صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

هدف ترامپ از جنگ اقتصادی چیست؟

۲۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵:۲۳
کد خبر: ۴۰۵۵۱۹
اگرچه عده‌ای نگران تصمیمات هیجانی و حماقت آمیز ترامپ در حوزه جنگ نظامی با کشور‌های مخالف با ایالات متحده هستند و معتقدند هرگونه تصمیم‌گیری غلط این فرد، آمریکا را با خساراتی جدی مواجه می‌سازد، اما وی عملا ستیز اقتصادی خطرناکی را با اروپا و چین در دستور کار قرار داده است.
به گزارش گروه فضای مجازی ، کمیت و کیفیت عکس العمل ترامپ در مقابل تهدیداتی که ایالات متحده با آن روبه‌رو است، پرسشی است که از مدت‌ها پیش مد نظر تحلیلگران و اندیشمندان آمریکایی و غربی قرار گرفته و کم نیستند افراد و گروه‌هایی که معتقدند روحیه هیجانی، غیر طبیعی و تضاد‌های روانی دونالد ترامپ می‌تواند در مواقع حساس، ایالات متحده را با هزینه و چالش‌هایی عظیم و غیر قابل جبران مواجه سازد.

این موضوع حتی در بین افراد و گروه‌هایی که طرفدار وی بوده و می‌باشند و در دوران مبارزات انتخاباتی آمریکا از هیچ تلاشی برای رای آوردن وی دریغ نکرده اند نیز وجود دارد.

به واقع، با توجه به تهدیدات آمریکا و رویکرد ایالات متحده در قِبال کشور‌های مخالف خود که همواره با ارعاب و ایجاد وحشت و نشان دادن چنگ و دندان در مقابل آن‌ها همراه بوده، اهمیت مدیریت سیاسی و نظامی این کشور را دو چندان کرده، بخصوص اینکه در قریب به ۱۵ سال اخیر، ایالات متحده در اکثریت قریب به اتفاق جنگ‌هایی که بصورت محدود یا فراگیر، مستقیم یا غیر مستقیم در آن نقش داشته، با شکست همراه بوده، این نگرانی‌ها بیش از پیش افزایش می‌یابد.

عبارت گزینه‌های روی میز آمریکا که همواره وِرد زیان سیاستمداران ایالات متحده بوده در سالیان گذشته، واشنگتن را با هزینه‌ها و چالش‌های بسیاری مواجه ساخته و همچنان آمریکا در حال پرداخت و تحمل هزینه‌ها و پیامد‌های سنگین تصمیمات غلطی است که با استفاده از گزینه‌های روی میز خود به آن مبادرت ورزیده است.

به واقع، در رویکرد آمریکایی‌ها به جنگ، صرفا فاز نظامی مد نظر قرار نمی‌گیرد و جنگ تجاری و اقتصادی نیز بخشی از این تهدیدات را شامل می‌شود که با روی کار آمدن دونالد ترامپ، شدت هر چه بیشتری به خود گرفته است.

تصمیم دونالد ترامپ برای لحاظ کردن تعرفه‌های ۲۵ درصدی در حوزه واردات فولاد و ۱۰ درصدی در بخش واردات آلومینیوم نشان می‌دهد ریاست کاخ سفید بر خلاف تصور عده‌ای که گمان می‌کردند به دلیل سبقه تجاری و اقتصادی وی حداقل در حوزه اقتصادی از هوشمندی کافی برخوردار است، ذهنیتی غلط و ناصحیح است و این فرد نامتعادل در عرصه مذکور نیز فاقد مدیریت و توان کافی است.

دشمن تراشی آمریکا، آینده مبهمی را برای ایالات متحده رقم خواهد زد

رقابت اقتصادی ایالات متحده با چین و اروپا موضوع جدید و نوظهوری نیست و این موضوع از واقعیت‌هایی به شمار می‌رود که سال‌ها پیشَ از ورود ترامپ به کاخ سفید نیز وجود داشته است.

جنگ اقتصادی واشنگتن با پکن و وجود برخی تعارضات در بین رویکرد‌های اقتصادی ایالات متحده با اتحادیه اروپا از گذشته وجود داشته، اما کنترل سرعت، شتاب و عمق این رقابت از موضوعاتی به شمار می‌رود که همواره از سوی سیاستمداران کاخ سفید مورد توجه بوده، لذا تفاوت وضع موجود با گذشته به این امر باز می‌گردد که مهار و کنترل منطقی برای شدت و ضریب این جنگ از سوی دونالد ترامپ وجود ندارد و همین دغدغه‌ها و تند روی‌های جنون آمیز باعث شده در مورد اخیر (تصمیم رئیس جمهور آمریکا مبنی بر لحاظ نمودن تعرفه در خصوص دو محصول فولاد و آلومینیوم) مشاوران ارشد و کنگره نیز در مقام مخالفت با ترامپ قرار گیرند.

اگرچه در ظاهر تفاوت‌هایی جدی میان جنگ تجاری و اقتصادی با جنگ نظامی احساس می‌شود، اما در واقع امر تبعات و پیامد‌های این دو، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد و به نوعی تند روی در جنگ اقتصادی می‌تواند در مواقعی به نبرد نظامی نیز منتهی شود.

به تعبیر وزیر بازرگانی ایالات متحده (ویلبر راس) ایالات متحده در حال حاضر در جنگ اقتصادی به سر می‌برد و ترامپ نخستین تیر را در این نبرد شلیک کرده است.

در نقطه مقابل نیز، اتحادیه اروپا با تمامی منافع و مراودات اقتصادی که با واشنگتن دارد در قِبال این تصمیم واشنگتن سکوت نکرده و آنچنان که اخبار موجود نشان می‌دهد اروپا در حال بررسی بر روی کالا‌ها و محصولات وارداتی از آمریکا (همچون موتورسیکلت و مشروبات الکلی) می‌باشد تا با تجدید نظر در میزان و ضریب واردات محصولات مذکور، اقدامات تلافی جویانه مقتضی را در دستور کار قرار دهد.

به واقع، اصلی‌ترین عامل و مولفه همسویی و هم نوایی اروپا با آمریکا به منافع تجاری و اقتصادی باز می‌گردد و در صورت خدشه دار شدن این منافع، طبیعتا از عمق و ضریب این همگرایی کاسته خواهد شد.

در همین راستا، چندی پیش، کمیسر تجاری اتحادیه اروپا در این خصوص، بیان کرد: اتحادیه اروپا آماده است در قبال اقدامات تجاری محدود کننده آمریکا واکنشی سریع و متناسب را از خود نشان دهد و شکایت از تصمیمات اینچنینیِ ایالات متحده (همچون لحاظ نمودن تعرفه‌هایی که در دستور کارِ دونالد ترامپ قرا ردارد) و ارائه آن به سازمان تجارت جهانی از نمونه‌های آن به شمار می‌رود.

وی، عنوان داشته اتحادیه اروپا سال هاست در کنار ایالات متحده به عنوان یکی از جدی‌ترین متحدان امنیتی و سیاسی قرارگرفته، اما در شرایطی که صنعت و اشتغال این قاره مورد تهدید قرار می‌گیرد، طبیعتا، ساکت در این خصوص جایز نمی‌باشد (نقل به مضمون).

در این میان، تصمیم مذکور مبنی بر افزایش تعرفه واردات فولاد، برای چین به مراتب تحریک آمیزتر خواهد بود و واکنش و عکس العمل پکن می‌توان اقتصاد و حوزه غذایی آمریکا را با چالش‌هایی عدیده مواجه سازد.

طرح این استدلال از این جهت است که وابستگی زارعان و باغداران ایالات متحده به چین بسیار عمیق و شدید است و در صورت تجدید نظر پکن در خصوص حجم و میزان واردات ذرت از ایالات متحده، قطعا مشکلات جدی برای کشاورزان آمریکایی ایجاد خواهد شد.

از سوی دیگر عمق کینه و عِناد پکن با واشنگتن به مراتب سنگین‌تر از اختلافات میان اتحادیه اروپا با آمریکا است و پیشروی و افسار گسیختگی این اختلافات و روحیه ماجراجویانه ترامپ باعث شده تا نگرانی‌های بسیاری در ارتباط با آینده سیاسی، نظامی و اقتصادی میان کشور‌های مذکور در اذهان تحلیل گران پدیدار شود.

ترامپ به شدت شیفته تامین منافع ایالات متحده می‌باشد، اما این شیفتگی در کنار خودشیفتگی وی باعث شده تا وی به‌صورت هویداتری به زیر پا گذاشتن قواعد و چارچوب‌های بین المللی مبادرت ورزد که البته این موضوع رویکرد جدیدی در مناسبات و مراودات واشنگتن نبوده و نمی‌باشد، اما رئیس جمهور فعلی ایالات متحده به نحو عریان تری این روش و منش نامتعارف و غیر اصولی را دنبال می‌کند.

افزایش ۵۰۰ میلیارد دلاری واردات آمریکا به نسبت صادرات این کشور، ترامپ را بر آن داشته تا با بالا بردن تعرفه‌ها به نوعی از میزان وارداتی که به این کشور انجام می‌شود بِکاهد، اما با عنایت به ساختار سیاسی و اقتصادی ایالات متحده، وی از این موضوع غافل است که تصمیم مذکور پیامد‌های سنگینی را برای واشنگتن در پی خواهد داشت و به اعتقاد برخی کارشناسان او گمان می‌کند حوزه سیاسی و اقتصادی و ساختار مرتبط با آن در آمریکا، شبیه به عرصه برج سازی (در موضوعی که ترامپ پیش از ریاست جمهوری به آن مشغول بوده) است، در صورتی که حوزه سیاسی و حتی فولاد و آلومینیوم هیچ شباهتی به انبوه سازی‌ها و ساختمان سازی ترامپ ندارد و قلمداد کردن چنین شباهت‌هایی در ذهن ترامپ، آثار و پیامد‌های پیش بینی ناپذیر ویران گری را برای واشنگتن در پی خواهد داشت.
 
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
 
 

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *