مرزهایی که مقاومت جابجا کرد
«مقاومت»، یکی از کلیدواژههایی است که رهبر حکیم انقلاب، آن را عاملی اساسی برای پیروزی در هر عرصهای، بهویژه در تحولات منطقهای عنوان کرده و در دیدار اخیرشان با وزیر اوقاف سوریه نیز تأکید کردند: «اگر سران کشورها و ملتهای منطقه، تصمیم قاطع بر مقاومت بگیرند، دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
برخلاف آنچه از قدرت نظام سلطه تصور میشود، شواهد متقن و روشنی وجود دارد که نشان میدهد مقاومت ملتها، پازل از پیش تعریفشده دشمن را برهم زده و معادلات جدیدی را در سطح منطقه رقمزده است. در عراق، پس از سرنگونی رژیم بعث، مجالی برای جامعه این کشور مهیا شد تا سرنوشت کشورشان را در دست بگیرند اما خوابی که آمریکا برای منطقه دیده بود، مشکلاتی را بر سر راه عراقیها ایجاد کرد.
با توجه به گرایش سنتی ملت عراق و ایران، آمریکا برای بهاصطلاح عقیم کردن همگرایی تاریخی این دو همسایه، با دمیدن در آتش اختلافات قومی و مذهبی، تلاش کرد بهنوعی واگرایی در جامعه عراق را بهمنظور جدایی تهران از بغداد و درنتیجه، اجرای طرح «خاورمیانه جدید» نهادینه کند.
بر این اساس، کاخ سفید با کمک ارتجاع منطقه، پای تروریستهای القاعده را به عراق باز کرد و پسازآن، با اشغال موصل توسط داعش، بحران عراق را وارد مرحله جدیدی نمود. این گروه تکفیری، از مشکلات عراق در حوزه سیاسی سوءاستفاده و بخشهای وسیعی از آن را اشغال کرد تا جایی که به دروازههای بغداد رسید. در این مقطع بود که تمام جریانها و گروهها، اختلافات را کنار گذاشته و یکپارچه در برابر این توطئه امنیتی خطرناک، متحد شدند.
با شکلگیری حشدالشعبی بهفرمان مرجعیت، ارتش عراق، توان مضاعفی برای مقابله با تروریستها به دست آورد و در گام اول، پیشرویهای داعش متوقف شد و در گامهای بعدی، اقدام به آزادسازی مناطق اشغال ازجمله موصل، پایتخت خود خوانده تروریستها کردند.
بسیج مردمی عراق که یک نیروی نظامی با پایگاههای مردمی است و تقریباً از همه اقوام و مذاهب عراق در آن حضور دارند و توان بالای خود را در نبردهای حساس و تعیینکننده به نمایش گذاشته بود، با اقتدار کامل موفق شد با تسلط بر مرز عراق با اردن و مرز مشترک عراق با سوریه باهدف باز نگهداشتن محور ارتباطی تهران، بغداد، دمشق و بیروت، طرح خطرناک آمریکا برای ایجاد شکاف در محور مقاومت را خنثی سازد.
از سوی دیگر، سوریه در میانه درگیریهای غرب آسیا، شاهد بیسابقهترین و شدیدترین توطئههای دهه گذشته بوده و بنا بود که تجزیه این کشور، مقدمهای برای تجزیه کل خاورمیانه باشد اما ایستادگی رئیسجمهور مردمی این کشور و همقسم شدن ارتش، دولت و ملت سوریه برای مقابله با دشمنان، نقشه بدخواهان را نقش برآب کرد و باعث افتخار جهان اسلام شد.
این در حالی است که تجلی مقاومت را بهطور خاص در ملت مظلوم یمن میتوان دید، جایی که سردمداران متوهم سعودی مثل صدام در این خیال بودند که میتوانند ظرف چند هفته، مقاومت نیروهای مردمی را درهمشکسته و خاک این کشور را به توبره بکشند.
آل سعود در اقدامی مداخلهجویانه و باهدف روی کار آوردن حکومتی مطیع و وابسته در یمن، به این کشور حمله کرد تا اراده مردمی در ایجاد یک حکومت مستقل محقق نشود اما با گذشت حدود سه سال از جنگ ظالمانه عربستان و ائتلاف عربی، رژیم سعودی، نهتنها نسبت به تأمین اهداف اولیه خود از شروع این جنگ موفق نشد، بلکه موجب گردید نیروهای انصارالله و ارتش، با گذار از مرحله دفاعی، به فاز تهاجمی ورود کنند و مواضع راهبردی دشمن را بارها هدف حملات موشکی خود قرار دهند.
جنگ یمن اکنون به یک جنگ فرسایشی برای عربستان تبدیلشده است و آنان را دچار سردرگمی برای خروج از آن کرده، ضمن اینکه ادامه این نبرد از پیش باخته، هزینههای زیادی را در ابعاد اقتصادی و سیاسی به ریاض تحمیل کرده است. به همین دلیل، طی هفتههای اخیر، آمریکا و غرب در تلاشی هماهنگ و البته محکوم به شکست، کوشیدند ایران اسلامی را بازیگر اصلی جنگ یمن معرفی کنند تا شاید کمی آبروی رفته را به جوی بازگردانند!
در بحرین نیز سرکوب مردم انقلابی این کشور توسط سعودیها به همراه نیروهای امنیتی بحرین نهتنها موفقیتی به دنبال نداشت بلکه انرژی مضاعفی به انقلابیون برای استیفای حقوق اولیه خود بخشید. آل خلیفه بااینکه از پشتگرمی همهجانبه قدرتهای بزرگ جهانی برخوردار است ولی قدرت ایمان مردم بحرین در طول هفت سال گذشته، همه توطئهها را برای لگدمال کردن کرامت و عزت آنان با ناکامی مواجه کرده و حتی موجب الهام بخشی مردم شرق عربستان در شکلگیری اعتراضات ضداستبدادی در «العوامیه» نیز شده است.
در مقابل اما وادادگی و کاسهلیسی سعودیها در برابر آمریکا، این کشور را در زمره قرونوسطاییترین کشورهای جهان قرار داده و به مرکز صدور اندیشههای افراطی – تروریستی تبدیل کرده است؛ حالآنکه یکدهم امکانات عربستان، برای پیشرفت و آبادانی کشورهای اسلامی و محتاج نبودن آنها به دشمنان جهان اسلام کافی است.
این در حالی است که لکه ننگ برقراری ارتباط با صهیونیستها نیز در کارنامه آل سعود مشاهده میشود. نظام سلطه با همراهی عربستان، با توجه به شرایط حاکم بر منطقه و تار و مار شدن تکفیریها، از وحشت اینکه بار دیگر فلسطین به صدر اولویتهای مسلمانان بازنگردد، کوشید تا به خیال خود، وجاهت بیتالمقدس را بکاهد و کار مسجدالاقصی را یکسره سازد.
بر این اساس، قدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی تعیین شد، شهرکسازیها در بیتالمقدس شتاب گرفت و تجاوزات به مسجدالاقصی در ابعاد کمی و کیفی بیشتر شد اما ملت غیور فلسطین با توجه به عمق خطری که مسجدالاقصی را تهدید میکرد؛ انتفاضه سوم را رقم زدند و از سوی دیگر، تمام کشورهای مسلمان، علیه شیطنت آمریکا به پا خاسته و یکبار دیگر قدس شریف را به دغدغه اصلی جهان اسلامی تبدیل کردند.
طرفه آنکه با وجود افزایش ظاهری تواناییها و امکانات دشمنان، آنچه اما در میدان عمل، مرزهای تحولات و معادلات منطقهای و جهانی را جابجا میکند، عبارت است از قدرت «ایمان» و «مقاومت»؛ همچنان که انقلاب اسلامی ایران به مدد ایستادگی و پایداری تا پای جان، سریال شکستهای شیطان بزرگ را وارد چهلمین سال خود کرده است.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.