صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

خانه نیما ابری‌ست/ هنرمندان آستین بالا زدند/ نامه به رییس جمهور برای حفظ خانه نیما

۲۴ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۰:۴۷
کد خبر: ۳۸۶۵۸۳
هنرمندان، اعضای شورای شهر و شهرداری تهران به دنبال جبران کم کاری سازمان میراث فرهنگی و حفظ خانه نیما یوشیج هستند.

به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، چهار قدم مانده به کنج دنج جلال و سیمین، خانه‌ای ابتدای خیابان رهبری، نگاه ها را به خود جلب می کند. وانت سفیدی بسیاری از اوقات روز زیر دیوار کوتاه خانه پارک است. روی وانت اگر بروید و از فراز دیوار چشم بکشید برای تماشا، خانه‌ای با ستون‌های آبی، پنجره‌‌های شکسته و درهای قهوه‌ای خودنمایی می کند. آفتاب امسال، زمستان و تابستان نمی شناسد و آسمانش میل بارش ندارد. این جا اما چند روزی است صدایی در محله می پیچد: «خانه‌ام ابری‌ست».


این‌جا خانه شعر است، خانه نیما. نیما یوشیج، همسایه سال‌های دور جلال و سیمین است، سال‌هایی که دزاشیب اینقدر شلوغ نبود و باغ هایش را به مسلخ برج‌سازی نمی‌بردند. برج هایی که اگر حواس سیمین دانشور جمع نبود، ده ساله پیش جای خانه نیما سبز شده بودند. خانم نویسنده رسم همسایگی به جا آورد و سالها پیش مانع تخریب خانه نیمای شعر نو شد.


از نیما چندین عکس روی پله‌های این خانه باقی مانده، خانه اما حالا متروک و «از فراز گردنه خرد و‌ خراب و مست.» پشت دیوار زباله ها کوه ساخته اند.  همسایه ها می گویند، معتاد ها شب ها داخل خانه می شوند و رد دود بر دیوارهای بنا گذاشته اند. هرچند ستون‌ها سقف‌ها را محکم بر زمین نگه‌ داشته‌ اما این رسم خانه نیما نیست.

ستون های قانون چندی است دیگر حافظ این ویلای جمع و جور دزاشیب نیستند. مالکان فعلی خانه نیما، بنا را از ثبت ملی خارج کرده و چتر حمایت قانونی را از سرش برداشته اند تا سر فرصت تمام خاطره شاعرانگی نیما، تلی از آجر و خاک شود. مدیران اداره کل میراث فرهنگی تهران نیز مانند همیشه دیر از غفلت خارج شده و مدرکی محکم برای حفظ خانه نیما فراهم نکرده اند. 

 سالهاست بحث خرید این خانه، پس از خانه جلال و سیمین و تبدیل این کوچه به پاتوقی فرهنگی مطرح است اما همیشه مالکان را مانع این اتفاق عنوان کرده اند. مالکانی که حالا قطعا هوس برج سازی در سر دارند که نام ثبت ملی را از خانه برداشتند. حسن خلیل آبادی، رییس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران، نخستین مسئولی است که به دزاشیب رفته و اوضاع را بررسی کرده است. او می گوید: جلسه‌ای با حضور نماینده مالکان و شهرداری منطقه داشته‌ایم و قرار شد راهکارهایی برای ماندن خانه نیما یوشیج اتخاذ شود. امیدواریم با توافقات انجام شده این خانه به عنوان یک محل فاخر تثبیت شود اما هنوزی رقمی اعلام نشده است.

برخلاف اتفاقی که چند هفته پیش برای هتل نادری افتاد، خبری از دیگر مسئولان و اعضای تهرانگرد شورای شهر، مدیران فرهنگی و مسئولان سازمان میراث فرهنگی در حمایت از خانه نیما نیست. خلیل آبادی می گوید: سازمان میراث فرهنگی  نباید در پرونده‌های اینچنینی که سعی می‌شود ملک را از ثبت ملی خارج کنند بی توجه باشد.

 در غیاب مسئولان برای گرفتن عکس یادگاری با خانه نیما، هنرمندان آستین بالا زده اند و نامه ای خطاب به رییس جمهور تنظیم کرده اند تا شاید شخص رییس جمهور پیگیری این خانه باشد که با کم کاری سازمان تحت مدیریت معاونش از ثبت ملی خارج شده است. در این نامه آمده: «خبری دقیق به ما رسیده که خانه تاریخی نیما یوشیج از ثبت ملی خارج شده و در مسیر تخریب قرار گرفته است. نیما، فردوسی معاصر ماست که بار دیگر ققنوس فارسی را از خاکستر سده‌ها خمودگی شکوفاند و جان و جامه تازه کرد. اگر زبان را برابرنهاد ذهن آدمی قلمداد کنیم، نیما از معماران ایران معاصر است. یعنی همان پدیدهٔ دردانه‌ای که شما بر مسند ریاست‌جمهوری‌اش، بارها داد فرهنگ را بر بیداد بی‌فرهنگی سر داده‌اید.»

هنرمندان از تخریب های متوالی نیز گلایه کرده و نوشته اند: «آقای رئیس‌جمهور؛ مدیران اجرایی و میانی بسیاری قول همکاری داده‌اند. ولی تجربه بدقولی‌های این چند سال اخیرشان که در تخریب‌های حسرت‌بار متوالی نیز به گوش جامعه فرهنگی و هنری خوانده شد، ما را بی‌طاقت کرده است. موضوعی که مقیاسش فراتر از همه فارسی‌زبانان جهان است، نمی‌تواند تنها به تصمیم گیران خرد ِ شهری و محلی سپرده شود. جدیت شما تنها با معیار فوریت سنجیده خواهد شد. از شما تقاضا داریم بنا به سوگندی که در آغاز مسئولیت یادکرده‌اید، حافظ خانه همه ما باشید.»


و حالا پس از فروکش کردن شوک خبر خروج خانه نیما از ثبت ملی، «آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!» خانه شعر نیما را دریابید و‌ درش را باز کنید، دفتر شعر خانه‌اش منتظر ورق خوردن است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *