بازی بزرگ را خواهند باخت
یکم- در تمامی 18 سال گذشته یعنی از زمان حادثه خودساخته 11سپتامبر تا در پی آن قشون کشی و جنگ افروزی آمریکایی ها در افغانستان و عراق درسال های 2001 و 2003، هدف واشنگتن با ژست کدخدایی دنیا، این بوده که منطقه غرب آسیا را به "خاورمیانه آمریکایی" تبدیل نمایند! برای همین در سال 2003، طرح "خاورمیانه بزرگ" را پیش کشیدند که در نهایت نگرفت تا اینکه در ژوئن 2006 ، کاندولیزا رایس، وزیرخارجه وقت آمریکا در تل آویو طرح" خاورمیانه جدید" را به عنوان جایگزین طرح قبلی به اصطلاح به رخ کشید و حتی جنگ 33روزه در همان سال را درد زایمان خاورمیانه جدید دانست! اما هم طرح خاورمیانه جدید و هم جنگ 33 روزه ، نتایج تلخی برای آمریکایی ها داشت. در چند سال گذشته و پس از شکست طرح های قبلی مورد اشاره، تمرکز آمریکایی ها و جبهه غربی-عربی –عبری ، خلق و سازماندهی داعش بود تا کار جبهه مقاومت را برای همیشه به زعم و پندار خودشان یکسره کنند. البته به موازات حمایت و پشتیبانی از اسلام وهابی و تکفیری، از اسلام سکولار و خط سازش در منطقه هم بصورت ویژه و راهبردی حمایت کردند. و بالاخره موضوع دیگری که از سوی آمریکایی ها به عنوان یک پروژه برای شکل گیری خاورمیانه با مختصات آمریکایی دنبال شد، تلاش برای انقلاب زدایی از ایران اسلامی بود که الهام بخش روحیه ایدئولوژیک و ایمانی در مقابله فتنه ها و سناریو های آمریکایی بوده است. این انقلاب زدایی به گفته مقامات آمریکایی و ادبیات رسانه ها و اندیشکده های آنها با از طریق توافق هسته ای و برجام قرار بوده عملی گردد اما درنهایت شواهد آشکار منطقه به وضوح نشان می دهد که شیطان بزرگ علی رغم همه این طرح ها و پروژه ها در منطقه غرب آسیا زمین گیر شده است.
دوم-ترامپ در شرایطی به کرسی ریاست جمهوری آمریکا رسیده که شاهد شکست طرح های واشنگتن در منطقه غرب آسیا بوده و برای همین در نطق های انتخاباتی اش بر این مسایل و از جمله خلق داعش توسط آمریکا تاکید کرد. او چندی پیش هم با لحنی اعتراضی و در مقام انتقاد به دولتهای قبلی آمریکا گفت: "واشنگتن در سالهای گذشته ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده است."
بنابراین ترامپ از چند ماه پیش یک بازی بزرگ را طبق معادلات خود و به اصطلاح با نگاه تجربه آموزاز شکست های آمریکا در طرح های قبلی کلید زده که اینجا ارتباط میان موضوع انتقال سفارت آمریکا ازتل آویو به قدس و خروج کاخ سفید از برجام برملا می شود. مساله انتقال سفارت آمریکا به قدس چیزی جز مشروعیت زایی برای رژیم نحسِ نجسِ صهیونیستی نیست و از سوی دیگر خروج آمریکا از برجام برای یک به اصطلاح توافق بزرگ تری دیده شده که برجام موشکی و منطقه ای را درپی داشته باشد. در این صورت، اگر به فرض محال ایران از برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای خود دور شود؛ این چیزی جز مشروعیت زایی برای صهیونیست های کودک کش است؟
داخل پرانتز سخنان تازه پمپئو وزیر خارجه آمریکا در گفت وگو با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز قابل توجه است که به صراحت ادعا می کند: "امیدوارم که در روزها و هفته های آینده، ما بتوانیم به توافق جامع و کامل دست یابیم که بطور حقیقی کارایی داشته باشد و جهان را در برابر رفتار ایران محافظت کند. ما توافقی می خواهیم که نه تنها جهان را از شر برنامه های هسته ای ایران، بلکه از شر برنامه های موشکی و رفتار مضر این کشور محافظت نماید. به همین منظور و برای رسیدن به این هدف، من به همکاری با کشورهای اروپایی ادامه خواهم داد..."
سوم-و بالاخره باید گفت؛ انتهای بازی ترامپ از یکسو این است که مساله فلسطین را برای همیشه خاتمه ببخشد و از سوی دیگر ایران اسلامی را به عنوان موتور محرکه تحرکات اسلامی و نبض جبهه مقاومت به اصطلاح مهار و مدیریت کند و اگر دست ایران را از منطقه قطع کند، موضوع حزب الله و حشدالشعبی و انصارالله و... نیز تمام است اما ترامپ این بازی بزرگ را به دلیل خطای راهبردی در محاسبات خواهد باخت. چون اولا؛ با افتتاح خفت بار سفارت آمریکا در قدس، مساله تمام نشده بلکه شروع شده و این بار انتفاضه ای با وحدت و همبستگی ملی فلسطینی ها آغاز خواهد شد که از قضا دیروز در اهپیمایی اعتراضی یوم النکبه ، نشانه های ایستادگی و رشادت نسل جوان فلسطینی کاملا هویدا بود. دوما؛ محاسبه غلط اندر غلط ترامپ این است که می پندارد می تواند برجام موشکی و منطقه ای به ایران تحمیل کند و این در حالی است که تجربه برجام هسته ای برای ملت ما، راه هرگونه برجام شماره دو ، سه و ... را بسته است ولو اینکه عده ای در داخل برجام اروپایی- نه صرفا مذاکره با اروپا- را خواب ببینند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.