صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ستون پنجمی‌ها چه نقشی در شهادت آیت الله محلاتی و یارانش داشتند؟

۰۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۵:۵۴
کد خبر: ۳۹۸۸۳۲
یکم اسفند سال ۶۴ ، میگ‌های عراقی ناکام و ناتوان در اجرای سناریوی ربودن هواپیمای حامل آیت الله فضل الله محلاتی و یارانش در آسمان خوزستان، در اقدامی مذبوحانه با شلیک موشک آنان را شهید کردند.
به گزارش گروه فضای مجازی ، یکم اسفند سال ۶۴ و در بحبوحه جنگ عراق بر علیه ایران، آیت الله فضل الله محلاتی نماینده امام خمینی (ره) در سپاه پاسداران به همراه ۴۹ نفر هیئت همراه ترکیبی از نمایندگان مجلس، قضات عالی رتبه دادسرای نظامی، سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت امور خارجه برای بازدید از جبهه‌های نبرد حق علیه باطل توسط یک فروند هواپیمای فروند شیب به خلبانی سرهنگ درویش عازم شهر اهواز شدند.

عوامل خود فروخته داخلی یا همان ستون پنجم، درباره سرنشینان این هواپیما به دشمن گرا دادند. دو فروند میگ عراقی مجهز به موشک هواپیمای حامل آیت‌الله محلاتی و هیئت همراه را درنزدیکی اهواز به محاصره درآورد و برای تغییر مسیر هواپیما به سوی عراق به تقلا افتاد.
 


خلبان شجاع این پرواز بدون توجه به مانور‌های میگ‌های عراقی، مسیر پروازی خود را ادامه داد. خلبان میگ عراقی به سرهنگ درویش باردیگر اخطار داد و گفت: «شما و سایر خدمه پرواز در امان هستید. ما پناهندگی شما به هر کشور آزادی در دنیا را تضمین میکنیم، تکرار می‌کنیم: ما با شما هیچ کاری نداریم، هدف ما مسافران شماست.»

خلبان درویش، موضوع تقلای هواپیما‌های دشمن برای ربودن هواپیما را با حضرت آیت الله محلاتی در میان گذاشت و وی این‌گونه پاسخ داد: «ما شهادت را به تسلیم شدن در مقابل دشمن بعثی ترجیح می‌دهیم».

هواپیمای حامل نماینده امام روح‌الله (ره) و جمعی از نمایندگان مجلس و مسئولان دستگاه‌های کشور، با اقتدار به مسیر خود ادامه داد. میگ‌های عراقی مبهوت قدرت و شجاعت فرزندان ایران زمین، ناکام از اجرای سناریوی توطئه‌آمیز خود با اولین شلیک بال چپ هواپیما را نشانه رفتند. خلبان شجاع ایرانی برای فرود هواپیما در زمینی مسطح تلاش کرد که سرانجام جنگنده عراقی، با مشاهده شجاعت و مهارت خلبان ایرانی، دومین موشک خود را شلیک و مسافران پرواز را آسمانی کرد.

بر اثر این حرکت دردمنشانه، حجج اسلام عنایت الله احمدی، رجب علی اسلامی، سید ابوالقاسم هاشمی، صادق مطهری، سید حسین معنوی، احمد رقمی، سید حسن طباطبایی نسب، محمد حسین عنایتی، سید احمد قاسمیان، سلطان‌مراد کزازی، احمد محمودی طرزقی، سید مکارم موسوی از سازمان تبلیغات اسلامی، شهیدان میرولی رفیعی راد، احمد خان احمد لو، محمد خداپرست، حجج اسلام سید حسن اجاق خضری، مهدی آشوری، احمد انصاری، محبوب شیری، محمد جواد صدیقیان کاشی، محمد گلابگیران قمی، جعفر نیری، علی محبی، محمد مقدسیان، فرج الله نصیری، محمد مصطفوی کرمانی از قضات قوه قضائیه، شهیدان محمد کلاته ای، علی معرفی زاده و حجج اسلام سید ابوالقاسم داود الموسوی دامغانی، سید نورالدین رحیمی، ابوالقاسم رزاقی، سید حسن شاهچراغی، غلامرضا سلطانی و مهدی یعقوبی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شهیدان حجج اسلام سید رشید موسوی، سید ابوالقاسم ارشادی، محمدعلی روحانی فرد و اسدالله عیسی نیا از کارکنان وزارت امور خارجه، شهیدان عبدالله فیاضی بارجینی و امیر محمودی منش از شهدای حفاظت شخصیت سپاه، شهید حجت الاسلام محمود نوری خواه از ارتش، شهید سرگرد رضا برادران هاشمی، شهید خلبان سید حسین حسینی و شهید سرگرد داود مقرنس از کادر پروازی، شهید سرلشگر خلبان عبدالباقی درویش خلبان اصلی پرواز به همراه شهید خلبان عباس جاهدی، شهید خلبان محمود خضرایی، شهید خلبان علاء الدین فراز، خلبان محمد رضا کشواد به همراه شهید حجت الاسلام فضل الله محلاتی به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

در سال‌روز شهادت مظلومانه آنان، با بازخوانی بخشی از زندگینامه برخی از شهدای این حادثه تروریستی، روح و دل خود را به یاد آنان تسلی می‌دهیم.

شهید آیت الله فضل الله محلاتی
 


 شهید آیت الله شیخ فضل‌الله محلاتی در سال ۱۳۰۹ در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. در دوران تحصیل در قم، همواره با شخصیت‌های علمی و مبارزان بر ضد رژیم پهلوی ارتباط نزدیک داشت. تداوم ارتباطات و روحیه مبارزه با طاغوت، از او عالمی ساخت که تا آخر عمر گران‌بهایش هم تجسم تلاش و تحرک بود و هم مظهر عشق به امام و امت.

پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید محلاتی با توجه به سابقه درخشان مبارزاتی پیش از انقلاب با رژیم پهلوی، و همچنین خدماتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جایگاه‌های مختلف انجام داد، از سوی حضرت امام (ره) به عنوان نماینده ایشان در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتخاب می‌شود.

این شهید بزرگوار در مدت زمان کوتاهی تبدیل به شخصیتی محبوب و تاثیرگذار در بین پاسداران شد و این نه فقط به دلیل اینکه نماینده امام در این نهاد انقلابی بود، بلکه به خاطر شخصیت متواضع و ویژگی‌های اخلاقی او بود که سپاه را نهادی پرتوان می‌خواست و می‌گفت: «باید سپاهی بسازیم که دشمن هوس توطئه علیه انقلاب اسلامی را نکند.».

پیکر پاک شهید محلاتی پس از تشییع باشکوه، در حرم حضرت معصومه (ع) به خاک سپرده شد.

امام خمینی (ره) در پیامی در ترسیم جایگاه و نقش شهید محلاتی و همراهانش در انقلاب، فرمودند: «امید آن است که، ولی نعم، این میهمانان را که به سوی او می‌روند از محضر خود کامیاب فرماید... و به این عزیزانی که در این جنایت هوایی به سوی او پرواز کرده‌اند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد و حجت‌الاسلام حاج شیخ فضل‌الله محلاتی، شهید عزیز را که من و شما او را می‌شناسیم، که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت: یکی از چهره‌های درخشان انقلاب بود و در این راه، که راه خداوند است، تحمل سختی‌ها نمود و رنج‌ها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد، اجازه ورود در محضر شهدای صدر اسلام مرحمت فرماید.»

شهید حجت الاسلام محمدعلی روحانی فرد
 


روحانی شهید محمدعلی روحانی فرد در سال ۱۳۲۵ در روستای «ایلوار» از توابع شهرستان کردکوی در استان گلستان در خانواده‌ای کشاورز دیده به عالم ناسوت بازکرد. در سال ۱۳۳۸ وارد حوزه علمیه گرگان شده، مقدمات را نزد استادانی، چون «حاج سید سجاد علوی»، «سید حسن نبوی»، «سید حمید میبدی» فرا گرفت. در سال ۱۳۴۰ جهت ادامة تحصیل، راهی حوزه علمیه قم شد. در کنار تحصیل به مبارزه با رژیم ستمشاهی پرداخت و همگام با امام و دیگر روحانیون با انجمن‌های ایالتی و ولایتی مخالفت کرد. در سال ۱۳۴۲ عازم حوزه علمیه مشهد شد و از محضر استادانی، چون ادیب نیشابوری و حجت هاشمی و استاد واعظ طبسی، کسب فیض کرد.

او در شهر گرگان با شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد و آیت الله خامنه‌ای که جهت تبلیغ آمده بودند، آشنا شد و در پای منبر آن‌ها به خواندن اعلامیه‌ها و شعار می‌پرداخت و سرانجام توسط ساواک دستگیر شد. در سال ۱۳۴۳ در مشهد مقدس در شب تولد حضرت جوادالائمه و با حضور مقام معظم رهبری، به دست مبارک آقای هاشمی نژاد ملبس به لباس روحانیت شد فردای آن روز توسط ساواک دستگیر شد. شهید پس از آزادی از زندان، در اعتراض به تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه، اقدام به برپایی تظاهرات نمود که توسط شهربانی مشهد دستگیر و مجدداً زندانی شد.

شهید روحانی فرد در کنار تحصیل از مبارزه خسته نمی‌شد و در نوروز سال ۴۴ به پخش کارت تبریک ـ. که مزین به عکس امام بود ـ. اقدام کرد. در حین انجام عملیات توسط رژیم دستگیر و به مدت ۳ ماه زندانی شد. در سال ۴۶ به طوری جدی‌تر به مبارزه پرداخت و با پخش اعلامیه و عکس امام، مردم را بیدار می‌کرد.

در ایام محرم در حالی‌که چمدانی از اعلامیه و عکس امام را حمل میکرد، ساواک متوجه شده و توسط ارتش، روستای «ایلوار» را محاصره و شهید را دستگیر کردند و وی را ماه‌ها تحت شکنجه قرار دادند. سپس پرونده او را به دادگاه تجدید نظر ارسال کردند که طبق رأی آن دادگاه، مدت یکسال به زندان محکوم شد مدتّی در زندان «کمیته شهربانی» مبحوس و از آنجا به زندان قصر منتقل شد.

او در زندان هم بند آیت الله انواری بود. در سال ۱۳۴۷ پس از آزادی، به قم مهاجرت کرده، از درس حضرات آیات مکارم شیرازی، نوری همدانی، جعفرسبحانی، صالحی مازندارانی، ستوده، مشکینی، صالحی نجف آبادی و دوزدوزانی و فاضل هرندی بهرمند شد.

شهید روحانی فرد، اشتیاق زیادی به نویسندگی و تحصیل و ترجمه داشت، لذا از سال ۴۲ شروع به نوشتن مقالات دینی، اجتماعی وسیاسی کرده، که این مقالات در مجله‌های ندای اسلام، ندای حق، پیام اسلام و نور دانش به چاپ رسید. همچنین چند جلد کتاب به قلم ایشان، به نام‌های «اسلام در ایالات متحده آمریکا و کانادا» و «مسائل روز» به چاپ رسید. وی علاوه بر حوزه، دیپلم ادبی را به صورت متفرقه در قم اخذ کرد. شهید در قیام پانزده خرداد سال ۱۳۵۳ قم در در مدرسه فیضیه، شرکتی فعال داشت.

او به عنوان یکی از محّرکین اصلی طلّاب، تحت تعقیب ساواک قرار گرفت که به این علت، سه ماه مخفی بود. آنگاه در شهر گرگان توسط ساواک دستگیر شده، مدت ۴ ماه زندانی شد. شهید روحانی فرد در جریان حکومت نظامی در شهر قم در خیابان ارم مورد سوء قصد قرار گرفت که به طور معجزه آسایی از مرگ حتمی نجات یافت.

درکمیته استقبال ازحضرت امام همکاری خوبی داشت. مدّتی در کنار شهید قدوسی و حجت الاسلام صفایی در کار‌های قوه قضائیـه فعالیّت می‌کرد. همچنین بـا آیت الله امامی کاشانی در کارهـای تبلیغـاتی دفتر اقامتـگاه امام خمینی (ره) همکاری می‌کرد.

شهید از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، برای کنترل وضع دینی و سیاسی پادگان‌ها مأموریت یافت که برای نیل به این هدف، اقدامات ذی قیمتی انجام داد. همچنین دفتر حزب جمهوری اسلامی را از طرف شهید بهشتی، شهید باهنر و مقام معظم رهبری در «کردکوی و گرگان» راه اندازی کرد.

او در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشتة الهیات قبول شده، مدت دو سال در دانشگاه مشغول تحصیل بود. ایشان مدّتی با حکم آیت الله مهدوی کنی، به عنوان فرماندار «کردکوی» منصوب شد و توانست چندین اداره و ارگان انقلابی را در سطح شهرستان کردکوی، بندرگز و بندر ترکمن تأسیس کند. در اسفند سال ۱۳۵۹ به سرپرستی بنیاد شهید انقلاب اسلامی کردکوی و بندر ترکمن منصوب شد و سرپرستی کمیته انقلاب امام خمینی (ره) را نیز بر عهده گرفت.

شهید روحانی فرد که با درد و درنج مردم آشنا بود تمام تلاش و کوشش خود را برای خدمت به محرومین قرار داده بود در سال ۵۸ نامزد اولین دوره مجلس شد و با رأی مردم نفر سوم شد. شهید مجدداً در انتخابات مجلس دوم شرکت کرده با رأی ۲۱۰۰۰ نفر دوم شد. به دلیل همکاری مستمر با صندوق قرض الحسنه جهت خدمات دهی به محرومان، تأسیس مخابرات و ادارة بهزیستی کردکوی، تأسیس بنیاد مسکن کردکوی بندر گز، چهرة موفق و محبوبی را در میان مردم پیدا کرده بود. او در سال ۱۳۶۲ به عنوان معاون اداره نهم سیاسی در وزارت امور خارجه انتخاب شد و چندین بار به آفریقا سفر کردند. سرانجام او در این فاجعه به درجه شهادت نائل شد.

شهید حجت الاسلام اسدالله عیسی نیا
 


شهید اسدالله عیسی نیا در سال ۱۳۳۴ شمسی در روستای قراخیل در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. با توجّه به این که پدر او مدرّس مکتب قرآن بود از همان ابتدا با قرآن و احکام اسلام آشنا شد و به فراگیری آن پرداخت. وی در یکی از جلسات به تلاوت قرآن پرداخت و شخصیت او مورد توجّه روحانیون حاضر قرار گرفت.

شهید عیسی نیا در سال ۱۳۵۰ به حوزه‌ی علمیه قم عزیمت و در همان سال نیز ازدواج کرد. مبارزات ضدطاغوتی او به همراه دیگر طلاب زبانزد دوستان بود. اخلاق خوش، تقوی، ایمان و پشتکار، از ویژگی‌های اخلاقی اش بود.

شهید در کنار تحصیلات حوزوی تحصیلات کلاسیک را نیز ادامه داد و با توجّه به شرایط موجود توانست در رشته الهیات ادامه تحصیل دهد. پس از پیروزی انقلاب ایشان در پست‌های مختلفی به میهن اسلامی خدمت کرد، از جمله فرمانداری قم، جهاد، اداره آموزش و پرورش، مسئول نوسازی مدارس و سرانجام به عنوان کارشناس فرهنگی وزارت امور خارجه مشغول به کارشد.

شهید عیسی‌نیا با شروع جنگ تحمیلی بار‌ها به جبهه‌های حق علیه باطل عزیمت کرد و در یکی از سفر‌ها توسّط بمب‌های شیمیایی دشمن مجروح و مسموم شده و به درجه جانبازی مفتخر شد. در اسفندماه سال ۱۳۶۴ در سفر آخرشان به جبهه، هواپیمای مسافربری حامل یاران امام از جمله نمایندگان مجلس و قضات و شهید بزرگوار محلاتی و دیگر مسئولین مورد حمله جنگنده‌های بعثی قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شهید عیسی نیا بعد از تشییع با شکوه در مزار شهدای امام‌زاده طاهر به خاک سپرده شد.

شهید حجت الاسلام سید احمد قاسمیان
 


 شهید حجت الاسلام سید احمد قاسیمان در تاریخ ۱۳۱۷/۰۲/۰۹ در خانواده‌ای متدین، متشرع و مذهبی در روستایی از توابع دماوند دیده به جهان گشود. وی دوران ابتدایی و مقدماتی را در همان جا گذراند و در سن هجده سالگی، بنا به توصیه پدر و برادر بزرگتر خود که روحانی بودند به تهران آمد و مشغول به تحصیل در حوزه علمیه شد و سپس روح تشنه او به سرچشمه جان بخش و روح افزای علوم و معارف شهرستان مقدس قم رهنمون شد.

وی همزمان با گذراندن دوره سطح در حوزه، و علیرغم مشکلات ناشی از تامین مالی خانواده اش با سه فرزند، وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و نزد استادانی همچون شهید مرتضی مطهری کسب فیض نموده، در رشته فقه و مبانی اسلامی موفق به کسب مدرک کارشناسی شد.

وی در مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی سوابق بسیار درخشانی داشت. در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ حضوری فعال داشت و در همین سال ازدواج نمود و برای گذراندن خدمت سربازی به تهران آورده شد، ولی از آنجا که مشغول تحصیل بود، پس از دو ماه ترخیص شده، به ادامه درس و بحث پرداخت. سخنرانی‌ها و خطابه هایش برای مردم، بسیار بصیرت بخش و مفید بود و در تشکل‌های مردمیِ اوایل انقلاب، حضوری پرشور داشت.

او پس از پیروزی انقلاب به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در آمد و در بخش مبارزه با منکرات، به ادای وظیفه مشغول شد. مدتی در دبیرستان به تدریس دروس دینی پرداخت و امام جماعت مسجد اتابک حسینی تهران را برعهده گرفت. مدتی نیز به تحصیل دروس خارج فقه و اصول مشغول شد، ولی بر اساس نیاز مبرم به قاضیِ آگاه به حقوق و مبانی اسلامی، وارد قوه قضائیه گردید. همچنین به عنوان روحانی کاروان، در سفر حج به زائرین بیت الله الحرام خدمت می‌کرد.

جهاد و شهادت در راه خدا در خانواده این روحانی مجاهد نهادینه شده بود. وی در تربیت فرزندان، حساسیت و دقت فراوانی داشت بود و شهادت فرزند دلیرش «سید مجتبی» شاهدی بر این شیوه تربیتی او است. خود وی نیز دو بار به جبهه عزیمت کرد که در بار دوم، در تاریخ یکم اسفند ۱۳۶۴ به همراه شهید محلاتی در هواپیمایی بر فراز اهواز که عازم جبهه‌های نبرد حق بر علیه باطل بود، هدف اصابت موشک قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شهید حجت الاسلام صادق مطهری

 طلبه شهید صادق مطهری درسال ۱۳۴۳ در خانواده‌ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. وی بعد از گذران دوره تحصیلات ابتدایی درسال ۱۳۵۶ به حوزه‌ی علمیه صاحب الزمانی شهرستان لنگرود در استان گیلان تحت نظر مرحوم حاج مجدبه از مدرسین به نام دروس دینی و حوزوی کسب تکلیف کرده و در مبارزه با رژیم ستم شاهی طاغوت در تظاهرات خیابانی نقش قابل توجهی داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به تهران رفتند و در حوزه‌ی علمیه حاج ابوالفتح (فتحیه) به ادامه تحصیل پرداخت. در آذرماه ۱۳۶۴ ازدواج و در همان سال اول اسفند ۶۴ به همراه جمعی از یاران امام از جمله شهید آیت الله محلاتی و یاران به دیار حق شتافتند.

شهید حجت الاسلام سید ابوالقاسم ارشادی
 


روحانی شهید حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید ابوالقاسم ارشادی ایمنی، در نوزدهم اردیبهشت ۱۳۳۰ هجری شمسی در یکی از روستا‌های بخش لاله آباد شهرستان بابل به نام ایمن آباد چشم به جهان گشود. نیاکان سید ابوالقاسم از عالمان عصر خود بودند. جد بزرگوارش حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید احمد حسینی امین آبادی و پدربزرگش حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی ارشادی است. او از همان اوان کودکی از صدای مناسبی برخوردار بود. بچه‌های هم سن و سال خود را جمع می‌کرد و در مکان‌هایی در روستا که منبر وجود داشت به مداحی می‌پرداخت. ایشان در سن پنج سالگی کسب دانش را در ملاخانه روستا نزد ملاعبدالله سالاریه فیروزکوهی آغاز نمود و به آموزش کتب دینی آنزمان پرداخت و تا سن ۱۲ سالگی نزد ایشان به کسب دانش مشغول شد. روزی ملاعبدالله، به پدرش سید احمد پیغام می‌دهد که ابوالقاسم تمام دانسته‌هایی که من می‌دانم را آموخته است و با صداقت تمام اعلام می‌کند که من چیز جدیدی برای آموختنش ندارم.

سید احمد فرزندش را پیش پدربزرگ ابوالقاسم می‌برد که ۷۵ سال سن دارد و در بستر بیماری است. پس از چند روزی پدربزرگش نامه‌ای به حضرت آیت الله محقق، رئیس حوزه علمیه صدر بابل می‌نویسد و او را راهی مدرسه علوم دینی این حوزه علمیه در بابل می‌کند. مدت زمان کوتاهی در مدرسه صدر بابل به تحصیل می‌پردازد و در سال ۱۳۴۲ به همراه پدر برای تکمیل تحصیلات فقهی خود، در سن ۱۲ سالگی راهی حوزه علمیه قم می‌شود.

شهید ارشادی چند سالی را در قم در محضر اساتید مختلف از جمله آیات عظام حضرت آیت الله حاج میرزا هاشم آملی (ره)، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی و... به فراگیری علوم دینی پرداخت و همزمان با تحصیل در حوزه، به طور شبانه نیز به فراگیری علوم جدید مشغول و موفق به اخذ دیپلم شد. در سن هفده سالگی برخی از مقدمات علوم حوزه را پشت سر گذاشت و سپس وارد دوره سطح گردید و تا زمان شهادت دروس دینی را تا سطح خارج پی گرفت.

وی از هوش و ذکاوت سرشاری بهره‌مند بود. یکی از دوستانش در این خصوص می‌گفت: چند سالی که با هم در یک ساختمان موقوفه وابسته به مدرسه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) زندگی می‌کردیم پس از اتمام درس، استاد سؤالاتی از شاگردان می‌کرد که در این میان شهید ارشادی جزء معدود افرادی بود که همیشه در جوابگویی به سئوالات اساتید اعلام آمادگی می‌کرد و به همین خاطر بار‌ها از سوی اساتید حوزه مورد تحسین و تفقد قرار گرفت.

از نظر اخلاقی فردی آراسته به اخلاق اسلامی و از لحاظ علمی نیز فردی شایسته بود و تمام دوستانش او را مرد عمل و دارای اخلاق حسنه می‌شناختند. در برخورد با افراد به قدری متواضع و مهربان بود که بیشتر افراد در اولین برخورد شیفته اخلاق او می‌شدند و سخنان دلنشین او غم و اندوه دوستان را زایل و تبدیل به سرور و شادمانی می‌کرد. سید ابوالقاسم در سال ۱۳۵۲ و در سن ۲۱ سالگی ازدواج می‌کند و حاصل آن چهار فرزند می‌باشد.

شهید ارشادی در جریان اوج گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران همانند دیگر روحانیون متعهد و آگاه، لحظه‌ای از ارشاد و روشنگری مردم غافل نماند و مدام با ایراد سخنرانی‌های پر شور و انقلابی اش، دِین خود را به اسلام و انقلاب ادا نمود تا اینکه در جریان یکی از سخنرانی‌های افشاگرانه و شرکت در تظاهرات سال ۱۳۵۶، مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. در زمستان ۱۳۵۶ در نزدیکی‌های اراک دستگیر و با وجود کتب مختلفی که بیشتر از آثار دکتر علی شریعتی بود، به مدت ۴۸ ساعت بازداشت و مورد بازجویی قرار می‌گیرد.

بعد از آزادی از بازداشتگاه رژیم پهلوی، این بار پرخروش‌تر از پیش دست به مبارزه زد و ذره‌ای ترس و هراس به دل راه نداد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید ارشادی با درک عمیق و ذکاوت خاص خویش برای ادامه آرمان‌های انقلاب و نیز تداوم راه شهیدان ۱۵ خرداد، که هنوز فداکاری‌های این عزیزان از سینه او محو نگشته بود و فاجعه غمبار آن ایام را به خوبی به خاطرداشت، جهت تبلیغ و ترویج شعائر دینی به دادسرای انقلاب‌اسلامی استان مازندران رفت که در این‌کار موفقیت‌های شایانی کسب کرد.

بعد از مدتی طولانی به حوزه علمیه‌قم بازگشت و در مأموریت بعدی به‌اتفاق یکی دیگر از همرزمانش به استان چهار محال و بختیاری سفر کرد که مسؤولیت تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهادسازندگی منطقه فارسان استان چهارمحال و بختیاری به او محول شد. پس از یک‌سال تلاش و جدیت و سر و سامان بخشیدن به امور جاری آن منطقه با موفقیت، تکالیف محوله را به اتمام رساند و به تهران بازگشت. سپس طی حکمی از سوی حجت‌الاسلام زرگر به همکاری با دادستان کل در امور دادسرای مبارزه با مواد مخدر در تهران مشغول شد و ضمن همکاری با دادسرا، در مجتمع آموزشی البرز نیز به تدریس پرداخت. بعد از چند سال به دلیل اشتیاق در امر ادامه تحصیل، مدتی از اشتغالات اجرائی فراغت حاصل کرد و به حوزه علیمه قم بازگشت.

اما بنا بر احساس مسؤولیت شرعی خود مجددا به میدان امور اجرایی برگشت و به پیشنهاد معاونت پارلمانی بین‌الملل وزارت امور خارجه به سمت کارشناس امور فرهنگی این وزارت خانه منصوب شد. بعد از چندی تلاش و پیگیری در امور محوله، به دلیل شایستگی و لیاقتی که از خود نشان داد به کارشناسی اداره ششم سیاسی در این وزارتخانه منصوب و بعد از مدتی معاونت اداره نهم سیاسی به او واگذار شد.

یکی از خصوصیات بارز شهید ارشادی این بود که با توجه به مطالعات فقهی و سیاسی که داشت، به شدت طرفدار بحث و مناظره بود و هنگامیکه منافقین قصد داشتند افکار پلید و غیر انسانی خود را در ذهن جوانان و دانشجویان مسلمان تزریق کنند، وی در اطراف دانشگاه تهران با تیزهوشی تمام به بحث با منافقین می‌پرداخت و با تحلیل‌های در خوری که ارائه می‌داد باعث روشنگری و هدایت جوانان می‌شد. ایشان اغلب اوقات تا اواخر شب به مطالعه و تحقیق می‌پرداخت، خیلی کم استراحت می‌کرد، امّا با وجود خستگی زیاد هیچگاه خنده از لبانش دور نمی‌شد.

شهید ارشادی با مطالعه نهضت‌های آزادی بخش، خصوصا ملل آفریقایی تحلیل‌های جالبی بر روی کشور‌های آفریقایی و خصوصاً کشور نیجریه داشت. به دلیل تحقیقات گسترده و علمی فرهنگی درباره این کشور، طی حکمی، ایشان به عنوان سفیر ایران در کشور نیجریه منصوب شدند که قبل از آنکه به محل ماموریت اعزام شود، به فیض شهادت نائل شد.

شهید حجت الاسلام محمد گلابگیران قمی
 

حجت الاسلام محمد گلابگیران قمی متولد سال ۱۳۴۲ در شهر قم بود. او قبل از انقلاب امام جماعت مسجد انبار گندم بودند که با سخنرانی‌های خود بر علیه رژیم شاهنشاهی و با توزیع نوار و اعلامیه‌های امام خمینی فعالیت‌های ضد شاهنشاهی را انجام میدادند که چندین بار رژیم شاه برای دستگیری او اقدام کردند که موفق نشدند.

بعد از پیروزی انقلاب شهید قمی علاوه بر امام جماعت مسجد انبار گندم مسؤل بسیج این مسجد بود. حاکم شرع منطقه ١٢ و حضور نهضت سواد آموزی از دیگر فعالیت‌های شهید قمی بود. او پس از آن مدتی در کمیته انقلاب اسلامی به عنوان مسئول فرهنگی و عقیدتی سیاسی و مدتی هم در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همین سمت را داشت. آخرین سمت شهید قمی معاون عقیدتی سیاسی پلیس تهران بود که در این هواپیما به همراه دیگر یاران به فیض شهادت نائل شد.
 
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *