صاعقه ای بر سر صهیونیستها
رژیم صهیونیستی که از حدود یک سال پیش، ساز جنگ علیه غزه را بیش از هر زمان دیگری کوک کرده و علی الدوام بر طبل تهدید و حمله نظامی کوبیده است، اکنون به گفته مقامات مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، به احتمال قوی، طی ساعتها و روزهای آینده به بهانه برگزاری رزمایش در جنوب فلسطین اشغالی، به نوار غزه حمله خواهد کرد.
رژیم جعلی صهیونیستی که بعد از شکست پروژه سرنگونی دولت سوریه از ایجاد جبهه جدید توسط محور مقاومت علیه تلآویو به وحشت افتاده، قصد دارد حملات نظامی قریبالوقوع خود به مناطق مرزی سوریه، لبنان و نوار غزه را به بهانه تهدید شدن امنیت به شدت متزلزل خود توجیه کند؛ نیتی که تهاجم روزهای اخیر جنگندههای رژیم صهیونیستی به نوار غزه با ادعای تخریب تونلهای مقاومت، حمله به انبار تسلیحات ارتش سوریه و ترور نافرجام یکی از اعضای حماس در لبنان، آن را تایید میکند.
بازخوانی وقایع اخیر ماههای گذشته نشان میدهد که گرچه سران رژیم کودک کش صهیونیستی در این مدت، به ظاهر متحمل شکست نشدهاند، ولی در حال حاضر با فروپاشی دژ داعش در موصل و رقه، از سه محور سوریه، غزه و لبنان، به شدت احساس خطر میکنند و لذا نیازمند آغاز یک جنگ جدید برای جبران خسارتهای وارده در این محورها هستند.
جنجالی که ترامپ بر سر انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس شریف به راه انداخت و از این طریق، به دنبال رسمیت بخشی به پایتخت مجعول صهیونیستها بود، نتیجه عکس داشت و مسئله اول جهان اسلام را بار دیگر به صدر اولویتهای مسلمانان باز گرداند. طبیعتاً، وابستگان و کاسه لیسان آمریکا در غرب آسیا که در پس پرده، قول همکاری برای تحقق این خیانت را به کاخ سفید داده بودند، با کلیدخوردن اعتراضات جهانی و گسترده علیه این تصمیم، وارد میدان شده و کوشیدند با پرکردن جیبهای مسئولین تشکیلات خودگردان و بستن دهان آنها، از پشت به آرمان فلسطین خنجر بزنند.
از طرفی، چندی پیش، یک دیپلمات بلندپایه غربی با افشای جزییات این توطئه که به «معامله قرن» مشهور شده، از جزئیات این نقشه که شامل تشکیل دولت فلسطینی در نیمی از کرانه باختری، نوار غزه و برخی محلههای قدس و روستاهای اطراف میشود، پرده برداشت که بر اساس آن، محلههای قدیمی فلسطین و حومه آنها نیز جزئی از «قدس اسرائیلی»! خواهند بود. در این میان، عربستان سعودی، نقش کار چاقکن آمریکا را برعهده دارد و درصدد است کاری که کلیدداران قبلی کاخ سفید جرأت اجرای آن را نداشتند، با تطمیع مقامات خودگردان و نشان دادن چراغ سبز به صهیونیستها برای قلع و قمع حماس و دیگر گروههای مقاومت که صراحتاً به مخالفت با این معامله شوم برخاستهاند، به سرانجام برساند. به عبارت دیگر، صهیونیستها برای اشغال قدس، نیاز دارند تا نوار غزه را از کنترل حماس خارج کنند و از این منظر، یکی از اهداف حمله احتمالی، قطعاً توهم فیصله دادن به حاکمیت حماس و عملیاتی کردن راه حل به اصطلاح «دو دولتی» به منظور تأمین امنیت اسرائیل است.
اما این تنها دلیل هجمه ارتش کودک کش صهیونیستی به حماس نیست، چرا که بر اساس مستندات و شواهد غیرقابل خدشه، رهبران تلآویو قصد دارند حماس را در بیرون از نوار غزه نیز مورد هدف قرار دهند؛ به این ترتیب که با یک تیر دو نشان زده و با حمله به جنوب لبنان، به زعم خود، هم از حزب الله لبنان و هم از حماس، همزمان زهر چشم بگیرند. یکی از عمدهترین دلایل این امر را باید در آمادگی حماس برای باز کردن جبههای دیگر علیه اسرائیل از جنوب لبنان برای شلیک موشک و اعزام تیمهایی به مرزهای شمالی فلسطین اشغالی برای انجام عملیات ضداسرائیلی جستجو کرد. مقاومت اسلامی فلسطین، با جمع بندی شرایط میدانی موجود، به این نتیجه رسیده که در صورت هدف قرار گرفتن مواضعش در غزه و یا حمله ارتش صهیونیستی به کرانه باختری، با دشواریهایی برای پاسخ متقابل رو به رو خواهد بود، لذا به دنبال تمهید شرایط تهاجمی در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی از طریق جنوب لبنان است.
حماس با تقویت قوای خود در اردوگاههای فلسطینی در لبنان در طول سالهای گذشته، باعث نگرانی عمیق مقامات رژیم جعلی صهیونیستی شده است، به خصوص اینکه رهبران حماس با شناخت دوست و دشمن واقعی ملت فلسطین، تلاش کردهاند، برنده شطرنج تحولات منطقه باشند و روابط خود را با تهران بهبود ببخشند که نامه اخیر «اسماعیل هنیه»، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به رهبر معظم انقلاب در راستای همین دیدگاه قابل تفسیر است. این اتفاق از طرفی، باعث نزدیکی روابط راهبردی حماس – حزب الله شده و اسرائیل را از داخل و خارج در تنگنا قرار داده است؛ لذا صهیونیستها با ترور ناموفق «محمد حمدان»، یکی از اعضای حماس در لبنان و هدف قرار دادن تونلهای مقاومت اسلامی فلسطین، نشانههایی از تصمیم خصمانه و تهاجمی خود را نشان دادهاند.
جبهه سومی که ارتش اسرائیل، برای محافظت از آن حاضر است دست به هر اقدامی بزند و به قول «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، «خط قرمز» تلآویو محسوب میشود، «بلندیهای جولان» است. تصور صهیونیستها این بود که با پیروزی تکفیریها و سقوط دمشق طی شش ماه، خطر مقاومت از سر مرزهای مشترک خود با سوریه کم خواهد شد، در حالی که اکنون اوضاع کاملاً برخلاف میل آنها رقم خورده است. وبگاه صهیونیستی «عروتص شوع» در دیماه سال جاری، در این باره تصریح کرد: «متحدان ایران با ایجاد یک پل ارتباطی بین عراق، سوریه و مدیترانه، خود را بیش از گذشته به مرزهای فلسطین اشغالی نزدیک کرده و در کنار آن موقعیتهای مهمی را در جنوب سوریه به دست آوردهاند. این تحولات میتواند منجر به دخالت اسرائیل در بحران سوریه شود.» از سوی دیگر، «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در تیرماه امسال مدعی شده بود، تلآویو «هر زمان که لازم بداند برای امنیت خود به سوریه حمله میکند» که این امر، تاکنون بارها اتفاق افتاده و حمله اخیر جنگندههای اسرائیل به یک انبار مهمات ارتش سوریه، به هشدار شدید «بشار اسد» برای انجام حمله تلافیجویانه منجر شده است.
اگر رژیم صهیونیستی دست به حماقت زده و غزه را هدف حملات دریایی، زمینی و هوایی خود قرار دهد، در خوشبینانهترین حالت، شکستی سختتر از جنگهای ۸، ۲۲ و ۵۱ روزه را خواهد چشید. «سختتر» از این جهت که با آشکار شدن خیانت عربستان و ارتجاع عرب، عزم گردانهای قسام و شاخههای نظامی جهاد اسلامی برای پیروزی بدون اتکا به خائنین آرمان فلسطین مصممتر شده و احتمال فعال شدن گسلهای مقاومت اسلامی فلسطین در اردوگاههای جنوب لبنان بسیار زیاد خواهد بود.
ضمن اینکه، جبهه مقاومت در مجاورت بلندیهای جولان، از اشراف کامل عملیاتی و اطلاعاتی برخوردار است؛ در نتیجه، کوچکترین خبطی از طرف صهیونیستها، انبوهی از صاعقههای آتشین را بر سر اشغالگران قبله اول مسلمین فرو خواهد ریخت.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *