پازل تحولات منطقه
در این میان، تحولات سوریه، خیز آل سعود برای محو کردن آرمان فلسطین از تارک جهان اسلام، ترافیک سنگین رایزنی سعودیها و غرب در مسیر بغداد – بیروت و اعلام رسمی مشارکت واشنگتن در برنامهریزی جنگ یمن، المانهایی هستند که بوی تنش و باروت از آنها به مشام میرسد و از «تقابل گرم» و ورود به فاز درگیری نظامی بیشتر نشان دارد. دراینباره گفتنیهایی هست.
۱. با افزایش احتمال رویارویی نظامی بین آمریکا و متحدانش با روسیه و کشورهای همپیمان به بهانه کذایی عبور سوریه از خط قرمز کاربرد تسلیحاتی شیمیایی در شهر «دوما»، کاخ سفید اعلام کرد که علاوه بر فرانسه و انگلستان، احتمالاً برخی کشورهای همپیمان با آمریکا در خاورمیانه نیز در عملیات نظامی علیه دولت سوریه شرکت خواهند کرد و بهاینترتیب، واشنگتن بنا دارد تا ائتلافی از کشورهای مخالف بشار اسد در جریان این مداخله نظامی را بهمنظور مشروعیت بخشی به این اقدام غیرقانونی با خود همراه کند.
طبق گزارشها، پنتاگون ناوشکنهای «یو اس اس دونالد کوک»، «یو اس اس لابون» و زیردریایی «یو اس اس جورجیا SSGN-۷۲۹» را در سواحل سوریه مستقر کرده که درمجموع، ۳۰۰ موشک کروز «تاماهاوک» را برای حمله به سوریه آماده شلیک دارند.
این تدارکات، در حالی انجامشده که رژیم صهیونیستی نیز با حمله به پایگاه «تی -۴» در استان حمص، از فرصت تهدیدات ترامپ علیه سوریه استفاده کرد و آمادگی کامل خود را برای همراهی با آمریکا نشان داد.
از سوی دیگر، روسیه با آمادهباش کامل ارتش خود در سوریه و کشورش، به استقبال هرگونه درگیری نظامی رفته و افزون بر این، سفیر رژیم صهیونیستی در مسکو را در ارتباط با حمله به پایگاه هوایی سوریه، فراخوانده است. هنوز معلوم نیست که ترامپ، دستور حمله به کدام منطقه از سوریه را صادر خواهد کرد، ولی مسلم است که آمریکا برای جبران شکست سنگین تروریستها در غوطه شرقی وارد میدان میشود و صفآرایی چند کشور دیگر نیز گواه این مدعاست، چراکه از دست رفتن این منطقه، کمر تروریستها و حامیانش را شکسته و طرح حمله نهایی به دمشق را خنثی کرده است.
چنانچه این حمله احتمالی، مانند حمله موشکی فروردینماه سال گذشته به پایگاه الشعیرات که آمریکا مدعی تدارک حمله شیمیایی به «خان شیخون» ازآنجا بود، به اهدافی در «دوما» در غوطه شرقی صورت بگیرد، درنتیجه انتظار میرود که تنشهای سوریه به چند برابر وضعیت فعلی افزایشیافته و حضور قدرتمندتر ایران و روسیه را در پی داشته باشد.
۲. فراموش نکنیم که مرکز عملیات طراحی سناریوی حمله شیمیایی به «دوما» بهمنظور کشاندن پای غرب به مداخله نظامی در سوریه، در عربستان سعودی باهدف نجات تکفیریهای ورشکسته جیش الاسلام قرار دارد، لذا توهم توسل به راهکار نظامی بهمنظور حل چندین معادله سنگین در این کشور، گزینه مطلوب قبیله سعودی به شمار میآید، اما نه تا زمانی که همسایگان سوریه در زمین جبهه مقاومت بازی میکنند، زیرا به فرض محال، بسته شدن پرونده سوریه به نفع عربستان نیز کمکی به اجرای توطئه کلان ریاض و متحدانش نخواهد کرد.
نکته اینجاست که با نزدیک شدن به انتخابات پارلمانی عراق، جریانهای سیاسی این کشور، از تقلای عربستان و آمریکا برای یارگیری از احزاب این کشور و مهندسی انتخابات آتی خبر میدهند که یکقلم از آن، پردهبرداری نماینده ائتلاف «دولت قانون» به رهبری نوری المالکی از طرح آمریکا و عربستان برای تغییر نتایج انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ است.
در طول چند ماه گذشته، خبرهای استمزاجی مانند آمادگی عربستان برای کمک به بازسازی موصل و همچنین سفر بن سلمان به عراق، منتشر شدند، ولی هیچکدام از این نمایشهای خیرخواهانه، موجب تقلیل نفرت عراقیها از پدرجد تروریستهایی که کشورشان را ویران کردند، نشد. به همین دلیل و علیرغم اعلام قبلی، سفر ولیعهد آل سعود به بغداد از اساس تکذیب شد و ترفند لابی سیاسی و خریدن برخی از سیاسیون عراقی در راستای تکمیل پازل موردنظر عربستان، در دستور کار قرار گرفت تا بلکه بتوانند مهره موردنظر خود را در رأس پارلمان، ریاست جمهوری و حتی نخستوزیری قرار دهند.
نسخه مشابه این رویکرد قارونهای عربستان را اکنون در لبنان شاهدیم. روزنامه «الدیار» لبنان، با انتشار گزارشی در اسفندماه سال گذشته به دخالتهای پیدا و پنهان سعودیها در روند انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ لبنان اشاره کرد و به نقل از منابع وابسته به جریان هشت مارس لبنان نوشت: «رژیم سعودی به دستور دولت آمریکا در راستای تحکیم صفوف جریان ۱۴ مارس در انتخابات حرکت میکند... سعودیها به دنبال وحدت فهرستهای انتخاباتی این جریان و وارد شدن آنها به روند انتخابات بهمنظور ممانعت از رسیدن حزبالله به یکسوم از کرسیهای پارلمان آتی لبنان هستند و در این راستا، هزینههای انتخاباتی جریان ۱۴ مارس را تأمین خواهند کرد.»
از طرفی، عربستان در پی تبدیل قطر به یک جزیره است تا این کشور را منزوی و به دلیل اتخاذ سیاستهای ضدسعودی از مجمع کشورهای عربی اخراج کند و درنهایت، ترکیب یک دستی در راهبردهای منطقهای خود شکل دهد.
۳. آشکار شدن روابط وقیحانه آل سعود با رژیم صهیونیستی که به رسمیت بخشی تلآویو از سوی ریاض منتهی شده، ازیکطرف و مشارکت آمریکا در پروژه برنامهریزی جنگ یمن، از سوی دیگر، دو حلقه مهم از یکسانسازی سیاستهای محور عبری، عربی، غربی در منطقه به شمار میآیند، چراکه جنایتهای این دو رژیم کودک کش در یمن و فلسطین و محاصره و اشغال این دو کشور، نهفقط از همگامسازی سیاستهای نظامی آنان حکایت دارد، بلکه نشانگر راهبردهای مشترک ریاض- تلآویو برای فیصله دادن به پرونده فلسطین و یمن در یک چارچوب واحد است. قبیله سعودی، دقیقاً همان کمکی را به صهیونیستها در به حاشیه راندن آرمان قدس شریف میکند که تلآویو و آمریکا برای حل بحران یمن به عربستان.
به این مفهوم که هر دو از سیاست سرکوب نظامی و لابی با کشورهای منطقه برای مات کردن صدای این دو ملت مظلوم استفاده میکنند؛ راهبردی ناشیانه که تاکنون، نتایج کاملاً معکوسی به همراه داشته است.
بن سلمان که بهواقع باید وی را «صدام ثانی» نامید، خود را همچون راننده بولدوزری تصور میکند که با اتکا به ثروت بادآورده نفتی خود میتواند، تمام پستیوبلندیهای سیاسی و نظامی غرب آسیا را به نفع خود و عمو سام، صاف کند، غافل از اینکه در همه کشورهایی که عربستان به آنها دستدرازی کرده، گفتمان مقاومت، همچون مینهای ضدتانک، مسیر حرکت آل سعود و غرب را مسدود کردهاند؛ همچنان که در عراق، سوریه، لبنان و یمن، بینی آنها و متحدانشان به خاک مالیده شده است.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.