سرقت مسلحانه از یک بانک در مشهد/ کف آشپزخانه زن میانسال را بلعید/ دو قتل فجیع مادر و فرزند/ حرف‌های جالب دزدان و کلاهبرداران مرفه
سرقت مسلحانه از یک بانک در مشهد
خراسان نوشت:ساعت 9:35 صبح روز گذشته موتورسوار جوانی در نزدیکی شعبه بانک رسالت بین خیابان عارف و پرستار توقف کرد.
او در حالی که با شال سیاه چهره خود را پوشانده بود و لباس سیاه نیز به تن داشت وارد شعبه بانک شد و به طور ناگهانی سلاح کلت کمری را بیرون کشید و با تهدید کارکنان و مشتریان بانک، به سمت باجه شماره 2 رفت و کیف همراهش را پر از پول کرد. اگرچه کارمندان بانک در لحظه سرقت اقدامات امنیتی را انجام دادند اما هنوز پلیس از راه نرسیده بود که سارق نقابدار مسلح، سوار بر موتورسیکلت هوندای قرمز رنگ خود شد و از محل گریخت. دقایقی بعد خودروی پلیس به محل حادثه رسید اما اثری از سارق مسلح نبود.
فرمانده انتظامی خراسان رضوی در تشریح سرقت مسلحانه روز گذشته گفت: طبق تحقیقات اولیه، سارق مسلح حدود 17 میلیون و 200 هزار تومان به سرقت برده است. سردار قادر کریمی افزود: بلافاصله پس از حضور ماموران در محل، طرح مهار به اجرا درآمد و رصدهای اطلاعاتی برای شناسایی و دستگیری سارق مسلح آغاز شده است. وی افزود: سرنخ های خوبی در این باره به دست آمده و به زودی خبر دستگیری سارق اطلاع رسانی می شود.
با حضور مقام قضایی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی تحقیقات درباره این سرقت مسلحانه در حالی آغاز شده است که بیست و هشتم بهمن نیز بانک تجارت در میدان بسیج مشهد مورد دستبرد مسلحانه قرار گرفت و سارق با سرقت حدود یک میلیون و 400 هزار تومان سوار بر موتورسیکلت هوندا از محل گریخت.
پسر جوان مادرش را اشتباهی کشت
میزان نوشت: پسر 20 ساله با یک اشتباه مادرش را به قتل رساند.
روز شنبه ماموران پلیس گیلان در مورد مرگ یک زد در روستای کسان استان گیلان قرار گرفتند. بلافاصله ماموران برای بررسی موضوع به محل حادثه رفته و با جسد غرق خون زن میانسال روبرو شدند.
بررسی های اماموران نشان می داد این زن به علت اصابت گلوله جان خود را از دست داده است.
در ادامه در خانه مقتول، ماموران سلاح کمری کشف و به تحقیق از پسر 20 ساله خانواده پرداختند. پسر جوان در بازجویی ها با اعلام اینکه اسلحه متعلق به او است و در روز حادثه مشغول تمیز کردن اسلحه بوده که تیر به صورت سهوی از آن خارج و با مادرش برخورد کرده است.
با اظهارات پسر جوان او برای انجام تحقیقات بیشتر بازداشت شد.
دستگیری دختر خدمتکاری که طلاهای دو صاحب خانه را به سرقت برد
رئیس کلانتری ۱۶۱ ابوذر گفت:دختری که با معرفی خود به عنوان خدمتکار اقدام به سرقت طلاهای صاحبخانه ها می کرد،دستگیر شد.
سرهنگ اردشیر نادری رئیس کلانتری ۱۶۱ ابوذر از دستگیری دختری خبر داد که با معرفی خود به عنوان خدمتکار اقدام به سرقت طلاهای صاحبخانه می کرد.
وی افزود:این دختر خدمتکار طلاهای دو صاحب خانه را به سرقت برده بود که توسط پلیس دستگیر شد.
سرهنگ نادری گفت:این سارق از اعتماد بی جای مالکان سو استفاده و در یک فرصت طلاها را سرقت می کرد.
رئیس کلانتری ۱۶۱ ابوذربیان کرد: ارزش طلاهای که این دختر به سرقت برده 45 میلیون تومان بود.
وی تصریح کرد: شهروندان با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال در حفظ اموال خود هوشیار باشند.
کف آشپزخانه زن میانسال را بلعید
زنی در حال تردد در آشپزخانه بود که ناگهان کف آشپزخانه فروکش کرده و وی به عمق ۱۲ متری یک حلقه چاه قدیمی سقوط کرد!
ساعت 13:30 امروز فروکش کردن کف ساختمان در مسیر شرق به غرب خیابان خاوران، خیابان حسینی به سامانه 125 اعلام شد که ستاد فرماندهی سازمان آتش‌نشانی تهران بی‌درنگ آتش‌نشانان ایستگاه 99 به همراه گروه امداد و نجات دو را به به محل حادثه اعزام کرد.
حسن علیمردان؛ مدیر منطقه هشت عملیات آتش‌نشانی که به همراه نیروهای عملیاتی در محل حادثه حضور داشت، درباره جزئیات این حادثه اظهار کرد: در یک ساختمان مسکونی دو طبقه به مساحت تقریبی 80 مترمربع، زنی حدوداً پنجاه ساله در حال تردد در آشپزخانه بود که ناگهان کف آشپزخانه فروکش کرده و وی به عمق 12 متری یک حلقه چاه قدیمی سقوط کرده بود.
وی ادامه داد: آتش‌نشانان به محض رسیدن به محل حادثه، دیواره‌های حفره ایجاد شده را که هر لحظه امکان ریزش داشت ایمن‌سازی کردند و با استفاده از تجهیزات مخصوص، مشغول امدادرسانی به زن میانسال شدند.
مدیر منطقه هشت عملیات آتش‌نشانی تصریح کرد: نیروهای عملیاتی در کوتاه‌ترین زمان ممکن خود را به انتهای چاه رسانده و زن میانسال را که از ناحیه پا دچار آسیب‌دیدگی شده بود با احتیاط کامل، از چاه خارج کرده و وی را برای مداوا تحویل کادر پزشکی اورژانس دادند.
بنابر اعلام پایگاه خبری 125؛ آتش‌نشانان در پایان، نکات ایمنی درباره تعمیر کف آشپزخانه را به ساکنان واحد مسکونی ارائه دادند.
دو قتل فجیع مادر و فرزند
میزان نوشت: سرهنگ منصور حمیدوند سرکلانتر پنجم پلیس پایتخت گفت: دقایقی قبل در تهرانسر مردی ۴۲ ساله فرزند پسر ۸ ساله اش را در منزل خود به طرز فجیعی با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند و گلویش را نیز خفه کرد و خود نیز با چاقو اقدام به خودکشی کرد که به بیمارستان منتقل شد.
منصور حمیدوند سرکلانتر پنجم پلیس پایتخت اعلام کرد: دقایقی قبل در تهرانسر مردی ۴۲ ساله فرزند پسر ۸ ساله اش را در منزل خود به طرز فجیعی با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند و گلویش را نیز خفه کرد و خود نیز با چاقو اقدام به خودکشی کرد که به بیمارستان منتقل شد.
قاتل با فرزندش زندگی می‌کرده و تحقیقات اولیه حکایت از آن دارد قبل از قتل فرزندش به خانه همسر ۳۹ ساله متارکه شده اش در چند خیابان بالاتر مراجعه و وی را نیز خفه و به قتل رسانید و سپس به خانه اش مراجعه و فرزندش را کشت.
موضوع به نظر بازپرس محترم کشیک قتل رسیده و با حضور کارآگاهان تحقیقات آغاز گردید و ماموران در حال حاضر در هر دو صحنه قتل حضور دارند که اخبار در این زمینه متعاقبا اعلام می‌شود.
حرف‌های جالب دزدان و کلاهبرداران مرفه
ایران نوشت: کارآگاهان پلیس تهران درعملیاتی ضربتی موفق به دستگیری 138 دزد و تبهکار شدند که تخصص همه آنها سرقت وکلاهبرداری با شیوه‌های مختلف بود.
درمیان آنها پدر و پسر سارق، دزدانی گرفتارجنون سرقت، شاگرد سابق قصابی که عاشق زندگی رؤیایی بود و نیزسارق سابقه‌داری به‌چشم می‌خورد که به محض آزادی از زندان و برای خرید بنز و زندگی درشمال شهر نقشه تبهکارانه‌ای طراحی واجرا کرده بود.
پدر و پسر سارق
از 12 سالگی سرقت کرده و حالا هم که سن و سالی از او گذشته و گرد پیری روی موها و چهره‌اش نشسته، بازهم دست بردار نیست. می‌گوید همه معتاد مواد مخدر می‌شوند و من معتاد سرقت هستم.
چطور سرقت می‌کنی؟
با جیب‌بری. اینقدر در این کار مهارت دارم که هیچ کسی نمی‌فهمد جیب‌هایش را زده ام. اگرهم یک در هزار کسی متوجه شود می‌گفتم پول‌ها از جیب‌شان افتاده بود. و...
چند وقت است که سرقت و جیب‌بری می‌کنی؟
از 12 سالگی شروع کردم و الان 60 سال دارم. حالا خودتان حساب کنید که چند سال می‌شود. آنقدر زندان افتادم و آزاد شدم که حسابش از دستم در رفته. سرقت‌های من برمی‌گردد به سال‌ها قبل و زمانی که اتوبوس‌ها دو طبقه بودند.ولی الان با پیشرفت تکنولوژی، شگرد من هم تغییر و پیشرفت کرده است.آن موقع‌ها دراتوبوس‌های شلوغ براحتی جیب‌بری می‌کردم. اما حالا سال‌هاست که به‌عنوان مسافرسوارخودروهای مسافرکش شده و در چشم برهم زدنی کیف پول‌ها را به سرقت می‌برم.
پسرت هم در سرقت‌ها بود؟
او فقط درهفت یا هشت سرقت بود. اما خودم تنهایی جیب‌بری می‌کردم.باورکنید من معتاد به این کارم و اگر جیب‌بری نکنم مثل معتادان استخوان‌هایم درد می‌گیرد. از طرفی هم کار دیگری به غیر از جیب‌بری بلد نیستم. ببینید هر کسی در یک موردی هوش و ذکاوت دارد. من هم در این مورد استعداد دارم.
بیماری سرقت دارم
مرد جوان ازسارقان پولدار است که می‌گوید: «باورکنید من هیچ نیاز مالی ندارم. خانه‌ام درحوالی فرمانیه است و وضع مالی‌مان هم خوب است. زمانی که بازداشتم کردند داخل خانه پر بود از وسایلی که با پول‌های سرقتی خریده بودم. من مبتلا به یک نوع بیماری هستم که اسمش بیماری سرقت است.»
چطور سرقت می‌کردی؟
پس از شناسایی زن‌ها ومردان سالمند به سراغ‌شان می‌رفتم وخودم را نوه عمویشان معرفی می‌کردم. بعد از کلی صحبت و جلب اعتمادشان می‌گفتم با ماشینم تصادف کرده و نیاز به پول دارم. آنها هم که فکر می‌کردند من از اقوامشان هستم کارت‌های عابر بانکشان را به من می‌دادند تا از حساب آنها پول بردارم.با کارت‌های عابر بانک چه می‌کردی؟خیلی سریع سکه، طلا و دلارمی خریدم.
سابقه داری؟
بله، سال 86 به همین جرم افتادم زندان و 5 سال حبس کشیدم. آزاد که شدم 4 سال همین کار را تکرار کردم تا اینکه اواخر سال 94 به زندان افتادم. اما اینبار خواهرم سند گذاشت و بعد از 8 ماه حبس آزاد شدم. ولی دوباره سرقت‌هایم را شروع کردم.
انگیزه‌ات چه بود؟ گفتم که جنون سرقت دارم وهیچ طورهم نمی‌توانم ترکش کنم!
ازدواج کرده‌ای؟
آدم خلافکار هیچ وقت ازدواج نمی‌کند چون هم زندگی خودش را نابود می‌کند و هم زندگی زن و بچه‌اش را.
سرقت برای انتقامگیری
سه مرد جوان آرایشگر و یک راننده مسافربرنیزدرمیان دزدان بازداشتی بودند. مردان جوانی که وارد فروشگاه‌های لوازم آرایشی شده ونقشه سرقت‌هایشان را انجام می‌دادند. البته می‌گویند قصد سرقت نداشته و تنها از سر لجبازی و برای رو کم کنی این کار را انجام داده‌اند.
نقشه سرقت مسلحانه در زمان مستی
درگوشه‌ای دیگر5 مرد قوی هیکل و ورزشکارکنارهم نشسته‌اند. موضوع مشترک آنها به غیر از شکل هیکل‌هایشان، سابقه‌داربودن است. هر 5 مرد جوان سابقه سرقت‌های متعدد و زورگیری دارند. اما جرمی که اینبار می‌خواستند مرتکب شوند با دفعات دیگر خیلی فرق داشت.
به سراغ یکی ازآنها رفتم وپرسیدم «چه شد که نقشه سرقت مسلحانه کشیدید؟» مرد جوان هم گفت: «دو ماه قبل از زندان آزاد شده و مانده بودم با 400 میلیون تومان بدهکاری.باید هرطوری شده این پول را تهیه می‌کردم. همدستان دیگرم هم وضعیت مالی خوبی نداشتند و پول لازم بودیم.
نقشه شما چه بود؟
ما یک پاتوق در اطراف تهران داشتیم و هر چند وقت یکبار آنجا جمع می‌شدیم و تفریح می‌کردیم. دو هفته قبل بود که دور هم جمع شدیم و در عالم مستی پیشنهاد دادم که برای خلاصی از دست طلبکاران، سرقت مسلحانه انجام دهیم.
سرقت مسلحانه از کجا؟ برایمان فرقی نمی‌کرد، صرافی یا طلافروشی. دنبال یک صرافی یا طلافروشی بودیم که در معرض دید نباشد تا بتوان از آن براحتی سرقت کرد. ولی بیشتر تأکیدمان روی صرافی‌ها بود. البته اول از همه باید اسلحه تهیه می‌کردیم. یکی ازدوستانم گفت می‌تواند از غرب تهران اسلحه کلت با قیمت 5 میلیون تومان برایم بیاورد.
سابقه داری؟ بله، 4 سابقه زورگیری، گردنبند قاپی و گوشی قاپی دارم و دو ماه قبل از زندان آزاد شدم.
خرید بنز با چک‌های بلامحل
27 سال دارد و دستش هم شکسته. برای اینکه وقتی مأموران را پشت در خانه‌اش دید تصمیم گرفت از طبقه دوم فرار کند. هنوز مهر آزادی‌اش از زندان خشک نشده که سرقت‌هایش را از سر گرفت آن هم با صدور چک‌های بلامحل.
بنز 260 میلیونی برای توست؟ بله، البته قسطی خریدم. عاشق بنز هستم و وقتی سوارش می‌شوم حس غرورعجیبی به من دست می‌دهد که واقعاً برایم لذت‌بخش است.
پیش پرداخت چنین بنزی باید بالا باشد؟
بله و من برای داشتن این بنز و خانه‌ای در نیاوران تصمیم گرفتم بازهم کلاهبرداری کنم.
نحوه کلاهبرداری‌هایت چطور بود؟ من شاگرد قصاب بودم و چند و چون این کار دستم بود. از طریق آگهی‌های منتشر شده، دسته چک می‌خریدم. در مرحله دوم به سراغ مغازه‌دارها بخصوص قصابی‌ها می‌رفتم و در چند خرید اول نقدی خرید می‌کردم تا اعتمادشان را جلب کنم. بعد هم با چک‌های بی‌محل از آنها خرید می‌کردم.
چقدر کلاهبرداری کرده‌ای؟
یک میلیارد و 700 میلیون تومان.
سابقه داری؟
بله، چند وقت پیش به همین جرم افتادم زندان و با سند آزاد شدم. ولی حیفم آمد که لذت زندگی در خانه‌ای در نیاوران و سوار شدن خودروی بنز را از دست بدهم برای همین دوباره به سراغ این کار رفتم.
سرقت ازخانه‌های چراغ خاموش
همدستش متواری است و خودش به اتهام سرقت سریالی از خانه‌های شمال شهر بازداشت شده است. می‌گوید سوء‌سابقه‌ای که داشتم باعث شد از کار بیکار شوم و حرف‌های همدستم وسوسه‌ام کرد تا تخصصم را از گوشی دزدی و کیف‌قاپی تغییر دهم و سارق خانه شوم.
چطور دستگیر شدی؟
چند روز قبل سوار ماشین دختر مورد علاقه‌ام بودم که چون داشت سیگار می‌کشید پلیس از او خواست نگه‌دارد. ما هم که دزد بودیم، ترسیدیم و فرار کردیم. از طریق او و خودرواش به من رسیدند.
چطور سرقت می‌کردی؟
در خیابان‌های بالای شهر پرسه می‌زدم و با دیدن خانه‌های طبقه اول که بالکن دارند یا پنجره‌های آنها پایین بود، نقشه سرقت را عملی می‌کردیم. بعد نگاه به چراغ خانه‌ها می‌کردیم. اگر خاموش بود زنگ خانه را می‌زدیم. اگر کسی جواب نمی‌داد از طریق بالکن یا پنجره وارد می‌شدیم و سرقت را انجام می‌دادیم.
سابقه داری؟
بله، قبلاً کیف‌قاپ و گوشی‌قاپ بودم. بعد از آزادی توبه کردم و مشغول به کار شدم اما به خاطر سابقه‌ای که داشتم بیرونم کردند. یکی از بچه محل‌هایمان مرا دید و وقتی ماجرا را فهمید پیشنهاد سرقت از خانه‌ها را داد. خودش تخصص این کار را داشت که فوت و فن این کار را به من یاد داد و باهم شروع کردیم.