کلاهبرداری کارمند اخراجی اداره برق از مردم/ مرگ کودک ۳ ساله به علت خوراندن متادون توسط پدر/ ماجرای دامادی که توسط مادرزن به قتل رسید
دستگیری قاتل فراری و همدستانش پس از ۸ ماه
میزان نوشت: فرمانده انتظامی شهرستان ایرانشهر از شناسایی و دستگیری قاتل فراری به همراه همدستانش بعد از هشت ماه از وقوع جرم در عملیات هدفمند پلیس این شهرستان خبر داد.
سرهنگ محمود سعادتی گفت: در پی قتل مسلحانه جوانی ۲۳ ساله در خردادماه سال جاری در یکی از روستاهای شهرستان و متواری شدن قاتل از محل وقوع جرم، دستگیری قاتل به صورت ویژه در دستور کار کاراگاهان پلیس آگاهی این فرماندهی قرار گرفت.
وی بیان داشت: کارآگاهان در تعاقب پایشهای اطلاعاتی قاتل و همدستان را شناسایی و با هماهنگی مقام قضائی آنان را در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه در منزلی در حاشیه شهر ایرانشهر دستگیر و به فرار ۸ ماهه آنان پایان دادند.
سرهنگ سعادتی افزود: در بازرسی از مخفیگاه متهمان دو قبضه سلاح کلاش به همراه ۱۰ تیغه خشاب و مهمات مربوطه، یک عدد جیب خشاب و یک دستگاه خودرو پراید متعلق به متهمان کشف شد.
این مقام انتظامی با اشاره به اینکه در تحقیقات تخصصی کارگاهان، متهمان انگیزه خود را از قتل اختلافات شخصی اعلام کردند، تصریح کرد: متهمان پس از تشکیل پرونده مقدماتی جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شدند.
فرمانده انتظامی شهرستان ایرانشهر در پایان خاطرنشان کرد: نیروی انتظامی با قاطعیت با برهم زنندگان نظم و امنیت که قصد دارند منطقه را ناامن جلوه دهند برخورد میکند و از عموم شهروندان درخواست کرد، هرگونه موارد مشکوک را با سامانه فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اطلاع رسانی و پلیس را در دستگیری مجرمان یاری رسانند.
مرگ کودک ۳ ساله به علت خوراندن متادون توسط پدر
تسنیم نوشت: کودک ۳ ساله بهعلت نارسایی تنفسی به دلیل مصرف متادون به کام مرگ فرو رفتغ مادر این پسربچه به مأمور انتظامی مستقر در بیمارستان اعلام کرده بود که شوهرش به پسرشان متادون داده و به این دلیل پسربچه حالش بد شده است.
ساعت 19 هشتم خرداد سال جاری مأموران کلانتری 161 ابوذر در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند پسر خردسالی در حالیکه بیهوش بوده توسط پدر و مادرش به بیمارستان ضیائیان منتقل شده و به کام مرگ فرورفته است.
با اعلام مراتب این خبر به محسن مدیرروستا؛ بازپرس امور جنایی تهران، دستور انتقال جسد این پسربچه به پزشکی قانونی برای بررسی علت دقیق مرگ و تحقیقات از پدر و مادر متوفی صادر شد.
مادر این پسربچه به مأمور انتظامی مستقر در بیمارستان اعلام کرده بود که شوهرش به پسرشان متادون داده و به این دلیل پسربچه حالش بد شده است همچنین پدر این کودک نیز به سرپرستار گفته بود که به پسرش متادون داده است.
با انتقال جسد پسربچه و پس از انجام آزمایشات تخصصی، کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ این کودک سه ساله را نارسایی تنفسی به دلیل مصرف مواد مخدر صنعتی (متادون) اعلام کردند که بازپرس امور جنایی تهران پدر و مادر این کودک را به دادسرا احضار کرد و آنها پیش از ظهر امروز در دادسرای امور جنایی تهران حاضر شدند.
پدر این کودک در اظهاراتش به بازپرس مدعی شد کودکشان مدتی قبل از فوت مشکل تنفسی داشته و روز حادثه نیز وی را به دلیل مشکل تنفسی به بیمارستان بردهاند و او نقشی در مرگ فرزندش نداشته و به پسرش متادون نداده است همچنین مادر این کودک نیز خوراندن متادون به فرزند را رد کرد.
با توجه به اظهارات اولیه مأمور انتظامی و سرپرستار و اعلام نظر پزشکی قانونی، پدر کودک با دستور بازپرس امور جنایی تهران با صدور قرار وثیقه بازداشت و روانه زندان شد.
ماجرای دامادی که توسط مادرزن به قتل رسید
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: مادرزنی که برای حمایت از دخترش با ضربات سنگ دامادش رابه قتل رسانده بود، دستگیر شد.
پنجم آذرماه زن جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۰۱ تجریش به مأموران اعلام کرد که همسرش به نام یعقوب ۳۶ ساله از خانه خارج شده و دیگر مراجعتی به خانه نداشته است.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "فقدان افراد" و به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
همسر فقدانی پس از حضور در اداره یازدهم پلیسی در اظهاراتش عنوان کرد: " من و همسرم سرایدار یک مجتمع مسکونی در منطقه الهیه هستیم،دوم آذرماه برادرم به همراه مادرم برای میهمانی از شهرستان به خانه ما آمدند تا اینکه حدود ساعت ۷ بعداز ظهر تصمیم به بازگشت به خانه شان را گرفتند،زمانی که برادر و مادرم قصد خارج شدن از خانه را داشتند، یعقوب از آنها خواهش کرد تا از آنجاکه موتورسیکلت وی خراب شده و روشن نمیشد، او را تا قسمتی از مسیر برسانند و پس از آن هر سه نفر از خانه خارج شدند. ساعتی از رفتن یعقوب گذشت، اما از او خبری نشد تا اینکه با برادرم تماس گرفتم، برادرم عنوان کرد که یعقوب را در حوالی پارک وی پیاده کرده و دیگر خبری از او ندارد. نهایتا پس از چند روز بی خبری تصمیم گرفتم تا موضوع را به پلیس خبر دهم.
با آغاز تحقیقات پلیسی، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در همان تحقیقات اولیه اطلاع پیدا کردند که فقدانی اعتیاد به مصرف موادمخدر دارد و همین موضوع علت اصلی درگیری و اختلاف شدید وی با همسر و خانواده همسرش است.
با توجه به شواهد و دلایل بدست آمده که نشان از احتمال وقوع جنایت داشت، کارآگاهان با هماهنگی بازپرس پرونده اقدام به دستگیری همسر فقدانی و همچنین مادر و برادرهمسر فقدانی کرده و تحقیقات پلیسی از آنها در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.
در شرایطی که این سه نفر در اظهارات اولیه منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت دامادشان بودند، اما در ادامه، محمد علی (برادر زن فقدانی) عنوان داشت که جسد یعقوب را مخفیانه و بدون آنکه اهالی مجتمع محل زندگی خواهرش از این موضوع اطلاع پیدا کنند به منطقهای روستایی در شهرستان تاکستان منتقل و آنجا زیر خاک پنهان کرده، اما علت مرگ یعقوب را مصرف موادمخدر عنوان داشت.
محمدعلی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت9 صبح به بازار رفته بودم که خواهرم با من تماس گرفت و درخواست کرد تا هرچه سریعتر به خانه بازگردم، زمانی که وارد خانه شدم، با جسد یعقوب مواجه شدم، برای آنکه خواهرم از ساختمان اخراج نشود، تصمیم گرفتم تا جسد یعقوب را مخفیانه خارج و به بیابان منتقل کنم.
با توجه به اطلاعات بدست آمده در خصوص مرگ فقدانی، تحقیقات برای مشخص شدن علت اصلی مرگ وی (علیرغم اظهارات اولیه محمد علی مبنی بر مرگ فقدانی) در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و سرانجام مشخص شد که یعقوب با ضربات سنگ وارد شده از سوی مادرزنش به قتل رسیده است.
همسر یعقوب در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: من با یعقوب درگیر شده بودم، در حالی که یعقوب گلوی مرا گرفته و به شدت فشار میداد، مادرم در حمایت از من با تکه سنگی چند ضربه به سر یعقوب زد. یعقوب روی زمین افتاد نفس نمیکشید، بلافاصله با برادرم تماس گرفته و او نیز پس از مدت کوتاهی به خانه آمد، آنها جسد یعقوب را شبانه در صندوق عقب ماشین قرار داده و با خودشان بردند، من نیز چند روز پس از این ماجرا به کلانتری رفته و طرح شکایت کردم.
با توجه به اعتراف صریح متهمان پرونده مبنی بر ارتکاب جنایت و انتقال جسد دامادشان به منطقهای روستایی در شهرستان تاکستان، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اخذ نیابت قضایی به شهرستان تاکستان اعزام شده و با راهنمایی محمدعلی ، صبح امروز موفق به کشف جسد مقتول شدند.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح هر کدام از متهمان به معاونت و مشارکت در جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
قتل هولناک ورزشکار پرورش اندام در حادثه گروگانگیری
میزان نوشت: قهرمان مسابقات پرورش اندام از سوی ماموران قلابی به قتل رسید.
صبح امروز تیراندازی افراد ناشناس به سییک دستگاه خودرو در کیلومتر 35 جاده ایرانشهر به خاش به ماموران پلیس اعلام شد. باحضور ماموران آنها متوجه شدند افرادی که لباس پلیس به تن داشتند به دونفر شلیک و سپس از محل متواری شده اند. در جریان این تیراندازی یکی از دو مرد جوان جان خود را از دست داده و نفر دوم مجروح شده بود.
ماموران برای تحقیقات بیشتر به بیمارستان رفته و به تحقیق از مرد مجروح پرداختند. این فرد خود را یکی از قهرمانان پرورش اندام معرفی کرد و مدعی شد، به همراه محمد عنانی دیگر قهرمان استان در حال بازگشت از مسابقات ددلیفت شرق کشور، از چابهار بودیم که چند مامور نیروی انتظامی سد راه ما شدند.
بعد از مدتی ماموران ما را با خود بردند. در میانه راه متوجه شدیم انها مامور نماهستند و ما را گروگان گرفته اند. به همین دلیل تصمیم به فرار از دست آنها گرفتیم. هنگام فرار در لحظه مناسب آنها به سمت ما شلیک کردند که دوستم جان خودش را از دست داد و من مجروح شدم.
با اظهارات این ورزشکار، تحقیقات پلیس برای گروگانگیران قاتل آغاز شد.
کلاهبرداری از رانندگان زن در پوشش امداد خودرو
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: 3 سارق حرفهای که در پوشش امداد خودرو اقدام به کلاهبرداری از رانندگان زن میکردند، دستگیر شدند.
ششم آبان ماه امسال پروندهای با موضوع کلاهبرداری و به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه یک تهران به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد.
زن جوانی با حضور در پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: با یک دستگاه خودرو پژو ۲۰۶ در بزرگراه شهید صدر در حرکت بودم که راننده جوان یک دستگاه خودرو سواری پژو اعلام داشت از خودرو اینجانب بنزین نشت میکند؛ بدون توجه به این شخص، به مسیر خود ادامه دادم که ناگهان سرنشینان یک دستگاه خودرو نیسان یدک کش دارای چراغ گردان و برچسب امداد خودرو مجددا به من اعلام داشتند که از خودرو اینجانب بنزین نشست میکند و درخواست کردند تا سریعا توقف کنم.
به محض توقف، دو جوان تنومند با عجله به سمت خودرو اینجانب آمده از من درخواست کردند تا هر چه سریعتر از خودرو پیاده شوم چراکه به گفته آنها هر لحظه امکان انفجار ماشین وجود داشت و بلافاصله هر دو نفرشان وارد ماشین شدند؛ آنها صندلی عقب را بلند کرده و اعلام کردند که پمپ بنزین خودرو معیوب شده و بنزین از آن نشت میکند و در صورت ادامه حرکت امکان آتش سوزی و حتی انفجار ماشین وجود دارد.
این زن جوان در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در حالی که بسیار ترسیده بودم با پیشنهاد آنها مبنی بر تعویض پمپ بنزین ماشین موافقت کرده و در حالی که یکی از آنها با صحبت کردن سعی داشت تا حواس مرا پرت کند، نفر دوم به ظاهر اقدام به نصب یک پمپ بنزین جدید بر روی ماشین کرد؛ در پایان، بابت این کار مبلغ ۵۰۰ هزار تومان از من گرفته و محل را ترک کردند. فردای آن روز به یک مکانیکی مراجعه کرده تا موضوع شب گذشته، توسط یک مکانیک بررسی شود که در آنجا به من اعلام شد که پمپ بنزین نصب شده بر روی ماشین در واقع یک پمپ بنزین مستهلک است و در واقع به این شیوه و شگرد از من کلاهبرداری شده است.
با توجه به شیوه و شگرد متهمان، کارآگاهان با بررسی تراکنش مالی حساب متعلق به مالباخته اقدام به شناسایی فردی به نام "اصغر. ع" کرده، اما در ادامه مشخص شد که مشخصات ارائه شده به بانک واهی و دروغین است.
در ادامه رسیدگی به پرونده و طرح شکایتهای مشابه از سوی تعدادی از زنان راننده که تمامی آنها به شیوهای مشابه توسط سرنشینان یک دستگاه خودرو نیسان یدک کش مورد کلاهبرداری قرار گرفته بودند، کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی با انجام اقدامات ویژه پلیسی و بررسی تصاویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته محل تردد خودرو نیسان یدک کش، موفق به شناسایی خودرو نیسان یدک کش مذکور و در ادامه شناسایی مالک آن به نام «سعید. ش» در منطقه مشیریه شدند.
کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی با مراجعه به شهرک مشیریه، ضمن شناسایی خودرو مذکور (یک دستکاه خودرو نیسان یدک کش با چراغ گردان و برچسب امداد خودرو سراسری تهران) محل را تحت مراقبت نامحسوس پلیسی قرار داده و سرانجام «سعید. ش» را در حین سوار شدن به خودرو نیسان دستگیر و به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.
متهم بلافاصله پس از دستگیری و در همان تحقیقات اولیه صراحتا به کلاهبرداری از شاکی پرونده و تعداد دیگری از زنان راننده اعتراف و همدست خود به نام «اصغر. ع» را نیز معرفی کرد که در ادامه مخفیگاه اصغر در همان شهرک مشیریه شناسایی، دستگیر و به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
متهمان در اعترافات خود با بیان این مطلب که سوژههای خود را از میان خانمهای راننده انتخاب کردند، علت این انتخاب را عدم آشنایی زنان با مسائل فنی خودرو بیان و در ادامه هویت سومین متهم پرونده (راننده خودرو سواری پژو) نیز به نام بابک شناسایی؛ او نیز ۲۳ آذرماه دستگیر و به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
سرهنگ کارآگاه کامیار چهری، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اشاره به اینکه متهمان پرونده برای استفاده از خودروی یدک کش با عنوان امداد خودرو سراسری تهران هیچگونه مجوزی از مبادی قانونی نداشته اند، با اعلام این خبر گفت: در بررسی اسناد و مدارک به دست آمده مشخص شد که متهمان اقدام به دهها فقره کلاهبرداری به شیوه و شگرد فوق اعتراف کردند که تاکنون تعدادی از این افراد شناسایی و جهت شناسایی متهمان و پیگیری شکایات خود به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ دعوت شدند.
سرقت خودروی بنز C۲۰۰ برای خوشگذرانی با دختران در شب ولنتاین!
تسنیم نوشت: به صاحب بنز گفتیم میخواهیم که خودرو را به ما بدهد که او گفت بنز را به ما میدهد و از ما خواست که پس از دو ساعت گشتوگذار با خودروی بنز، خودرو را در مکانی رها کنیم و او گفت از ما شکایت نمیکند! ما نحوه رانندگی با خودروی بنز C۲۰۰ را بلد نبودیم ...
سه متهمی که مدتی قبل یک خودروی بنز را به سرقت برده و از راننده آن زورگیری کرده بودند، پیش از ظهر امروز به دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شدند.
افشین متهم هجده ساله این پرونده درباره جزئیات سرقت خودروی بنز به علی وسلیهایردموسی؛ بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 گفت: من با پیمان و بیژن دوست هستم، شبی که سرقت انجام شد در منزل پیمان در کرج بودم و با دوستم به نام سهیلا چت میکردم که سهیلا به من گفت فردا روز وَلنتیان است و باید با هم بیرون برویم و خوش بگذرانیم.
وی ادامه داد: من چتم با سهیلا را به پیمان نشان دادم که پیمان نیز گفت برای دوستش میترا کادو نخریده و پولی ندارد، به همین دلیل با هم تصمیم گرفتیم به تهران بیاییم و هر جور شده با تهیه مبلغی برای سهیلا و میترا کادو بخریم، من قصد داشتم برای سهیلا انگشتر بخرم و پیمان میخواست برای میترا یک عروسک بخرد اما فقط درحد رفتن به تهران پول داشتیم.
وی در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: پیمان یک چاقوی 20 سانتیمتری از خانه برداشت و همراه هم از خانه خارج شده و با مترو به تهران آمدیم، زمانیکه به تهران آمدیم با پرسوجو خودمان را به شمال شهر رساندیم و به خیابان گاندی رسیدیم البته هدف خاصی نداشته و فقط در خیابان قدم میزدیم تا اینکه چشممان به یک بنز سفید رنگ خورد که داخل آن یک پسر و دختر جوان بودند، زمانیکه آنها را دیدیم عقدههایمان بیشتر شد و با خود گفتیم چرا باید آنها به راحتی خوشگذارنی کنند اما ما هیچ پولی نداشته باشیم.
افشین که درس را رها کرده و فقط مدرک سیکل گرفته، اظهاراتش را اینگونه ادامه داد: در آن لحظات، پسر جوان از خودرو پیاده شد و به طرف عابربانک رفت که پیمان به سرعت به سمت خودروی بنز رفت و به محض اینکه در عقب خودروی بنز را باز کرد، دختر جوان ترسید از خودرو پیاده شد و فرار کرد، در همین حین پیمان به سمت راننده بنز که داخل پیادهرو بود، رفت و او را به داخل خودرو کشاند، من نیز سوار بنز شدم، داخل بنز به پسر جوان (راننده بنز) ماجرا را تعریف کردیم و او خودش گردنبد طلایی را از گردنش درآورد و به ما داد، اما من و پیمان طمع کردیم و تلفنهمراه راننده و دختر جوان را که داخل خودرو جا مانده بود، برداشتیم.
وی افزود: با اینحال باز هم قانع نبودیم و به صاحب بنز گفتیم میخواهیم که خودرو را به ما بدهد که او قبول کرد و گفت: بنز را به ما میدهد و از ما خواست که پس از دو ساعت گشتوگذار با خودروی بنز، خودرو را در مکانی رها کنیم و گفت: از ما شکایت نمیکند! ما نحوه رانندگی با خودروی بنز که ظاهراً از نوع c200 بود را بلد نبودیم و از راننده، نحوه رانندگی را پرسیدیم و او به ما آموزش داد چطور باید خودرو را برانیم؛ در نهایت راننده را از خودرویش پیاده کردیم و راهی کرج شدیم، پیمان مرا به منزلم رساند و خودش با خودرو رفت.
افشین به بازپرس گفت: صبح روز بعد (25 بهمن) با پیمان تماس گرفتم و او با بنز دنبال من آمد و با هم به یک قهوهخانه در کرج رفتیم و آنجا حمید نیز به ما ملحق شد؛ بنز را در مکانی پارک کردیم که یک کانکس پلیس آنجا قرار داشت، دقایقی بعد حمید به قهوهخانه آمد و ما سفارش دادیم اما دقایقی نگذشته بود که مأموران پلیس به داخل قهوهخانه آمده و پرسیدند خودروی بنز متعلق به چه کسی است که هیچ کس پاسخ نداد و مأموران جیب یکی یکی از افراد داخل قهوهخانه را گشتند و در نهایت سوئیچ بنز را از داخل جیب پیمان پیدا کرده و ما را بازداشت کردند، من هیچ سابقه کیفری ندارم و فقط با دیدن اوضاع زندگی آن پسر (صاحب بنز) به زندگیاش غبطه خوردم!
پیمان نیز با تأیید صحبتهای افشین در اظهاراتش به بازپرس پرونده گفت: قبل از اینکه به قهوهخانه برویم همراه با بیژن به یک طلافروشی رفته و گردنبد طلایی را که از صاحب بنز گرفته بودیم، فروختیم، من زن و بچه دارم و وضع مالی پدرم بد نیست اما اشتباه کردم، شنیدم که راننده بنز با آن دختر پس از این ماجرا به ایتالیا سفر کردند و قبل از سفر در شکایت خود اعلام کردند که ما با سلاح گرم وارد خودروی آنها شدیم، اما هیچ سلاح گرمی درکار نبود و فقط چاقو دست من بود.
متهم سوم این پرونده نیز در اظهاراتش به بازپرس گفت: من نمیدانستم طلایی که پیمان میخواهد بفروشد سرقتی است و در سرقت نقشی نداشتم، من یک کارگرم که مدتی است پس از فوت مادرم و ازدواج مجدد پدرم از شهرستان به شهریار آمده و از پدرم جدا شدهام و اکنون با خواهرم زندگی میکنم و با کارگری خرجی درمیآورم.
هر سه متهم پس از این اظهارات با دستور علی وسیلهایردموسی؛ برای ادامه تحقیقات دراختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفتند.
کارمند اخراجی اداره برق از مردم کلاهبرداری می کرد
میزان نوشت: کارمند اخراجی اداره برق که از مردم کلاهبرداری می کرد،سرانجام شناسایی و دستگیر شد.
با طرح شکایت تعدادی از شهروندان در کلانتریهای ۱۲۰ سیدخندان و ۱۰۲ پاسداران و تشکیل پروندهای با موضوع "کلاهبرداری به شیوه جعل عنوان کارکنان دولت و استفاده از اسناد مجعول"، پرونده به دستور دادیار شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۴ تهران و برای رسیدگی در اختیار پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
شکات و مالباختگان در اظهاراتی مشابه به کارآگاهان عنوان داشتند که فردی با اسامی مختلف رضایی، جلیلی فر و ... و تحت عنوان مأمور اداره برق به در منازل و محل کسب آنها مراجعه و با طرح این موضوع که میزان برق مصرفی بیش از حد مجاز بوده و بایستی جریمه پرداخت کند ابتدا آنها را تحت فشار قرار داده و در ادامه با وعده اخذ کنتور سه فاز و ارائه اوراق مجعول، اقدام به کلاهبرداری و دریافت پول از آنها کرده است.
مالباختگان در ادامه اظهارات خود عنوان داشتند که با به همراه داشتن اسناد و مدارک برای دریافت کنتور سه فاز به اداره برق منطقه مراجعه، در اداره برق به آنها اعلام شده است که افرادی به اسامی رضایی، جلیلی فر و ... در اداره برق منطقهی مربوطه فعالیت ندارند و مدارک ارائه شده به آنها نیز تماما مجعول است.
با توجه به شیوه و شگرد متهم در کلاهبرداری از مالباختگان، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که متهم پرونده باید اطلاعاتی کامل از چرخهی کاری اداره برق داشته باشد بویژه آنکه در چندین مورد نیز، این شخص (متهم) نسبت به نصب کنتور برق در چندین ساختمان اقدام کرده بود.
با توجه به دلایل بدست آمده، هماهنگیهای لازم با حراست اداره برق انجام؛ با بررسی سوابق پرسنل اخراجی این اداره و بهره گیری از چهره نگاری صورت گرفته از مالباختگان، یکی از پرسنل اخراجی اداره برق به نام "رحیم. الف" ۲۸ ساله شناسایی و تصویر وی نیز پس از رؤیت شکات به عنوان متهم پرونده مورد شناسایی قرار گرفت.
با شناسایی رحیم، محل سکونت وی در منطقه کیانشهر شناسایی، دستگیر و پس از ارائه مستندات، دلایل، مدارک و نهایتا مواجه حضوری با شکات لب به اعتراف گشود و عنوان داشت که کارمند اخراجی شرکت برق بوده و با سیستم کاری این اداره آشنایی کامل دارد و با استفاده از همین موضوع به مشترکین مراجعه و با ارائه اوراق جعلی از آنان کلاهبردای کرده است.
در ادامه رسیدگی به پرونده و اعترافات صریح متهم، کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی موفق به شناسایی تعداد دیگری از شکات و مالباختگان شدند. از جمله این شکات فردی با هویت مشخص شناسایی، به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ دعوت و بلافاصله پس از مواجه حضوری با متهم، صراحتا او را مورد شناسایی قرار داد. این شخص در اظهاراتش بیان داشت که سازنده ساختمانی چند طبقه در خیابان کارگر شمالی است که متهم ضمن معرفی خود به نام احسان جلیلی پور و مأمور شرکت برق، با وعده دریافت چندین دستگاه کنتور برق خارج از نوبت از وی مبلغ ۵۰ میلیون تومان دریافت کرده است.
سرهنگ کارآگاه فخرالدین افراسیابی، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به کلاهبرداری از تعدادی از مشترکین اداره برق در مناطق مختلف تهران و شناسایی تعدادی از شکات و مالباختگان، قرار قانونی از سوی دادیار شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۴ تهران صادر و تحقیقات جهت شناسایی دیگر شکات احتمالی در دستور کار کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته؛ لذا از تمامی شکات و مالباختگانی که بدین شیوه و شگرد مورد کلاهبرداری قرار گرفتند دعوت میشود تا برای شناسایی متهم و پیگیری شکایات خود به نشانی پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ در سیدخندان – خیابان ابوذر غفاری – بالاتر از بیمارستان رسالت – جنب کلانتری ۱۲۰ سیدخندان مراجعه کنند.