داستان عادل و مرد آهنگری که از دیدن دنیا محروم شد
جراح تراشه تیز را از چشم راست مرد آهنگر خارج کرد، پزشک جراح معتقد بود که حسن فقط با چشم چپ میتواند کار کند و چشم راستش از دیدن دنیا برای همیشه محروم شده است.
به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی ، ساعت ۱۲ و ۱۵ دقیقه روز ۲۵ اردیبهشت سال ۹۳، صدای فریادهای مرد آهنگر از بالای داربست، بقیه کارگران را به محل کشاند. عینک کارش شکسته و خون از گوشه چشمش بیرون زده بود. بوستان جوانمردان غرب تهران در میان سکوت خاموش شدن موتورهای برق و جوش، این صحنه را نظاره میکرد.
وقتی کارگر جوان را به بیمارستان رساندند، پزشک سری از روی تأسف تکان داد. جراح هم فقط تراشه تیز را از چشم راست خارج کرد و نوشت متأسفانه بیمار دید چشم را از دست داده است. از این به بعد، حسن فقط با چشم چپ میتوانست کار کند و چشم راستش از دیدن دنیا محروم شده بود.
وقتی کارگر جوان را به بیمارستان رساندند، پزشک سری از روی تأسف تکان داد. جراح هم فقط تراشه تیز را از چشم راست خارج کرد و نوشت متأسفانه بیمار دید چشم را از دست داده است. از این به بعد، حسن فقط با چشم چپ میتوانست کار کند و چشم راستش از دیدن دنیا محروم شده بود.
پیمانکار اصلی شرکت تعاونی مسکن یکی از نهادها بود که کار اسکلت بندی مجتمع را به پیمانکار دوم یعنی عادل واگذار کرده بود. چندین کارگر ماهر تحت نظر عادل کار میکردند. حسن کارگر آسیب دیده بیش از ده سال سابقه کار آهنگری داشت. در زمان حادثه، مشغول سمبه زدن جای پیچ با چکش بود که ناگهان پلیسهای از سمبه رها شده و با ضربه به شیشه عینک حفاظتی وی برخورد نموده و پس از شکستن شیشه عینک به چشم راستش اصابت کرده بود.
پرونده طی چند روز بستری شدن حسن در بیمارستان دست به دست چرخید تا این که دادگاه بر اساس نظریه کارشناسان رسمی، خود حسن را ۲۰ درصد، عادل را ۷۰ درصد و شرکت تعاونی را ۱۰ درصد مقصر دانست.
۱۰ درصد رقم زیادی نبود، خیلی زود واریز شد، ولی عادل از جنوب شهر آمده بود تا نانی حلال برای همسرش تهیه کند. همسری که سالها با مشکل بچه دار نشدن عادل ساخته بود. بعد از سالها مستأجری سهمی از ارثیه پدری رسیده بود و خواهر و برادرها، اجازه داده بودند چند سالی با شوهرش عادل در آن خانه زندگی کند.
عادل مالی نداشت، همین یک اسکلت کاری را هم بعد از چند وقت بیکاری و این در و آن در زدن پیدا کرده بود. یکی دو ماه کار میکرد و چند ماه بیکار دنبال کار میگشت.
عادل باید به نرخ روز، ۷۰ میلیون و ۷۳۰ هزار تومان به عنوان دیه پرداخت میکرد. ۲۶ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان از طریق شرکت بیمه گذار پرداخت شده بود. ولی هر چه این در و آن در زد، نتوانست حتی یک میلیون از بقیه این دیه را فراهم کند. طی مدتی که از این اتفاق تلخ میگذشت اطرافیانش هر چه میتوانستند کمک کرده بودند. حالا دستش از همه جا کوتاه، آبان ماه امسال با شکایت حسن دستبند سرد قانون بر دستانش نقش بست و راهی زندان شد.
با پیگیری کارشناسان نمایندگی ستاد دیه استان تهران و پس از تحقیق در مورد توان یا عدم توان پرداخت این مبلغ از سوی خانواده عادل و چگونگی حادثه، ۲۰ میلیون کمک ویژه نیز از طریق ستاد دیه به وی پرداخت شد و ۱۴ میلیون تومان نیز وام به عادل اختصاص یافت تا به شاکی بدهد. حالا فقط مانده بود ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان که آن نیز با تلاش کارشناسان بالاخره از سوی شاکی بخشیده شد.
عادل باید به نرخ روز، ۷۰ میلیون و ۷۳۰ هزار تومان به عنوان دیه پرداخت میکرد. ۲۶ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان از طریق شرکت بیمه گذار پرداخت شده بود. ولی هر چه این در و آن در زد، نتوانست حتی یک میلیون از بقیه این دیه را فراهم کند. طی مدتی که از این اتفاق تلخ میگذشت اطرافیانش هر چه میتوانستند کمک کرده بودند. حالا دستش از همه جا کوتاه، آبان ماه امسال با شکایت حسن دستبند سرد قانون بر دستانش نقش بست و راهی زندان شد.
با پیگیری کارشناسان نمایندگی ستاد دیه استان تهران و پس از تحقیق در مورد توان یا عدم توان پرداخت این مبلغ از سوی خانواده عادل و چگونگی حادثه، ۲۰ میلیون کمک ویژه نیز از طریق ستاد دیه به وی پرداخت شد و ۱۴ میلیون تومان نیز وام به عادل اختصاص یافت تا به شاکی بدهد. حالا فقط مانده بود ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان که آن نیز با تلاش کارشناسان بالاخره از سوی شاکی بخشیده شد.
با این که حسن برای همیشه یک چشمش را از دست داده بود، ولی به حق قانونی خود برای دیه رسید. با توجه به شرایط جسمی وی و کارگر بودنش و از سوی دیگر زندانی بودن عادل برای جرم غیرعمد و عدم توانایی مالی وی، این پرونده به سرعت روال خود را طی کرد تا خانواده هر دو طرف، در روزهای پایانی سال، به آرامش برسند و حسن شانزدهم بهمن ماه امسال آزاد شد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *