دانشمندان منبع اضطراب در مغز را شناسایی کردند!
مطالعات جدید سلولهای اضطراب واقع در هیپوکامپ را شناسایی کرده است؛ این اُرگان نه تنها رفتار مضطرب را تنظیم می کند بلکه با اشعهای از نور هم قابل کنترل است.
«مازن خیربک» محقق و دانشمند علوم اعصاب در دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو گفت: «ما میخواستیم دریابیم که اطلاعات عاطفی که در قالب اضطراب نمایان میشوند، در کجای مغز رمزگذاری میشوند.»
برای پی بردن به این قضیه، تیم تحقیق از یک روش به نام «عکس برداری کلسیم» استفاده کرد. محققان با جایگذاری میکروسکوپهای ریزی در درون مغز موشهای آزمایشگاهی به ثبت فعالیت سلولهای موجود در هیپوکامپ پرداختند. حیوانات هم در درون قفسهایشان به حرکت خود ادامه میدادند. اما حیوانات در قفسهای معمولی نبودند.
محققان راههای مارپیچی ویژهای ساختند که برخی مسیرها به فضاهای باز و پلتفرمهای بلند ختم میشدند؛ در این محیطها به دلیل افزایش آسیب پذیری در برابر شکارچیان، موشها دچار اضطراب میشدند. در فاصلهای دور از امنیت دیوارها، چیزی در مغز موشها روی داد.
محققان سلولهایی را در بخشی از هیپوکامپ به نام vCA۱ مشاهده کردند که جنب و جوش به راه انداخته بودند. موشها هرچقدر بیشتر رفتارهای مضطرب از خود نشان میدادند، فعالیت سلولهای عصبی تشدید میشد.
«رین هن» محقق ارشد از دانشگاه کلمبیا اظهار داشت: «ما اینها را سلولهای اضطراب نام گذاری میکنیم، زیرا تنها زمانی عمل میکنند که حیوانات در محیطهای دلهرهآوری قرار گرفته باشند.» خروجی این سلولها در هیپوکامپ قابل جستجو است؛ بخشی از مغز که هورمونهای کنترل کننده عواطف را تنظیم میکند. چون این فرایند تنظیم مشابه در افراد هم به وقوع میپیوندد (نه فقط موشهای آزمایشگاهی که در معرض اضطراب قرار میگیرند)، محققان فرض را بر این میگذارند که خود سلولهای عصبی اضطراب میتوانند بخشی از زیست شناسی انسان باشند.
«جسیکا خیمنز» یکی از اعضای تیم که در دانشکده پزشکان و جراحان دانشگاه واگلوس کلمبیا فعالیت میکند، گفت: «حالا که این سلولها را در هیپوکامپ پیدا کردهایم، دروازههای تازهای برای بررسی ایدههای درمانی گشوده میشود که قبلا فکر میکردیم وجود نداشته باشند.» نکته هیجان انگیزتر این است که ما راهی برای کنترل این سلولهای اضطراب پیدا کردهایم (حداقل در میان موشها)، تا حدی که رفتار قابل مشاهده حیوان را دستخوش تغییر قرار میدهد. محققان اشعهای از نور را به سلولهای موجود در ناحیه vCA۱ تاباندند و توانستند بطور موثری سلولهای اضطراب را فرو بنشانند.
سپس فعالیت بدون اضطراب در موشها آغاز گردید. حال سوال این است که اگر این فعالیت را دوباره برگردانیم، آیا حیوانات در شرایط کم اضطرابی قرار میگیرند؟ آنچه محققان یافتند این بود که از شدت اضطراب موشها کاسته شد. موشها تمایل بیشتری برای بررسی قسمتهای باز مارپیچی از خود نشان دادند. محققان با تغییر محیط نور توانستند فعالیت سلولهای اضطراب را افزایش بدهند. احتمالا این سلولها بخشی از یک مدار گسترده هستند که حیوان با استفاده از آن، به اطلاعات مرتبط با اضطراب دست پیدا میکند.
در هر صورت، باید این نکته مشخص شود که آیا رویه کنترل مشابهی به تنظیم اضطراب در انسان میپردازد یا خیر. بر اساس آنچه که درباره شباهتهای مغز با موشها میدانیم، این کار توجیه پذیر به نظر میرسد. محققان در پایان گفتند: «ما یک هدف داریم. راهی سریع برای تولید داروهای جدید.»
منبع:تبیان
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *