کتککاری ژنرالها پس از اهدا مدال! / محالی که در یک شب انجام شد/ جنگهای مسلحانه منافقین با سلاحهای دزدیدهشده/ روایتی از دیدار ۹ ارتشی با امام (ره) / وحدت ارتش و سپاه؛ برگ برنده عملیات بیتالمقدس
«حضور توامان و منسجم نیروهای ارتش، سپاه و بسیج در همه ردهها حتی فرماندهی»، «تَکهای غافلگیرکننده نیروهای پیشرونده»، «استفاده بجا و بهینه از توان رزمی و ترابری هوانیروز، نیروی هوایی و نیروی دریایی»، «عبور از موانع پرتعداد و متوالی تعبیه شده در مسیرهای آبی و خاکی» و سایر ویژگیهای دیگر، عملیات بیتالمقدس را در میان تمامی عملیاتهای ۸ سال دفاع مقدس به عنوان عملیاتی ظفرمند و درخشان، برجسته کرده است.
وقتی که مدرک دیپلم خود را در سال ۶۰ گرفت، هیچ موقع در ذهنش نبود که یک ارتشی شود؛ تا آنکه در یکی از دیدارهای امام خمینی (ره) با دانشجویان دانشگاه افسری که از جبهه بازگشته بودند، وقتی که امام (ره) میفرمایند «بر جوانان لازم است که بیایند و فیضیه ارتش را پُر کنند» حجت بر او تمام میشود و بلافاصله برای حضور در دانشگاه افسری ثبتنام میکند. ورودش به دانشگاه افسری با شهادت شهیدان فلاحی، فکوری، کلاهدوز و جهانآرا و همچنین شهید نامجو که در آن زمان فرمانده دانشگاه افسری بود، تلاقی پیدا میکند و به دلیل نیمه تعطیل شدن دانشگاه، ورود او به دانشگاه افسری با ۶۰ روز تاخیر در بُرج ۹ سال ۶۰ انجام میشود.
او با راهبرد شهید صیاد شیرازی که آن زمان علاوه بر فرماندهی نیروی زمینی، فرماندهی دانشگاه افسری را نیز عهدهدار بود، در مدت ۳ سال حضورش در دانشگاه، قریب به ۱۰ ماه را در مناطق جنگی جنوب و غرب کشور میگذراند و درس جنگ را هم به شکل عملی و هم به صورت تئوری دریافت میکند و پس از فارغالتحصیلی، با آمادگی صددرصدی به عنوان فرمانده آتشبار وارد جنگ میشود.
بعد از مدتی به سبب قد و هیکل درشتی که داشت، به همراه ۸ نفر دیگر از جمله امیر «ولیوند» فرمانده فعلی دافوس انتخاب میشود و به لشکر ۲۳ نیرو مخصوص میپیوندد و به سردشت کردستان میرود. او در این رابطه میگوید «ما در سردشت با ۵ جبهه میجنگیدیم که در آن میان، تنها نیروهای ارتش عراق برای ما شناختهشده بودند. جنگ ما با ضدانقلاب کردستان، از کومله و دموکرات بگیر تا منافقین و چریکهای فدایی خلق، در پشت جبهه همزمان با مبارزه با عراقیها در جریان بود بطوریکه در پشت جبهه هم بعضا درگیری شدید و شهدایی هم دادیم».
پس از گذشت ۳ سال از پایان جنگ، در کردستان باقی میماند و تا آخر سال ۷۰ به مبارزه با ضدانقلاب در کردستان ادامه میدهد تا سرانجام امنیت کردستان به صورت کامل تامین میشود و مردم این منطقه نفسی به راحتی بکشند.
بعد از حضور چندساله در لشکر ۲۳ نیرو مخصوص، به تیپ ۶۵ نیرو مخصوص میرود. سپس وارد سازمان مرکزی عقیدتی سیاسی ارتش شده و بعد از گذراندن دوره دافوس در سال ۷۸، مسئولیت «جانشین نیروی انسانی سازمان عقیدتی سیاسی» را قبول میکند. سپس به نیروی دریایی میرود و بعد از گذراندن یک دوره یک ساله به عنوان «معاون هماهنگکننده نداجا»، از سال ۸۶ وارد دانشگاه عالی دفاع ملی میشود و در سال ۸۹ دکترای مدیریت راهبردی خود را دریافت میکند. مجددا به سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بازمیگردد و به عنوان «معاون نیروی انسانی» این سازمان مشغول به کار میشود. در سال ۹۲ با حکم رئیس وقت ستاد ارتش «ریاست سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در ارتش» را بر عهده میگیرد و به مدت ۴ سال در این مسئولیت انجام وظیفه میکند و سرانجام در روز ۱۰ بهمن ۹۶ با حکم سرلشکر «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به عنوان جانشین معاونت فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب میشود.
متن گفتوگوی دو ساعته تحریریه سیاسی با امیر سرتیپ دوم «ابراهیم گلفام» به شرح زیر است.
میزان: ضمن عرض سلام و احترام و تبریک به مناسبت فرارسیدن ۳ خرداد «سالروز آزادسازی خرمشهر قهرمان». تشکر میکنم از وقتی که در اختیار قرار دادید.
امیر گلفام: سپاسگزارم؛ من هم خدمت شما سلام عرض میکنم و امیدوار هستم در مدت پیش رو گفتوگوی مفیدی داشته باشیم.
«چریکهای فدایی خلق»، «منافقین» و یکسری از «انقلابیون»
میزان: برای شروع گفتوگو اجازه دهید از روزهای نخست انقلاب و تکاپوی برخی جریانات و گروهها و چهرههای سیاسی برای انحلال ارتش صحبت کنیم. گاها شاهد هستیم که رسانههای بیگانه با وارونه جلوه دادن حقیقت، سعی دارند انحلال ارتش را به تاسیس سپاه ارتباط دهند. نظر شما در این خصوص چیست؟
امیر گلفام: جریانات و گروههای مختلفی در روزها و هفتههای نخست پس از پیروزی انقلاب، «انحلال ارتش» را دنبال میکردند. «چریکهای فدایی خلق» با دیدگاه مارکسیستی از جمله این گروهها بودند؛ این چریکها مدتی بعد به ۲ گروه اقلیت و اکثریت تبدیل شدند؛ اکثریت جمهوری اسلامی ایران و سیستم حکومتی نظام را پذیرفتند، اما اقلیت به مبارزه مسلحانه با نظام روی آوردند. «سازمان مجاهدین خلق» نیز که حقیقتاً نام «منافقین» برازنده آنهاست، دیگر گروهی بودند که برای انحلال ارتش، نظام را زیر فشار قرار داده بودند. یکسری از انقلابیون با این برداشت که انقلاب نیاز به یک ارتش جدید دارد، بدون ارتباط با گروهکهایی نظیر چریکهای فدایی خلق و منافقین، خواستار انحلال ارتش و ساماندهی یک ارتش جدید متناسب با اهداف انقلاب بودند. حتی برخی چهرههایی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند نیز موافق انحلال ارتش بودند. حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، دو چهره برجستهای بودند که در برابر همه فشارها و اظهارنظرها پیرامون انحلال ارتش ایستادگی کردند. این ۲ انسان بزرگمنش حقیقتا بر سیستم و بدنه ارتش، اشراف کامل داشتند. اصلا آن زمان هنوز سپاهی شکل نگرفته بود که عدهای بخواهند اینگونه بگویند که «ارتش قرار بود منحل شود تا سپاه تشکیل شود»؛ سپاه در روز ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ حدود ۷۰ روز پس از پیروزی انقلاب شکل میگیرد در حالیکه آن ۳ روز قبلتر از آن، روز ۲۹ فروردین از سوی امام خمینی (ره) به نام روز ارتش نامگذاری شده بود.
جنگهای مسلحانه منافقین با مردم با استفاده از سلاحهای دزدیده شده از پادگانها
میزان: با توجه به اینکه گروهکهای چریکهای فدایی خلق و منافقین، قبل از به پیروزی رسیدن انقلاب هم در پی انحلال ارتش بودند، بفرمایید که هدف نهایی آنها از این همه تلاش چه بود؟
امیر گلفام: در جریان حملات روزهای قبل از پیروزی انقلاب به پادگانها، خود ما هم حضور داشتیم. باور کنید ما که به پادگانها حمله میکردیم یک سلاح هم بر نمیداشتیم. به پادگانهای «عشرت آباد» و «نیروی هوایی» رفتیم، اما سر سوزنی از تسلیحات و مهمات انبارها را خالی نکردیم. درحالیکه در همان مقطع منافقین سلاحهای بسیاری را از پادگانها برداشتند و برای خود بردند. جنگهای مسلحانه منافقین با مردم کوچه و بازار و شخصیتهای نظام در ابتدای دهه ۶۰ نیز با استفاده از همین سلاحهای دزدیده شده از پادگانها صورت گرفت. منافقین از همان روزهای قبل از پیروزی انقلاب این پیشبینی را کرده بودند که اگر چیز دندانگیری از انقلاب گیر آنها نیاید، فاز خود را عوض کنند و به مبارزه مسلحانه تمام عیار روی بیاورند. آنها میخواستند ارتش منحل شود تا سریعتر به هدف خالی کردن سلاحها و مهمات از پادگانها و افزودن آنها به انبارهای سلاح خود برسند.
دلیل استعفاهای پیاپی سپهبد قرنی در ۲ ماه اول انقلاب
میزان: البته در همین مقطع بود که دولت موقت خودش برای خالی کردن سلاح از پادگانها پیشقدم شد. چه مقاومتی در برابر این اقدام دولت موقت صورت گرفت؟
امیر گلفام: در زمان دولت موقت، عبدالعلی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت «فرمانده نیروهای مسلح» بود. به عبارتی آن زمان ارتش از وزارت دفاع دستور میگرفت. شهید قرنی هم که در آن مقطع رئیس ستاد ارتش بود، در دو سه ماهه ابتدایی پیروزی انقلاب چندین بار استعفا میدهد. استعفاهای پیاپی او به این دلیل بود که او با وجود آنکه منصوب حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش بود، گاها میدید که از ناحیه دولت میآیند و سلاحها و بعضی تجهیزات برخی پادگانهای ارتش را خارج میکنند. خروج سلاح از پادگان نشان دهنده آن بود که اتفاقاتی در حال رقم خوردن است. شهید قرنی وقتی این اوضاع را میدید با خودش میگفت: من چگونه رئیس ستاد ارتشی هستم که اینها بدون هماهنگی با ما میآیند و سلاحهای پادگانها را خارج میکنند.
جزئیات دیدار ۹ مقام ارتش با امام (ره) در شب ۲۶ فروردین ۵۸
میزان: در خصوص شرایط و وضعیت آن روزهای کارکنان ارتش توضیح دهید. چه اتفاقاتی افتاد که عدهای از مقامات ارتش تصمیم گرفتند با امام خمینی (ره) دیدار کنند.
امیر گلفام: آن زمان یکسری از نیروهای کادر ارتش در روزها و هفتههای ابتدایی انقلاب، هنوز تکلیف ادامه کار خود را ارتش نمیدانستند و به همین دلیل به پادگانها نمیآمدند. عدهای هر روز میآمدند روبروی درب ستاد ارتش در چهارراه قصر میایستادند و به ارتشیها اهانت میکردند. کسی هم نمیدانست افراد اهانتکننده چه کسانی هستند، اما بعدها مشخص شد چریکهای فدایی خلق و منافقین، برنامهریز اصلی این جریانات بودهاند. اوضاع به خصوص در شهر تهران به حدی به هم ریخته بود که ایجاب میکرد ارتشیها با لباس شخصی به پادگانها بیایند. در این هنگام مرحوم سلیمی و چند تن دیگر از هستههای حزباللهی ارتش که از قبل با امام (ره) ارتباط داشتند، از طریق شهید مهدی عراقی تصمیم میگیرند با امام (ره) دیدار کنند. سرانجام دیدار ۹ تن از مقامات ارتش با امام خمینی (ره) در شب ۲۶ فروردین ۱۳۵۸ در قم صورت میگیرد. سرلشکر محمد سلیمی در این دیدار بعد از احوالپرسی ابتدایی با امام (ره) به عنوان سخنگوی گروه، متنی یک صحفهای را که از قبل آماده کرده بود قرائت میکند و اتفاقات روزها و ماههای گذشته را بیان میکند. سرلشکر سلیمی پس از خواندن این متن یک صفحهای خطاب به حضرت امام (ره) میگوید «بهترین راه نجات ارتش این است که خودتان فرماندهی نیروهای مسلح را عهدهدار شوید». امام (ره) در برابر این درخواست سکوت و از سرلشکر سلیمی تشکر میکند. این گروه ۹ نفره آن شب به تهران باز میگردند. سرلشکر سلیمی در خاطراتش میگوید «از اینکه امام (ره) را دیده بودیم و ایشان به حرفهای ما گوش کرده بود خیلی خوشحال بودیم، اما از اینکه ایشان چیزی نگفتند نگرانیم؛ یعنی امام (ره) حرفهای ما را قبول نکرد؟ در ابهام و اضطراب بودیم که همان شب اخبار اعلام کرد پیام مهم حضرت امام خمینی (ره) بعد از اخبار ساعت ۹ قرائت خواهد شد. در آن پیام آمده بود که «ارتش ما دیگر یک ارتش اسلامی است و مردم باید از ارتش حمایت کنند. امروز ارتش برای مردم و مردم برای ارتش هستند. ارتش با تمام سازوبرگهای خود روز ۲۹ فروردین در خیابانها رژه برود و مردم موظف هستند که بیایند و از این ارتش استقبال کنند». سرلشکر سلیمی میگوید دقیقا از روز ۲۷ فروردین و به فاصله چند ساعت پس از پیام امام (ره) درباره حفظ ارتش، ما با لباس نظامی وارد پادگان شدیم. حقیقتا پیام امام (ره) شاهکلید جلوگیری از انحلال ارتش و یکی از تصمیمات راهبردی انقلاب اسلامی بود.
امیر گلفام: در آن مقطع شهربانی در حالت بسیار ضعیفی قرار داشت و کمیتههایی شکل گرفته بود که کار نیروی انتظامی را انجام میداد. به جرأت میگویم در روزها و ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب، اگر ارتش نبود هیچ سازمانی برای دفاع از انقلابی که مردم با هدیه خون خود آن را به دست آورده بودند، وجود نداشت. اگر آن زمان ۲۰۰ هزار نیروی کادر ارتش، پادگانها را تخلیه میکردند، تمام سلاحها و تمام نیروهای آموزش دیده از دست میرفتند و همه چیز دوباره باید از صفر شروع میشد. اگر ارتشی وجود نداشت و غائلههای کردستان، گنبد و برخی شهرهای جنوبی رخ میداد، هیچ کس نمیتوانست پیش بینی کند که چه بر سرکشور میآمد. اگر قدرت دفاعی ارتش در آن روزها نبود، هر کسی میتوانست حمله کند و بخشهایی از کشور را تصاحب کند چرا که نیروی بازدارندهای در برابر خود نمیدید. نشانه بزرگ و مهم بودن تصمیم حضرت امام (ره) در خصوص حفظ ارتش، ترور شهید قرنی رئیس ستاد مشترک ارتش در روز ۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ و به فاصله ۲ روز از ۲۹ فروردین بود. شهید قرنی اولین شهید ترور کشور بود و به فاصله چند روز پس از او، شهید مطهری به عنوان دومین شهید قربانی ترور گروهک فرقان به شهادت میرسد.
اگر مردم کردستان شهرها را گرفته بودند به هیچوجه امکان پاکسازی شهرها وجود نداشت
میزان: با توجه به حضور چند ساله شما در کردستان و آشنایی کامل با حوادث و مردم این منطقه، در خصوص ریشههای جرقه فعالیت ضدانقلاب در کردستان توضیح دهید.
امیر گلفام: در اسفند ۵۷ و درحالی که هنوز ۳۰ روز هم از پیروزی انقلاب نگذشته و کشور از نظر حکومتی قوام لازم را پیدا نکرده بود، اولین جرقههای غائله کردستان زده شد. «قاسملو» که یکی از رهبران حزب دموکرات کردستان بود، روز ۲۳ بهمن ۵۷ یعنی یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از پاریس به اربیل عراق میآید و همان روز از اربیل وارد سنندج میشود. حزب دموکرات هم که آن زمان فعالیت نظامی را کنار گذاشته بود و صرفاً درحد یک حزب سیاسی عمل میکرد با ورود قاسملو به کردستان و تخلیه تسلیحات پادگانها، مجددا وارد فاز نظامی شد. این گروه به شدت از سوی غربیها تغذیه مالی میشد و با این حمایتها توانسته بود سازوکار یک اقدام مسلحانه جدی را فراهم کند. حزب دموکرات کردستان با شعار «نجات مردم کردستان» بسیاری از نیروهای ارتش و ژاندارمری را به شهادت رساند. اخبار کردستان آن روز به گونهای مخابره میشد که گویی این مردم هستند که شهر را گرفتهاند و خواستار تجزیه هستند. چندان در خبرها صحبتی از کومله و دموکرات نمیشد در حالیکه این گروهکها آمده بودند و پادگان تقریبا خالی ارتش در مهاباد را تصرف کرده و سلاحهای آنها را به یغما برده بودند. در این شرایط سرلشکر حسنیسعدی به پادگان لویزان (مراپش فعلی) میرود و ۲ گردان از نیروهای داوطلب را ساماندهی میکند تا گروهی از مردم به کردستان بروند. آنها در ابتدا خیال میکردند که گروههای تجزیهطلب برای نجات مردم آمدهاند، اما بعدها به این نتیجه رسیدند که بزرگترین جنایت را رهبران و اعضای همین احزاب علیه مردم انجام دادهاند.
فراشاهی را تنهایِ تنها به مرکز شهر سقز میکِشند و در یک لحظه او را به رگبار میبندند
میزان: برخورد دولت موقت با غائلههایی نظیر غائله کردستان چگونه بود و این برخوردها چه تاثیری در مواجهه ارتش با ضدانقلاب در کردستان داشت؟
امیر گلفام: دولت موقت از آنجا که اعتقاد داشت غائله کردستان باید با مذاکره به سرانجام برسد نه راه حل نظامی، هیئتی را موسوم به «هیئت حسن نیت» تشکیل داد. جا دارد که در زمینه همین نگاه دولت موقت به غائله کردستان، یک روایت را بیان کنم؛ شهید فراشاهی یک سرهنگ ارتشی و بچه قم و هم محلی امیر موسوی فرمانده کنونی کل ارتش بود. او ۸ سال قبل از پیروزی انقلاب در زاهدان خدمت کرده بود و مهرماه ۵۷ تازه به تهران آمده بود. در هنگام حکومت نظامی به سربازان تحت امر خود دستور داده بود که «ما فقط انتظامات مردم هستیم». او به هنگام شروع غائله کردستان جزو اولین داوطلبهایی بود که عازم آن منطقه شد. درحالی که ۸ سال دور از شهر و خانواده خود بود به عنوان فرمانده پادگان سقز منصوب شد. در یکی از روزها از سوی گروههای تجزیهطلب به او میگویند که برای شرکت در جلسه هیئت حسن نیت با سران دموکرات و کومله، بدون سلاح و بدون محافظ به جلسه هیئت حسن نیت بیاید. او را تنهای تنها به مرکز شهر سقز میکشند و در یک لحظه از چند طرف او را به رگبار میبندند و به طرزی کاملا ناجوانمردانه او را به شهادت میرسانند.
محکوم شدن شهید فلاحی از سوی بنیصدر و برخی گروههای سیاسی
میزان: این موضوع که در آن زمان عدهای ارتش را به دلیل مبارزه با ضدانقلاب در شهرهای مرزی کشور، شماتت و سرزنش میکردند تا چه اندازه صحت دارد؟
امیر گلفام: این موضوع کاملا صحیح است. اجازه بدهید بک نمونه مثال بزنم. گنبد هم در محاصره چریکهای فدایی خلق بود. آنها در شهر سنگر زده بودند و نیروهای کمیته که تنها سلاح سبک داشتند نمیتوانستند با آنها مقابله کنند. این چریکها هر کسی را که با آنها مخالفت میکرد حتی از مردم عادی، به تیر میبستند. شهر کاملا در اختیار آنها بود و این نیروی زمینی ارتش بود که با ورود خود به گنبد، شهر را پاکسازی کرد. در واقع شهید فلاحی میرود و آنجا را نجات میدهد. خیلی جالب است که در همان زمان شهید فلاحی بخاطر این تصمیم در یک مناظره تلویزیونی محکوم میشود. در آن مناظره بنیصدر و برخی گروههای سیاسی نشستند و شهید فلاحی را استنطاق کردند که «چرا نیروی زمینی را به گنبد بردی؟!». در همین مناظره که جای دیدن چندباره دارد، شهید فلاحی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش یک تنه از انقلاب و آزادسازی این شهر دفاع میکند.
مقاومت بنیصدر در مقابل تخصیص امکانات به سپاه
میزان: شما این گزاره را تا چه اندازه صحیح میدانید؛ «وقتی که بنیصدر فرمانده کل قوا شد، علیرغم میل باطنی او اتحاد ارتش و سپاه بیش از پیش تقویت شد».
امیر گلفام: بله همینطور است. سپاه در ابتدا به عنوان یک ارگان انقلابی _ فرهنگی تشکیل شد و وقتی که شرایط کشور ملتهب شد و تجزیهطلبها از گوشه و کنار سر برآوردند، تصمیم بر این شد که سپاه هم وارد فاز نظامی شود. فعالیتهای نظامی سپاه از ماهها قبل از آغاز جنگ تحمیلی، در کردستان آغاز شد و با شروع جنگ، سپاه برای دفاع از خاک خوزستان وارد عمل شد. به دلیل آنکه سپاه در آن مقطع تشکیلات نوپایی بود، به شدت نیازمند حمایتها و پشتیبانیهای تجهیزاتی و تسلیحاتی بود، اما بنی صدر در مقابل تخصیص امکانات به سپاه، مقاومت میکرد. در چنین شرایطی برخی از فرماندهان ارتش مثل امیر حسنیسعدی که فرمانده عملیات آبادان بود یا سرهنگ کهتری که فرمانده گردان لشکر ۷۷ بود، از جمله چهرههایی بودند که خودشان داوطلبانه بخشی از تجهیزات و تسلیحات ارتش را در اختیار نیروهای سپاه قرار دادند.
شهید «فلاحی» عامل اصلی کلیدزدن وحدت میان ارتش و سپاه
میزان: شهید فلاحی با آن هوش و ذکاوت نظامی سرشاری که داشت، در ایجاد این اتحاد الهی میان ارتش و سپاه چه نقشی داشت؟
امیر گلفام: بعد از عزل بنیصدر و فرار او از کشور، با حکم امام خمینی (ره) شهید فلاحی بهعنوان فرمانده کل قوا انتخاب میشود. از زمان عزل بنیصدر تا ۶ مهر ۱۳۶۰ که شهید فلاحی به شهادت میرسد، او فرماندهی کل قوا را عهدهدار بود. در حقیقت عامل اصلی کلیدزدن وحدت میان ارتش و سپاه، شهید فلاحی بود. او مدیری جهادی و بسیار شجاع بود. عملیات پیروزمندانه ثامنالائمه که منجر به شکست حصر آبادان در تاریخ ۵ مهر شد، محصول سه ماه فرماندهی کل قوای شهید فلاحی است. عملیات «ثامنالائمه» شاهکار عملیاتهای دوران دفاع مقدس است. از عملیات ثامنالائمه به بعد، جمهوری اسلامی ایران روی دور پیروزیهای متعدد گام برداشت. عملیات ثامنالائمه از این جهت یک شاهکار بود که نیروهای مسلح ما اعم از ارتش، بسیج و سپاه از ۳ جهت حرکت میکردند و توپخانههای ارتش هم از ۳ جهت «شمال به جنوب»، «جنوب به شمال» و «شرق به غرب» تیراندازی میکردند. شلیک توپخانهها و هماهنگی آتش در این عملیات باید به شکلی انجام میشد که نیروهای زمینی پیشرونده خودی را نزنند. به عبارتی آتش توپخانهها باید همواره جلوتر از نیروهای پیاده بر زمین اصابت میکرد.
بعثیها بعید میدانستند بلافاصله بعد از «فتحالمبین»، ایران «بیتالمقدس» را طراحی کند
میزان: با توجه به انجام عملیاتهای متعدد و فشرده در اواخر سال 60 و ابتدای سال 61، تصمیم انجام عملیات برای آزادسازی خرمشهر چگونه گرفته شد؟
مشارکت ۴۵ هزار نیروی پیاده ارتشی در عملیات بیتالمقدس
میزان: با توجه به آمارهای بعضا متفاوتی که وجود دارد، بفرمایید که استعداد نیروهای سپاه، بسیج و ارتش در عملیات بیت المقدس چقدر بود؟
امیر گلفام: تعداد گردانهای سپاه در عملیات بیتالمقدس ۱۳۰ عدد و تعداد گردانهای ارتش بیش از ۶۰ عدد بود، اما گردانهای ارتش ۷۵۰ نفری و گردانهای سپاه ۳۵۰ نفری بود. نیروی زمینی و پیاده ارتش در عملیات بیتالمقدس ۴۵ هزار نفر و نیروهای بسیج و سپاه نزدیک ۴۱ هزار نفر بود. علاوه بر نیروهای پیاده، نیروی هوایی، هوانیروز و نیروی دریایی ارتش نیز در عملیات مشارکت بسیار فعالانه و تاثیرگذاری داشتند.
کار سخت و محالی که در یک شب تا صبح انجام شد
میزان: مشارکت هوانیروز، نیروی هوایی و نیروی دریایی در عملیات بیتالمقدس چقدر در روند پیشروی نیروهای پیاده موثر بود؟
امیر گلفام: نیروی دریایی که آن زمان تحت امر نیروی زمینی قرار داشت ۳۰۰ قایق را به صحنه آورد و رزمندگان با این قایقها از رودخانه کارون عبور کردند. نیروی هوایی نیز در مقطعی از عملیات بیتالمقدس که بسیج نیازمند تعداد نیروهای پیاده بیشتری بود در شب ۱۹ اردیبهشت، ۶ هزار بسیجی را با هواپیمای بویینگ ۷۴۷ از مشهد به سمت امیدیه در استان خوزستان ترابری کرد. نیروی هوایی در حقیقت یک پل هوایی در کشور درست کرد. کار بسیار سخت و محالی بود که در فاصله یک شب تا صبح، ۶ هزار نیرو با اسلحه و تجهیزات از مشهد به نیروهای بسیج در خوزستان تزریق شوند. تعداد هواپیماها هم خیلی زیاد نبود، اما خلبانان تا صبح این ترابری را انجام دادند. تمام هماهنگیهای این اقدام را هم شهید صیاد شیرازی انجام داده بود. ضمن آنکه ما در عملیات بیتالمقدس ۴ هواپیمای اف۴ خود را از دست دادیم، اما ۵۵ هواپیمای دشمن را هم زدیم. هوانیروز ارتش نیز ۹۵ هلیکوپتر خود را در عملیات بیتالمقدس وارد میدان کرد و با استفاده از آنها بسیاری از خودروهای دشمن را منهدم کرد. هوانیروز ۶ هزار مجروح را جابجا و ۵ هزار و ۷۰۰ نیرو را انتقال میدهد. هلیکوپترهای ۲۱۴ مدام در حال هلیبرن نفرات، تخلیه مجروحان و انتقال مهمات بودند و هلیکوپترهای کبرا نیز دائما در حال جنگیدن بودند. اتفاقاً بیشتر هلیبرنها و ترابریهای هوانیروز برای نیروهای بسیج انجام میشد. در این عملیات هواپیماهای اف ۴ نیروی هوایی دائما برای بمباران مواضع دشمن و هواپیماهای اف ۱۴ جهت شکار هواپیماهای جنگی دشمن، هواپیماهای سوخترسان جهت تامین سوخت جنگندهها در آسمان و هواپیماهای شناسایی در حال جمعآوری اطلاعات دائما در حال اجرای ماموریت بودند؛ ضمن اینکه نقش پدافند زمین به هوا را نباید فراموش کرد البته باید در این خصوص جداگانه و به طور مفصل بحث کرد.
ظلم است که صیاد شیرازی را در دفاع مقدس صرفاً فرمانده نیروی زمینی بدانیم
میزان: بکارگیری نیروهای زمینی، هوایی و دریایی در یک عملیات به صورت مشترک، کاری بسیار سخت و پیچیده است. چگونه شهید صیاد شیرازی از پس این کار سخت برآمد؟
امیر گلفام: پس از عزل بنیصدر و بعد از شهادت شهیدان فکوری، فلاحی، نامجو و جهانآرا در هواپیما، شهید صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش انتخاب شد. شهید صیاد وحدت بسیار خوبی را میان سپاه و ارتش ایجاد کرد. حقیقتاً باید امیر صیاد شیرازی را فرمانده جنگ ارتش بنامیم، ظلم است که او را در آن مقطع حساس، صرفاً فرمانده نیروی زمینی ارتش بدانیم. شهید صیاد هنر مدیریت کردن در شرایط سخت را به خوبی میدانست. او هم نیروهای زمینی هم نیروهای هوایی و هم نیروهای دریایی را به بهترین شکل ممکن بهکار میگرفت. جا دارد اشاره کنم که پدافند هوایی که در طول دفاع مقدس نقش بسیار حساسی داشت در دل نیروی هوایی سازماندهی شده بود؛ بنابراین اگر جایی به نیروی هوایی اشاره میشود قطعا باید در آن به نقش پدافند هم اشاره کرد.
دستور صدام به محافظانش برای کتک زدن ژنرالهای شکست خورده در عملیات بیتالمقدس
میزان: صدام بر چه پایه و مبنایی گفته بود که «اگر ایران خرمشهر را بگیرد من کلید بصره را به او میدهم»؟
امیر گلفام: خیر. صدام بلوف نزده بود. ۳۶ کشور جهان در جریان جنگ تحمیلی حامی صدام بودند. او از نظر توان نظامی آنقدر قوی و بینیاز شده بود که چیزی در حوزه تجهیزات جنگی کم نداشت. حتی از برزیل (آن طرف دنیا) هم به صدام سلاح داده بودند. تنها عربستان سعودی ۵۰ میلیارد دلار کمک مالی به صدام کرده بود. در شرایطی که ما در آن زمان در وضعیت سخت تحریم و فروش نفت با قیمت بسیار ناچیز ۷ دلار قرار داشتیم. آنقدر بر سر راه خرمشهر موانع گذاشته بود که خیال میکرد همه نیروهای ایرانی آفندکننده پشت سیم خاردارها کشته خواهند شد. در خاطرات یکی از ژنرالهای عراقی آمده «وقتی که در خرمشهر شکست خوردیم، صدام ژنرالهای آن نبرد را جمع کرد و به ما گفت: من شما را اینجا جمع کردم تا به شما مدال دهم، ولی ننگ بر شما باد؛ من فقط برای حفظ آبرویم میخواهم به شما مدال بدهم؛ سپس اهانت و فحاشی کردن به ما را آغاز کرد و به ما گفت: شما از زن بدتر هستید. یکی از ژنرالها برگشت و به صدام گفت که ما زخمی شدیم و به همین دلیل نتوانستیم کاری کنیم؛ صدام هم به او گفت: پس سربازهایت چه؟ آن ژنرال پاسخ داد که ما در محاصره بودیم؛ صدام گفت: چرا شیمیایی نزدید. ژنرال پاسخ داد: اگر میزدیم سربازهای خودمان هم شیمیایی میشدند. آنجا صدام فریاد زد: به جهنم که شیمیایی میشدندای کاش همه شما آنجا مُرده بودید. یکی از ژنرالها برای تلطیف فضا آمد صحبتی بکند که به یکباره صدام کفش خود را به سمت او پرت کرد. بعد از تحویل مدالها هم صدام به محافظانش فرمان داد که همه ژنرالها را با باتوم بزنند. ما هم در حالیکه با باتوم کتک میخوردیم شعار میدادیم که «درود بر صدام، زندهباد صدام».
وحدت کامل ارتش و سپاه در عملیات بیتالمقدس
میزان: با توجه به اینکه نیروهای ارتش، سپاه و بسیج آموزشهای یکسان و همطرازی را طی نکرده بودند، آیا مشارکت همه آنها در عملیات بیتالمقدس در اجرای دستورات فرماندهی ناهماهنگی ایجاده نکرده بود؟
امیر گلفام: خیر. با وحدت فرماندهی که وجود داشت، هیچگونه ناهماهنگی در اجرای برنامهها نبود. قاعدتاً بعد از انجام عملیاتی به بزرگی فتحالمبین، باید زمان مناسبی برای تجدید قوای نیروها میگذشت و خستگی رزمندگان از بین میرفت، اما برگزاری عملیات بیتالمقدس به فاصله یک ماه از عملیات فتحالمبین، هم اتحاد و انسجام کامل ارتش و سپاه را نشان داد و هم ارتش بعث را بهشدت غافلگیر کرد. وحدت ارتش و سپاه در جریان عملیات بیتالمقدس یکی از برگ برندههای ما بود. در هر سه قرارگاه یک فرمانده ارتشی و یک فرمانده سپاهی حضور داشت و همپوشانی کامل میان آنها وجود داشت. در جریان این عملیات شهید صیاد شیرازی و سرلشکر محسن رضایی فرماندهان نیروهای ارتش و سپاه بودند.
حربه ناجوانمردانه رسانههای خارجی بعد از آزادسازی خرمشهر
میزان: بایکوت خبری و تحریف عملیات بیتالمقدس توسط رسانههای خارجی در آن مقطع را چگونه ارزیابی میکنید؟
امیر گلفام: تمام رسانههای کشورهای مستکبر، آن زمان تبلیغکننده و هم جهت صدام بودند و مدام تبلیغ میکردند که غیرممکن است خرمشهر آزاد شود. برای همین آنها نمیتوانستند تا یکی دو روز پس از ۳ خرداد، آزادسازی خرمشهر را هضم کنند. این رسانهها بعد از آنکه از شوک آزادسازی خرمشهر خارج شدند، درحربهای ناجوانمردانه سعی کردند آزادسازی خرمشهر را کم ارزش جلوه دهند. البته این رسانهها در این زمینه عقل به خرج دادند چراکه اگر عملیات بیتالمقدس عین واقعیت توسط آنها پوشش داده میشد، حرفها و تبلیغات پیشین خودشان زیر سوال میرفت.
مدرک مستندی ندیدهام که رزمندهای برای باز شدن مسیر به روی مین رفته باشد
میزان: اخیرا شاهد بودیم که سرلشکر باقری و سردار فضلی، مواضع محکمی در مذمت «تحریف دفاع مقدس» داشتند. با توجه به رشادتهایی که در دوران دفاع مقدس، رزمندگان و فرماندهان و مردم ما از خودشان نشان دادند، به نظر شما برخی مبالغهگویی در خصوص اقداماتی که در آن زمان انجام شد، خواسته یا ناخواسته عظمت مجاهدتهای رزمندگان ما را زیر سوال نمیبرد؟
امیر گلفام: همیشه گفتن حقیقت از همه چیز بهتر است. هیچ موقع مبالغهگویی و افراط، نتیجه نمیدهد. جنگ، تلخی و شیرینی و شکست و پیروزی دارد همانطور که ما در عملیاتهای «رمضان» و «کربلای۴» نتوانستیم به اهدافمان دست پیدا کنیم. شکست بخشی از سختیهای جنگ است. وجود ۴۸ هزار شهید در ارتش و بیش از ۱۸۰ هزار انسان شهید که در حال رزم جان خود را از دست دادند نشان دهنده سختیهای جنگ ما با ارتش بعث بود. اتفاقا در بخشی از عملیات بیتالمقدس قرار بود به سمت بصره برویم که به علت طولانی شدن عملیات و مسائل دیگر نتوانستیم به آن اهداف برسیم و بعضی مواقع نتوانستیم در زمانبندی عملیات به اهداف برسیم. مثلاً قرارگاه جنوب که در سمت آبادان قرار داشت، به موانع زیادی خورد و در مراحل اول اصلاً نتوانست از کارون عبور کند. این عدم موفقیتها، سختی جنگ را نشان میدهد. اعتقاد من این است که ترویجدهنده برخی از مبالغه گوییها در زمینه دفاع مقدس، برخی از فیلمسازها بودند. برخی کارگردانها و فیلمنامه نویسها دراین زمینه مبالغه گویی کردهاند و این اقرار به خود دفاع مقدس آسیب میزند. این موضوع که یک نفر برای باز شدن مسیر، پا یا بدن خود را بر روی مبن بگذارد، مطلقا در ارتش وجود نداشت. در سپاه هم چنین اتفاقی نیفتاده بود. چون به هر حال هر رزمندهای حداقل باید یک دوره یک ماهه آموزشی را بگذراند تا وارد جبهه شود. «استفاده از سلاح» اولین آموزش به نیروهای تازه وارد است. یکی از این آموزشهای استفاده از سلاح این است که با سرنیزه سلاح میتوان مین را خنثی کرد. شرط عقل است که اگر به میدان مین میرسیم به جای آنکه پای خود را بر روی مین بگذاریم با استفاده از سرنیزه سلاح، مین را پیدا و سپس چاشنی انفجاری را بیرون میآوریم. من هنوز مدرک مستندی ندیدهام که رزمندهای برای باز شدن مسیر به روی مین رفته باشد. در ارتش که مطلقاً چنین موضوعی وجود نداشت. در سپاه هم برخی فرماندهان نظیر سردار فضلی که یکبار از او در این خصوص سوالی پرسیدم قاطعانه به من پاسخ داد که «هیچگاه ما در جنگ همچین دستوری به بسیجیان ندادیم». حالا اجازه بدهید که فنی در این خصوص مطالبی را بگویم؛ گروههای اطلاعات و شناسایی، شب قبل از هر عملیات آفندی، میرفتند و معبر را باز میکردند. قاعده جنگ این است که جلوی دشمن سیم خاردار و میدان مین است. گروههای پیشرو رزمندگان شب قبل از عملیات میرفتند معبر را باز میکردند و علامت میگذاشتند تا یگانها در روز بعد که قرار بود عملیات انجام شود از مسیر علامتهای کار گذاشته شده عبور کنند. پس قبل از انجام هر عملیاتی معبر باز میشد. این باز کردن معبر در شب قبل از عملیات، هم در ارتش انجام میشد هم در سپاه و هم در بسیج. ضمن آنکه دشمن بر روی میدان مینی که خودش آن را کار گذاشته مسلط است و اگر انفجاری رخ دهد، همه نیروهای طرف مقابل را به رگبار میبندد و عملیات لو میرود. در دفاع مقدس اغلب عملیاتها تا مرحله رسیدن به خط مقدم در سکوت و خفا و با تکیه بر اصل غافلگیری انجام میشدند. من در دانشگاه، درس «دفاع مقدس» را تدریس میکنم. دانشجویان بعضا از من سوال میکنند که «چرا نفر باید خودش بر روی مین برود؟ یعنی شما راهکار دیگری نداشتید؟!» حالا من باید به آنها بگویم که اتفاقاً سادهترین روش خنثی کردن مین در همان دوران آموزشی به سرباز یاد داده میشود. متاسفانه همچنان که شما فرمودید بعضی از روایتهای نادرست تاثیر سوء بر اصل تاریخ میگذارد، اعتقاد من این است که دفاع مقدس با تلخیها و شیرینیهایش قشنگ است و اگر درباره آن مبالغهگویی کنیم جوان امروزی باور نمیکند. هدف اسلام به شهادت رسیدن نیست، پیروزی بر دشمن است. اگر در مسیر پیروزی کشته شدی به فوز عظیم رسیدهای. رزمنده اسلام مأمور شکست دادن دشمن است.
امتیازی که شهید دوران برای ما گرفت را شاید یک لشکر نیرو هم نتواند بگیرد
میزان: حالا که صحبت به اینجا کشیده شد، در خصوص اقدام شجاعانه شهید دوران برای ما بگویید. رشادتی که این شهید بزرگوار در سال ۶۱ از خود نشان داد را چگونه تفسیر میکنید؟
امیر گلفام: یک وقت هست که شما کاری را انجام میدهی و اطمینان داری در پایان آن کار، شهادت است، اما با این شهادت یک امتیاز بزرگ برای اسلام گرفتهای. کاری که شهید دوران کرد، از این جنس بود. در سال ۶۱ قرار بود کنفرانس غیرمتعهدها در بغداد برگزار شود. با توجه به اینکه ایران هم جزو غیرمتعهدها بود اگر این کنفرانس در بغداد برگزار میشد به مدت ۴ سال، صدام ریاست این اجلاس را عهده دار میشد و از نظر سیاسی خیلی به ضرر ما تمام میشد. در آن مقطع تصمیم گرفته شد که بغداد ناامن شود درحالی که صدام میگفت: دیوار پدافند هوایی بغداد دیواری است که شوروی آن را چیده و عین دیوار پدافند مسکو است و عبور هواپیما از آن غیرممکن است. در روز ۳۰ تیر سال ۶۱ شهید دوران در اف۴ مستقر میشود و به همراه ۲ جنگنده دیگر با هدف ناامن کردن بغداد وارد خاک عراق میشوند. در این عملیات هدف و نیت، به هیچ عنوان زدن مناطق مسکونی بغداد نبود و صرفاً قرار بود با زدن پالایشگاه «الدوره» حس ناامنی و رعب ایجاد شود. بعد از عبور از پدافند بغداد و زدن پالایشگاه بغداد توسط جنگندههای ایرانی، هواپیمای شهید دوران مورد اصابت قرار میگیرد و او به خلبان عقب دستور میدهد که باید ایجکت کنی و از هواپیما به بیرون بپری. خلبان عقب به بیرون میپرد و شهید دوران جنگنده را در محلی نزدیک محل برگزاری کنفرانس به زمین میکوبد و به شهادت میرسد. امتیازی که شهید دوران با این اقدام برای نظام ما گرفت شاید یک لشکر نیرو هم نتواند بگیرد. شهید دوران وجاهت جهانی صدام را بر هم زد. سرانجام هم به دلیل ناامنی بغداد، کنفرانس غیر متعهدها در آن سال در دهلینو برگزار شد و یک پیروزی بزرگ سیاسی نصیب جمهوری اسلامی ایران شد.