شرق: دولت باید دست به تغییرات جدی بزند/ روایت روزنامه ایران از ضعف روحانی در تحقق وعده ها/ رابطه گرانی ارز و درآمد دولت
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت را ابراهیم کارخانهای نوشته است؛ در بخشی از این سرمقاله که با عنوان "یکی به نعل ،یکی به میخ!" منتشر شده، آمده است: در خصوص اظهارات شاذ مسئولین قاره سبز که هم میخواهند هم از توبره بخورند و هم از آخور و درعینحال، زیر بار هیچ تضمینی هم نروند، باید یادآور شد که پایبندی به تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا بیش از آنکه دولتهای اروپایی را هدف قرار دهد، به شرکتهای خصوصی و تجاری اروپا مربوط است و نه خانم موگرینی و نه هیچ مقام مسئول دیگری در اتحادیه اروپا نمیتواند بانکها و شرکتهای اروپایی را درحالیکه تیغ مجازات آمریکا بالای سر آنهاست، مجبور به تعامل با ایران کنند. این واقعیتی است که «آنگلا مرکل»، صدراعظم نیز به آن اشاره داشته و گفته است که جبران همه خسارتهای اقتصادی در تجارت با ایران توهم است ! ضمن اینکه در همین مدت کوتاه از زمان خروج آمریکا از توافق هستهای، چندین شرکت اروپایی، همکاری خود با ایران را قطع کردهاند و جالب اینکه برخی از آنها مثل توتال، تحریمهای مجدد آمریکا را پیشبینی کرده، آن را در قراردادهایشان گنجانده بودند و به استناد همین بند، در اولین فرصت از ایران فرار کردند!
در بخش دیگری از این یادداشت عنوان شده: اروپا بدون اینکه تلاشی برای جبران مافات کند، به دنبال مذاکره در باب مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی است و به دنبال محدود کردن توان منطقهای انقلاب در حمایت از جبهه مقاومت است. وقتی اروپا و آمریکا باوجود عمل به همه تعهداتمان، در مراودات بانکی کشورمان همچنان اخلال ایجاد میکنند، چه ضمانتی وجود دارد که شرکتهای غربی برای سرمایهگذاری مجاب شوند ؟! وقتی اروپا تضمین نمیدهد، آمریکا تحریم میکند و با این شیوه، هر دو به دنبال تحدید و تهدید امنیت ملی کشورمان هستند، کدام شرکتی حاضر میشود که ، سرمایه بیاورد و مشغول بکار شود ؟! باملاحظه جمیع جهات ذکرشده، بازی پشت پرده آمریکا و اروپا با کمی دقت مشهود است؛ لذا باید با تکیه به توان داخلی برای رفع مشکلات، این پیام به طرفهای غربی داده شود که دوره این نمایشها تمامشده و از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشویم.
یادداشت امروز روزنامه کیهان را نیز سعدالله زارعی نوشته: او در بخشی از این یادداشت آورده:«انتفاضه بازگشت» در پرونده فلسطین دارای نتایج راهبردی است و این میتواند یک تحول کیفی در «آزادسازی کل سرزمین فلسطین» تلقی شود. بر این اساس رژیم جعلی اسرائیل اگرچه در سرکوب شدید آن چیزی کم نگذاشت، اما خود را شکستخورده ارزیابی کرد. این در حالی است که اقدام فلسطینیها به صورت غیرنظامی دنبال شده و اسرائیل پاسخ آن را با گلولههای آتشین که مستقیما سروسینه راهپیمایان را هدف گرفت، داد. اعتراف سخنگوی ارتش اسرائیل به اینکه کشتار غیرنظامیان یک باخت برای اسرائیل بود، نشان میدهد «انتفاضه بازگشت» راه ناشناختهای را مطرح و رژیم تلآویو را غافلگیرکرده است.
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود به آینده برجام پرداخته و نوشته: آینده برجام و آنچه بر روابط میان ایران و سایر کشورهای حاضر در توافق هستهای میگذرد مهمترین پرسش این روزهای سیاست کشور است. دیگر هر تاکیدی که بر نقش آمریکا میشود تاکیدی سلبی خواهد بود، اگر تا پیش از این همه تلاشهای دولتمردان و رسانههایشان آن بود که از نقش سازنده آمریکا در روند توافق و پس از آن گشایش اقتصادی سخن گفته شود، این روزها همه آنها از نقش مخرب آمریکا بر آینده توافق شکل گرفته صحبت میکنند. آمریکایی که تا پیش از این عامل مساعد، تفسیر و تلقی میشد، از حالا به بعد تبدیل به عامل مخرب و به صورت کلی مهمترین مانع گشایشها تصویر میشود. گذر از «آمریکا به مثابه چرخه اصلی شکوفایی» به «آمریکا به مثابه ترمز توافقات» مهمترین تغییر شکل گرفته در چارچوب تصویر ارائه شده از واقعیات روابط بینالملل در بیان دولتمردان فعلی است و طبیعی جلوه میکند که اگر تا دیروز باقی بازیگران صرفا به مثابه آلت دست آمریکا و عروسک خیمهشببازی تصویر میشدند، از حالا به بعد یکباره در قامت بازیگران اصلی که میتوانند نقش آمریکا را محدود و حداقلی کنند تلقی میشوند.
در یادداشت امروز روزنامه شرق نیز تاکید شده که "دولت روحانی برای پیروزی در داخل و خارج باید دست به تغییرات جدی بزند. " علاوه بر این افزوده شده که: تحولات در خاورمیانه و جهان چنان بر سیاست داخلی ایران اثرگذارند که هر تصمیم درستی باید بهسرعت تبیین و شجاعانه اجرا شود.
در این یادداشت همچنین آمده که تنها راه باقیمانده برای روحانی مذاکره و چانهزنی با اروپا و دیگر کشورهای جهانی است تا اجماعی علیه ترامپ به دست آورد که میتوان رویکارآمدنش را با نظریه کیفر توجیه کرد. نظریه کیفر، خاصیت آن را دارد که خشم اروپا را برانگیزد. نظریهای که درصدد است با سنگینکردن کیفر در کفه ترازو، در مواجهه با کشورهای که در قاعده نظم آمریکایی نمیگنجند، با مجازات آنان را وادار به اطاعت کند.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت: پس از بیاعتنایی دونالد ترامپ به پیشنهادهای اروپاییها برای حفظ برجام، بعید به نظر میرسد که اگر امریکا به دنبال راهاندازی ائتلافی علیه ایران باشد، اروپاییها با واشنگتن همراهی کنند.
در بخش دیگری از این یادداشت همچنین آمده است: شاید با اقدامات دیگری که اروپا انجام میدهد بتواند ترامپ و از او مهمتر دستگاه اداری و سیاسی امریکا را مجاب کند تا در میانه راه در تصمیمهای خود تعدیل ایجاد کنند یا از مسیر رفته بازگردند.
روزنامه خراسان همچنین در یادداشت امروز خود نوشت: اروپایی ها برای انسداد قوانین تحریمی آمریکا به جز قواعد حقوقی، به تغییر شرایط عینی در روابط اقتصادی خود با آمریکا و ایران هم نیاز دارند. قطعا در بلند مدت، معضل شرکت های بزرگ اروپایی برای همکاری با ایران ادامه خواهد داشت و این شرکت های کلان منافع خود در آمریکا را به منافع احتمالی خود در ایران ترجیح می دهند، اما برای شرکت های متوسط و کوچک اروپایی که وابستگی مستقیم به آمریکا ندارند، باید ساختارهای مالی کاملا مجزا از دلار تعریف شود. این ساختار مالی باید به گونه ای باشد که بتواند بدون هیچ گونه ارتباط با دلار، دیگر تحریم های آمریکا را نیز دور بزند. اگرچه تصمیمات اروپا برای مقابله با زیاده خواهی آمریکا تاکنون بی سابقه بوده است و اظهارنظرهای تند مقام های اروپایی حاکی از عصبانیت و احساس تحقیرشدگی در مقابل آمریکاست اما طراحی چنین ساختار مهم و پیچیدهای تنها زمانی محقق می شود که اروپا واقعا بخواهد برجام را حفظ کند وگرنه حفظ برجام با اروپایی که به لحاظ اقتصادی وابسته به آمریکاست، به سادگی شدنی نیست.
یادداشت امروز روزنامه ایران نیز به وعده های حسن روحانی اشاره کرده و نوشته: قریب به یک سال پس از رأی دوباره اکثریت مردم به حسن روحانی برای برعهده گرفتن مسئولیت ریاست جمهوری ایران این پرسش مطرح است که او تا چه حد به وعدهها و شعارهایش متعهد و استوار است و تا چه حد توانسته آنها را عملیاتی کند. این سؤال را به تعبیری میتوان این گونه مطرح کرد که آیا روحانی در اردیبهشت ۹۷ میتواند حائز نمره قبولی باشد و همچنان حمایت مردم و نخبگان را از آن خود کند.
این روزنامه همچنین نتیجه گیری کرده است: در ارزیابی یکساله دولت دوازدهم باید گفت که اگر چه حسن روحانی میتوانست در دوره دوم از دوره اول نمره بالاتری کسب کند، اما این موضعگیری که او از وعدههایش عدول کرده است، بر اساس انصاف نیست. به شخصه معتقدم که روحانی در این مدت همچنان تلاش کرده است به وعدههایش عمل کند. بی گمان در عینیت بخشیدن به این خواست ضعفهایی وجود داشته است. با این همه باید امیدوار بود که روحانی و دولتش در فرصت باقیمانده که فرصت اندکی هم نیست به برطرف کردن این ضعفها و اجرایی کردن آن خواستها بپردازند.
روزنامه دنیای اقتصاد نیز به افزایش نرخ ارز پرداخته و نوشته: بسیار شنیده میشود که افزایش نرخ ارز، «دست در جیب مردم کردن توسط دولت است» یا مثلا «دزدی قانونی دولت از مردم است». اینگونه تحلیل افزایش نرخ ارز، جزئیات اقتصادی مهمی را از قلم میاندازد که پرداختن به آنها هدف این نوشته است. ۱- آیا درست است که با گران کردن ارز، دولت قصد درآمدزایی دارد؟ سیاستی که موجب کاهش قدرت خرید مردم شود، انتقال ثروت از مردم به دولت را رقم میزند، عین مالیات.
در ادامه این یادداشت همچنین عنوان شده: توصیه اقتصاددانان این است که بهجای جلوگیری از افزایش نرخ ارز، به معضل تورم در سرچشمه رسیدگی شود. سرچشمه مشکل تورم، عدم تناسب دخل و خرج دولت و عدم تناسب دخل و خرج نظام بانکداری کشور است. جهش ارزی اخیر، صرفا عارضه مریضی بودجه و نظام بانکداری است. بیماری که بهخاطر عفونت تب کرده را در حوض یخ انداختن درمان نمیکند، بلکه رفع عفونت وی را درمان میکند. بهجای عارضه، باید بر علت متمرکز شد. علت ریشهای تورم، بیانضباطی مالی در بودجه و نظام بانکداری است، نه در جهش ارزی. مولفههای مختلف سیاستگذاری دولت، اعم از یارانه هدفمند، بنزین ۱۰۰۰ تومانی، مدیریت قیمت کالاهای اساسی، ارز مسافرتی، پرداخت سود بالا به سپرده بانکی و... از محل چاپ بیرویه پول و دست در جیب مردم کردن است. رفاهی که از محل این یارانهها و قیمتهای تعزیراتی حاصل میشود، حکایت «شادی آمد غصهها از دل برفت، خر برفت و خر برفت و خر برفت» است. این خرِ خود ماست که به اسم یارانه و کالاهای اساسیِ ارزان، به ما میدهند. انضباط مالی در بودجه و در بانکداری، در این دوره «فراپسابرجام،» بیش از هر زمان دیگری مهم است. انضباط مالی لازمه عبور از این دوره پرخطر است. لازمه انضباط، تراز کردن بودجه دولت و ترازنامه نظام بانکی است. دوره «فراپسابرجام» را دوره «انضباط مالی» کنیم.
روزنامه صبح نو نیز در یادداشت امروز خود نوشت: خبرهای جستهوگریخته میگوید که شرکتهای ریزودرشت اروپایی از ترس آمریکا یا همپیمانی با او، در حال معلق کردن قراردادهای خرد و کلان خود با ایراناند؛ از فحوای مذاکرات سیاسی مقامات دولت ایران هم که 10روز از «چند هفته» وعده داده شدهشان سپری شده، رسیدن به ضمانتهای قوی و جدی (نظیر تصویبنامههایی در مجالس کشورهای اروپایی برای ورود به جنگ تجاری راهبردی با آمریکا) دور از دسترس به نظر میرسد. هرچند که گهگاه تلاش میشود تا با بزرگنمایی گفتارهای مقامات تشریفاتی اتحادیه اروپا مرهمی بر این زخم گذاشته شود، اما اشتباه مهلک دولت در آزمودن دوباره اروپایی متزلزل، موضع و موقعیت کشور را بسیار تضعیف کرده و تنزل داده است. در برابر این انتقادهای واقعبینانه، میگویند راهحل شما چیست؟ راهحل همانی است که پنج سال است مطرح شده و کجاست گوش شنوا و اراده اجرا؟
در بخش دیگر این یادداشت همچنین آمده است: اقتصاد مقاومتی، سیاستی پویا برای گذر از این مرحله خطرناک بود و هست و متاسفانه سیاست دولت «از این ستون به آن ستون فرج است» شده و بدون آیندهنگریای که نمونهاش را در ضربهزدن به روابط مهم با چین میتوان دید. فرصت چندانی از آن چند هفته معهود باقی نمانده و بازار نیازمند اقدامات واضح برای جان گرفتن و فعالتر شدن است.