دوسیب را بیشتر از من دوست دارد،طلاق می خواهم
این زن در مورد علت درخواست طلاقش مدعی شد: چهار سال قبل با محسن ازدواج کردم. او مرد مهربانی بود که هنوز هم مهربان است و من را دوست دارد. اما او مرد مسئولیتی است. همیشه رفیق بازی می کند و حتی دوستانی دارد که 14 سال از خودش کوچکتر هستند. می دانستم همسرم اهل قهوه خانه رفتن است و آنجا دوستانی دارد اما فکر نمی کردم آنها از همسر و زندگی اش مهمتر شوند.
محسن در بازار برای خودش برو وبیایی دارد و چند کارگاه و مغازه لباس فروشی دارد اما هر وقت از روز با او تماس بگیری در قهوه خانه پیش دوستانش است. او هیچ وقت نهار را با من نخورده است و همیشه با دوستانش در رستوران ها نهار می خورد. بعدش هم مثل کار هر روزه اش به قهوه خانه می رود و قلیان می کشد. او هیچ مسئولیتی را قبول نمی کند و فقط در حال رفیق بازی است.
زن جوان در حالیکه اشک می ریخت، ادامه داد: اگر من مریض شوم یا باید خودم بروم یا تا آخر شب صبر کنم که او بیاید و مرا دکتر ببرد. ولی حالا اگر یکی از بچه های قهوه خانه مریض شود برای او همه کار می کند. من نمی دانم این چه بساطی است که او به راه انداخته. من می خواهم از مرد بی مسئولیتی که دوسیب و دوستانش از زندگی اش مهمتر هستند طلاق بگیرم.
در ادامه قاضی پرونده با معرفی زن و شوهر جوان به مرکز مشاوره از آنها خواست برای تصمیم به طلاق بیشتر فکر کنند.