خودکشی دختر جوان کنار قبر پدر بزرگ
دختر جوان کنار قبر پدر بزرگ خود، با زدن رگ دست خودکشی کرد.
متأسفانه دختری جوان بود و در کنار قبر کسی که معلوم شد پدر بزرگش است، رگ دستهایش را بریده بود و به همین علت از دنیا رفته بود.
مدیر عامل وقت سازمان هم در محل حاضر بودند تا پس از حضور همه مسئولین دولتی مرتبط با موضوع و خانواده متوفی، اقدامات لازم انجام شود.
در این بین یکی از همکاران من با ابراز تأسفی عمیق گفت: صبح زود که در محل کارم که آدرس دهی قبور مردم را بعهده دارم، این بنده خدا آمد و ضمن ارائه نام و مشخصات پدربزرگش، آدرس مزار آن مرحوم را پرسید و من هم بر حسب وظیفه راهنمایی کردم و او رفت.
رفتارش هم خیلی عادی و معمولی بود. ای کاش ما میفهمیدیم که قصدش چیست؟ تا از این کار غلط جلوگیری میکردیم و ای کاش با کمی تفکر میتوانست راهی خداپسندانه و منطقیتر برای حل مشکلاتش پیدا کند.
بعضی مواقع انجام وظیفه هم، بر روح و روان ما چنگ میاندازد و آن هم دیدن مرگ هموطنان است. یا مشاهده خانوادههای داغدار و متألم؛ که رسالت کاری ما و تعهدمان در قبال خدمت به آنها را دو چندان میکند هرچند که ما هم هراز گاهی با آنها گریه میکنیم.
بر اساس خاطره حسین گودرزی کارمند بهشت زهرا
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *