاز کرد. سفارت عربستان از همان زمان برای احداث بیمارستان، مراکز فرهنگی وباشگاه‌های ورزشی در اماکن شیعه نشین نزدیک به جریان مقتدی صدر دست به کار شد تا بتواند بر انتخابات پارلمانی عراق تأثیر‌گذاری کند.

در تجزیه وتحلیل انتخابات عراق این حقیقت کاملاً روشن می‌شود که ملت عراق برنده اصلی این انتخابات است وعربستان سعودی که قصد داشت انتخابات را مدیریت کند با شکست مواجه شد. ملت عراق با انتخاب جریان الفتح به رهبری هادی العامری - از فرماندهان الحشد الشعبی - به‌عنوان فراکسیون دوم ثابت کردکه بخوبی از توطئه‌های منطقه‌ای علیه انسجام و وحدت عراق آگاهی دارد.
بنا براین تاکتیک شوم عربستان برای نفوذ در این کشور وبازگرداندن عراق به شرایط قبل از سال 2003 میلادی وخط کشی میان شیعیان ودو قطبی ساختن جامعه عراق با هوشیاری ملت عراق ناکام ماند. حضور قدرتمندانه فراکسیون‌های الفتح، النصر، دولت قانون و الحکمه در پارلمان آینده عراق قطعاً اجازه نخواهد داد که سایر جریان‌های پارلمانی نزدیک به عربستان سعودی تغییری در سیاست‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی عراق ایجاد کند.
در واقع انتخابات اخیر عراق دومین شکست سیاسی عربستان در منطقه تلقی می‌شود زیرا این رژیم تلاش کرد تا در انتخابات پارلمانی لبنان دخالت کند اما پیروزی جریان وفادار به مقاومت اسلامی لبنان تمام تلاش‌های عربستان را با شکست مواجه کرد.

روزنامه خراسان همچنین در یادداشت امروز با عنوان "حمایت هایی که از فرزند آوری نمی شود" خود نوشت:

طی سال های اخیر تعدادی از مسئولان، برخی خدمات و امکانات کشور را با دیگر کشورها مقایسه می کنند که البته این موضوع بیشتر در مواقعی رخ می دهد که به نفع شان باشد. در همین باره خوب است به مشوق های فرزندآوری در دیگر کشورها نگاهی بیندازیم. در این یادداشت مجال آن نیست که از پرداخت چند ده هزار یورو و پاداش فرزندآوری و پرداخت دو سال حقوق بدون حضور در محل کار، امنیت کاری پس از مرخصی زایمان، معافیت های مالیاتی، پرداخت کمک هزینه مهدکودک و دوره های آموزشی ، کارت بیمه پزشکی نوزاد و حتی ارسال کارت تبریک تولد فرزند به منزل افراد سخن گفت که البته تمامی این سیاست ها در کشورهای دارای رشد منفی جمعیت اتخاذ شده است.
بنابر آن چه در پژوهش های جمعیتی مطرح می شود، مشوق های جمعیتی اکنون در حدود 60 درصد کشورهای جهان به عنوان سیاست های کلان پیگیری و هزینه می شود. در کشوری همچون آلمان که از سال های گذشته در مرز سالمندی قرار گرفته، سالانه 25 میلیارد دلار برای حمایت از فرزندآوری و خانواده پیش بینی و در آمریکا نیز سیاست های جمعیتی در برنامه های 50 ساله تدوین و اجرایی شده است تا بتوانند خود را در رتبه های بالای جمعیتی جهان به تثبیت برسانند.


در عین حال ما در کشور دلمان خوش است و مدام در بوق و کرنا کرده ایم که هزینه زایمان طبیعی در بیمارستان های دولتی رایگان است. اما آیا فقط همین رایگان بودن آن هم تنها در مراکز درمان دولتی کافی است؟ اگرچه آن هم با کلی اما و اگر داشتن یا نداشتن آمپول ضددرد یا بودن یا نبودن پزشک متخصص همراه است.
به هر روی آمار رشد جمعیت طی بیش از 30 سال گذشته از 7درصد به 1.7 درصد کاهش یافته و وقت آن رسیده است که اجازه ندهیم با نشنیدن «صدای کهن سالی جمعیت» در لابه لای چالش های سیاسی و اقتصادی، آینده ای پیر و فرسوده برای این سرزمین رقم بخورد.شاید لازم نباشد همچون کشور استرالیا به ضمیمه بسته بزرگ حمایتی برای تولد فرزند، کارت تبریک ارسال کنیم اما حتما لازم است دغدغه ها و استرس های والدین را تا حد امکان به حداقل برسانیم، شاید در نبود نگرانی و اضطراب برای هزینه ها، تربیت فرزند در شرایط مطلوبی صورت گیرد. البته معتقدیم «او» خود «رزاق» و «کریم» است...

روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت: تاريخ بدون جغرافيا معنا ندارد و ايران هم بدون تاريخ وجود ندارد. شاهنامه به جغرافياي ايران بُعد و ويژگي ملي مي‌دهد. اما تاريخ شهنامه نه لزوما تاريخ تقويمي كه تاريخ حقيقي است. فردوسي گذشته را از زير آوار خاطره‌ها بيرون مي‌كشد و ما را هم دوباره زنده مي‌كند. اما اين جغرافيا كه در داستان فريدون، آغاز بخش پهلواني شاهنامه با تقسيم شدنش مفهوم مرز، نژاد و مهتري و كهتري را رقم مي‌زند. توجه به اينكه تورـ توراني، آن ديگرِ ايراني است. برادر اوست. چرا كه تور هم فرزند فريدون است. وقتي حرف از مالكيت مي‌شود و زمين و قدرت، اين سلم و تورند كه ايرج (ايير، ارچ، ايران) را سر مي‌بُرند. پس اين داستان، روايت‌گر يك موقت خويشتن دري است. توران از ماست كه با ما نيست.

 

دريغ است كه ايران ويران شود/ كنام پلنگان و شيران شود/ بباريد رستم زچشم آبِ زرد/ دلش گشت پرخون و جان پر ز درد

خب مي‌توان اين را بيانيه‌اي ملي‌گرايانه دانست. مي‌شود گفت فردوسي ايران‌پرست و ضدنژادهاي ديگر، بي‌آنكه به داستان كيكاووس نگاه كنيم كه در بند شاهِ هاماوران است و ايران بي‌شاه. اينجاست كه رستم برانگيخته مي‌شود و به رهايي كاووس مي‌رود و او را از بند رها مي‌كند و شاه با سودابه ـ دختر هاماران باز مي‌گردد و چنين است كه سودابه ملكه ايران مي‌شود و غمنامه سياوش رغم مي‌خورد. اين ابيات بالا گفته مي‌شود كه ديالوگ رستم است نه فردوسي. همين طور صدها گفتِ ديگر كه لزوما گفتِ فردوسي نيست بل گفت‌وگوي شخصيت‌هايش است. فردوسي در كنار نظامي گفت‌وگونويس‌هاي برجسته‌اي هستند در كنار ادب تك‌صدايي ما. اين جداي ابيات الصاقي است به شاهنامه كه در طول قرون به آن افزوده يا كم شده است. اگر شاهنامه را كتابي در ستايش شاهان بدانيم سخت به كژي راه برديم. چرا كه اساس نگرش فردوسي بر خردگرايي و داد است. افراسياب كه نيك‌سرشت نيست و كيكاووس كه خردورز نيست و فريدون كه تبلور داد است، خود از نقد حكيم دور نيست:

فريدون فرخ فرشته نبود/ ز مشك و ز عنبر سِرشته نبود/ به داد و دهش يافت اين نيكويي/ تو داد و دهش كن، فريدون تويي

درك اين نكته كه شاهنامه كتابي است متعلق به هزاره پيش، كه تبلور دوران خويش است و البته به دليل طرح بنيادهاي هستي‌شناسانه آدمي ماندگارشده.

جهان پرشگفت است چون بنگري/ ندارد كسي آلت داوري / كه تن همش گفت است و جانت شگفت

نخست از خود اندازه بايد گرفت/ دو ديگر كه بر سرْت گردان سپهر/ همي نو نمايد هر روز چهر/ نباش بر اين گفته همداستان/ كه دهقان همي گويد از باستان/ خردمند چو اين داستان بشنود/ بدانش گرايد بدين نگرود/ وليكن چو معنيش يادآوري/ ششوي رام و كوته شود داوري/ تو بشنو زگفتار دهقان پير

اگرچه نباشد سخن دلپذير



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *