به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را / انتظار برای ساحل تا فقط بگوید "من زنده ام"
کشتی سانچی دیروز در آب و آتش غرق شد و ایران این بار برای ۳۲ دریانورد آن به سوگ نشست.به همین خاطر پای حرف های«ناصر ندیمی»؛ شاعر و دریانورد نشستیم تا برایمان از مصائب دریانوردان ایرانی بگوید.
به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را
حتما که گپ و گفتمان با ناصر ندیمی را از حال و احوالاتش بعد از اتفاقات اخیر شروع میکنیم، حادثهای که خودش میگوید او را حسابی به هم ریخته چه برسد به خانوادههایی که چند روز است فقط چشم انتظاری میکشند. چیزی که همه افراد داخل سانچی را برای ناصر ندیمی عزیزتر میکند این است که همه کسانی که در آن نفتکش حاضر بودند یا از رفقایش بودند یا از همکلاسیهایش در دریا. «زندگی در دریا شرایط سخت و خاص خودش را دارد. اینکه میگویند "به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را" پر بیراه نیست. شما از زمانی که به کشتی وارد میشوید عملا با خانواده، دنیای بیرون و آدم قطع رابطه میکنید. وسایل ارتباطی و حتی دسترسی شما به ساحل هم بسیار محدود میشود و همه اینها شرایط را برای آدم بسیار بغرنج میکند.»
انتظار برای ساحل تا فقط بگوید《من زنده ام》
اینجا آدمها بعد از مرگشان اسطوره میشوند و حواسها را به سمت خودشان پرت میکنند تا از خودشان و سختی کارشان باخبر شویم؛ حالا میخواهد آتشنشانهای پلاسکو و معدنچیهای معدن یورت باشند یا دریانوردان کشتی سانچی! از ناصر ندیمی میخواهیم برایمان از سختیها و تلخیهای دل به دریا زدن بگوید از دشواری شغلی که به قول خودش هر آدم عادیای نمیتواند به سراغش رود. «بارها برای خانوادههای ما اتفاقات سخت و تلخی افتاده که ما به خاطر دوری مسافت و عدم دسترسی، حال و روز به شدت بدی را سپری کردیم. چیزی که این زندگی را برای هر کسی سخت میکند دور از شدن از دنیای بیرون است. شما دقیقا در این مدت مثل زندانیای میمانید که همه امکاناتش را از او گرفته باشند؛ تا زمانی که حداقل به محدوده یک کشور رسیده باشید و فقط بتوانید با یک تماس تلفنی با خانوادهتان صحبت کنید و بگویید که زنده هستید.»
چهار تا شش ماه زندگی روی آب
ویژگی خاص شغل دریانوردی دوریها و سفرهای طولانی مدت آنهاست. موضوعی که وقتی درباره آن از ناصر ندیمی میپرسیم این پاسخ را از او میشنویم. «در کشتیهای نفتکش حداقل تایم برای برگشت چهار ماه است؛ ولی برای بچههای کشتیرانی به ۶ ماه هم تبدیل میشود. این چهارماه و ۶ ماه هم به این شکل است که شما وقتی به کشوری میرسید باید بدانید که ایا این کشور اجازه پیاده شدن دریانورد ایرانی را میدهد یا نه. مثلا ممکن است این چهار ماه شما در آبهای انگلستان یا سنگاپور تمام شود؛ ولی خب کشور انگلستان به شما اجازه پیاده شدن در خاکش را نمیدهد شما مجبورید که همچنان روی کشتی باشد.»
موقع طوفان در کشتی خودمان را بسته بودیم
لابهلای حرفهایش میگوید. دریانوردها به شدت تودار و مقاوماند. آدمهای خاصیاند، چون هر کسی دریا را انتخاب نمیکند و یا اولین سفر را که رفت که دیگر آن را ادامه نمیدهد؛ چون شرایطی در دریا اتفاق میافتد که شما فقط ممکن است آن را در فیلمهای سینمایی دیده باشید. «مثلا شما وقتی بخواهید از آفریقای جنوبی گذر کنید. آنجا طوفانهای وحشتناکی اتفاق میافتد که طی این چند روز فقط دعا میکنید یا زودتر تمام شود یا غرق شوید، ولی دیگر در آن شرایط نباشید. ما یک بار سه روز در طوفان گیر کردیم. در این سه روز نه کسی میتوانست آشپزی کند و غذا داشته باشد و نه کسی میتوانست خودش را نگه دارد تا جایی که ما چند نفر که در پل فرماندهی بودیم خودمان را بسته بودیم که تصادف نکنیم. حتی سه خانم در کشتی بودند که ما فکر میکردیم اینها تا مقصد زنده نخواهند ماند. به خاطر میآورم یک بار حدود ۴۰۰ مایل تا ساحل آفریقا فاصله داشتیم، یکی از بچههای ما دچار عفونت شده بود و یک هفته زمان میبرد تا ما به نزدیکترین کشور برسیم. در آن لحظه ما نمیدانستیم باید چه کار کرد نه میتوانستیم او را به جایی بفرستیم و نه هلی کوپتر میتوانست به سراغ ما بیاید برای همین مجبور شدیم با افسر پزشکی که در کشتی هست دست به جراحی شویم تا فقط همکارمان نمیرد.»
فکر میکنند فقط دور دنیا میگردیم و پول خوب میگیریم
صحبت از سختیهای دریانوردی که به میان میآید ما هم مثل همه پای حقوق و دستمزدها را وسط میکشیم که او در این باره میگوید: «کسانی که بیرون نشستند وقتی ما را نگاه میکنند با خودشان میگویند که دریانوردها، کشور به کشور دنیا را گشت میزنند و پول خوبی هم میگیرند؛ پس دیگر چه غمی دارند؟! ولی هیچ کس خبر ندارد که دریانورد ایرانی چه سختیها و فشارهایی را تحمل میکنند. این حقوق و دستمزد در برابر فشارهایی که با آن مواجهاند هیچ به حساب میآید. این در حالی است که باز هم دریانوردهای ایرانی به نسبت جامعه دریانوردی جهان دستمزد کمتری میگیرند. به این شکل که اگر یک افسر ایرانی ۱۵۰۰ دلار روی کشتی حقوق میگرفت یک دریانورد بیسواد خارجی روی همان کشتی ما میآمد ۴۵۰۰ دلار میگرفت. یعنی دریانوردان ایرانی شاید نسبت به کسانی که در خشکیاند وضعیت در آمدی بهتری داشته باشند؛ اما به نسبت سختیهای کار و نرخ جهانی دستمزد به شدت پایینی را دریافت میکنند.»
کشورهایی که به کشتی ایرانی اجازه ورود نمیدهند
وقتی صحبت از اجازه پیاده شدن کشورهای مختلف به کشتیرانهای ایرانی و سرگردانیشان میرسد از آقای دریانورد میخواهیم در این باره بیشتر برایمان توضیح دهد. «بچههای ما با به خاطر مسائل سیاسیای که در کشور وجود دارد نمیتوانند با ملیت خودشان در یک سری از کشورها پیاده شوند این موضوع به ویژه در یک دوره هشت ساله به شدت پر رنگ شد؛ طوری که تقریبا زمانی همه کشورهایی که ما به آن وارد میشدیم به ما میگفتند که کشتی ایران نمیتواند وارد این کشور شود. همین هم باعث میشد که ماموریت بچهها بیشتر از مدت زمانی چیزی که باید، باشد.»
جای پرچم ایران پرچم پاناما را روی کشتیهایمان میزنیم
ناصر ندیمی میگوید قبلا با پرچم ایران سفر میکردند و به کشورهای مختلف میرفتند. حتی به این افتخار میکردند که پرچم کشور خودمان بالای دودکش کشتی هست. اما در حال حاضر چند سالی است که به جای پرچم ایران باید با پرچم قبرس، مالتا یا کشورهای آفریقایی دیگر سفر کنیم. موضوعی که اتفاقا در مورد کشتی سانچی حسابی دردسر ساز شده. «الان کشتیهای ما با پرچم پاناما سفر میکنند. یکی از مشکلاتی که ما درباره کشتی سانچی با آن رو به رو هستیم این است که پرچم این کشتی برای پاناماست. درست است که ما صاحبش هستیم؛ ولی، چون به خاطر تحریم و مسائل سیاسی نمیتوانیم به کشورهای دیگر برویم مجبوریم که پرچممان را عوض کنیم برای همین حتی الان VDR را که همان جعبه سیاه کشتی محسوب میشود به پاناما تحویل میدهند و ما باید دوباره رایزنی کنیم وآن را از کشور پاناما پس بگیریم.»
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *