صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

حضور "افغانستان" در شانگهای؛ فرصتی غیراقتصادی برای چین

۲۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۰:۰۱
کد خبر: ۴۰۴۲۸۵
دسته بندی‌: بین‌الملل- جهان ، عمومی
چین در تلاش است تا از راه‌های مختلف حضور خود را در آسیای مرکزی پررنگ و دیگر کشورها از جمله روسیه را به حاشیه براند.

به گزارش گروه بین‌الملل ، الکساندر کنیازاف پژوهشگر و کارشناس اسیای مرکزی در تحلیلی اتحاد چین با افغانستان و پاکستان و تاجیکستان را مورد بررسی قرار داده است.

در این تحلیل آمده است: اخیرا مذاکرات «رمضان رحیم زاده» وزیر کشور تاجیکستان و هیئت همراه وی در «پکن» با «گوشن کنیا» وزیر امنیت عمومی چین انجام شد.

همزمان چین مذاکرات سه جانبه‌ای را با مدیران کمیسیون مبارزه با تروریسم تاجیکستان و پاکستان با محوریت امنیت در «دوشنبه» انجام داد.

پس از این مذاکرات رئیس ستاد ارتش آزادی بخش چین «فان فن خوی» به «کابل» پرواز کرد.

مشخص است که ماهیت این مذاکرات هماهنگی سیاسی یا اقدامات پلیسی نبوده زیرا دیدارها در سطوح اداری و مدیریتی انجام شده و به هیچ ارتشی مربوط نمی‌شود.

نقش برجسته رئیس ستاد ارتش گواه بر برنامه‌هایی با استفاده از نیروهای مسلح در راستای اهداف مورد نظر است.

در میان این اهداف مبارزه با تروریسم، افراط گرایی، جدایی طلبی، جرایم بین المللی، قاچاق موارد مخدر و قاچاق غیر قانونی اسلحه نیز بوده که منجر به تشکیل مرکز مشترک ضد تروریستی در دوشنبه شد.

تلاش برای ایجاد مرکزی مشابه ولی با ماهیت سیاسی توسط روسیه نیز انجام شده است.

در سال‌های 2012-2009 چندین ملاقات با حضور رؤسای جمهور روسیه، تاجیکستان، پاکستان و افغانستان انجام شد که فرمت همکاری مبنی بر تصمیم‌گیری‌های امنیتی در جهت کاهش نیروهای نظامی آمریکا و آیساف از افغانستان بود.

با این حال این تلاش عمدتا در حد اطلاعیه بود و پیاده سازی آن در حوزه‌های اقتصادی و نظامی و همکاری‌های ضد تروریستی انجام نشد.

«مسکو» طرح‌های لازم را ارائه نداد و به تبع آن طرح‌ها و برنامه‌ها از طرف کشورهای همسایه افغانستان مثل ایران و ازبکستان و ترکمنستان نیز ارائه نشد و در نتیجه هر گونه تلاش برای نفوذ در درگیری‌های افغانستان بی اثر باقی ماند.

حالا به نظر می‌رسد که پکن به درک درستی از واقعیت تأمین امنیت منطقه رسیده و بنابراین تلاش می‌کند که با رهبری نظامی خودش ثبات و امنیت منطقه را تأمین نماید که هم حافظ منافع خود چین باشد و هم تأثیر جهانی ایجاد کند.

ناگفته نماند که سیاست چین در رابطه با افغانستان و همسایگان این کشور در یک راستا است.

تلاش بر تأثیر گذاری وضعیت منطقه از نوامبر سال 2014 آغاز شده است یعنی زمانیکه قرارداد سه جانبه‎ای با حضور چین- پاکستان و افغانستان بسته شد.

این قرارداد مبنی بر تأمین امنیت گشت مرزی منطقه «واخان» از ولایت بدخشان افغانستان و احداث جاده از چین به ایران بود ولی این نقشه و توافق محقق و عملی نشد ضمن اینکه همزمان فعالیت‌های تروریستی در بدخشان و قندوز و شمال غرب افغانستان نیز آغاز گردید و ساخت جاده عملا غیر ممکن شد.

بی ثباتی داخلی تاجیکستان چین را نگران کرده بود و پکن فقط به فرم‌همکاری دوجانبه در جهت حفاظت از طرح‌های اقتصادی در جمهوری تاجیکستان بسنده کرد.

به نظر می‌رسد که چین متوجه شده که درباره مشکلات این‌گونه نباید به صورت محلی تصمیم گیری شود و باید در سطوحی وسیعتر و تخصصی‌تر و استفاده مستقیم از نیروهای مسلح باشد.

در راستای فعالیت بیشتر کشورهای یاد شده، پکن مسائل ژئوپلیتیکی را بیشتر مورد توجه قرار داد.

گسترش فعالیت هند در زمینه نظامی در افغانستان در حالی که توافق‌های زیادی را با واشنگتن و «لندن» دارد، به هیچ وجه در جهت منافع چین نیست.

اگر از این نقطه نظر به موضوع نگاه کنیم حمله پر سرو صدای طالبان به کنسولگری هند در «مزار شریف» در اوایل ژانویه سال جاری و متعاقب آن حمله به سرکنسولگری هند در «جلال آباد» در مارس بی منظور نبوده است.

بر کسی پوشیده نیست که «اسلام آباد» و سیستم نظامی وی نه تنها فرصت‌های قابل توجهی در جهت کنترل طالبان بلکه دیگر گروه‌های مشابه در افغانستان دارند.

یکی دیگر از انگیزه‌های چین نفوذ به منطقه نظامی و سیاسی است که روسیه در آن حضور دارد.

دوشنبه به دنبال آلترناتیوی برای نفوذ مسکو بود و ناخواسته به برخی از نقطه نظرهای نامطلوب پکن عمل کرد مثل درگیری با ایران به دلیل حضور «محی الدین کبیری» رهبر حزب نهضت اسلامی در کنفرانس اسلامی «تهران» یا تلاش برای یافت شرکایی در عربستان.

از سوی دیگر داشتن موقعیت ناظر برای افغانستان این امکان را به چین می‌دهد تا در سازمان شانگهای به مسائل غیر اقتصادی بپردازد.

مخالف این طرح روسیه است که با حضور هند در سازمان شانگهای موافق است و در دراز مدت با حضور ایران موافقت می‌کند.

برنامه ریزی برای ایجاد تشکل جدید با حضور چین، پاکستان، افغانستان و پاکستان همچنان در سطح گسترده‌ای در مذاکرات در رابطه با موضوع افغانستان مورد بحث قرار می‌گیرد.

همزمان ممکن است مذاکرات بی تأثیر و بی ثمری بین کابل و طالبان با مشارکت چین و آمریکا و پاکستان انجام گیرد.

بازیگران سیاسی باید متوجه باشند که چین در نظر دارد و به طور فعال تلاش می‌کند که با سیستم خود توازن امنیتی را در منطقه ایجاد نماید.

مخالفین این کار گروه جدید می‌تواند روسیه، آمریکا، ایران، پاکستان و افغانستان باشند که با حضور چین گروه 1+6 را تشکیل می‌دهند.

با ظهور این گروه جدید علاقمندان به کنفرانس بین المللی برلین درباره بررسی موضوع افغانستان سخن خواهند گفت.

بنابراین سیاست چین در منطقه وارد فضا و اتمسفر جدیدی می‌شود که فراتر از مفهوم سیاست خارجی است و مبنی بر «اجتناب از استفاده ارتش در خارج از کشور» می‌باشند.

توسعه اقتصادی به ناچار مستلزم حمایت نظامی است که بدون شک باید حضور مسکو و منافع مهم حیاتی آن را در منطقه در نظر گرفت.

/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *