سناریوی داعشپروری !
به دنبال پیروزهای اخیر جبهه مقاومت و پایان سیطره داعش در سوریه، عراق و لبنان، این گروه تروریستی با استفاده از چتر حمایتی آمریکا و غرب، تحرکات خود را از غرب آسیا به شرق این قاره و بهخصوص به افغانستان منتقل کرده و به دنبال استقرار نیروهای فراری و یارگیری در این کشور است.
طبعاً افغانستان به دلیل شرایط امنیتی ناپایدار و بیثبات، مجاورت با پاکستان بهعنوان یکی از کانونهای ترویج افراطگرایی و حضور و نفوذ نظامی آمریکا در این کشور، گزینه مناسبی برای عناصر داعش به شمار میآید.
بر اساس اعلام رسمی مسئولین افغانستان، بیش از ۱۰ هزار نفر از نیروهای داعش به این کشور واردشدهاند که از برنامهریزی رهبران این گروه تکفیری برای سازماندهی و آغاز مجدد فعالیتهایشان حکایت دارد. ازاینرو، رشد نگرانکننده عناصر داعشی در افغانستان و افزایش حملات تروریستی که بیشک با چراغ سبز آمریکا صورت گرفته، از جنبههای مختلف قابل واکاوی است:
۱. حملات تروریستی در افغانستان اتفاق تازهای نیست و از برههای تبدیل به یک تاکتیک جنگی شد که پای نیروهای اشغالگر آمریکایی در سال ۲۰۰۱ به بهانه مبارزه با تروریسم به این کشور باز شد. باوجوداین، حملات هفتهها و ماههای اخیر از معیار و مقیاس گذشته در افغانستان فراتر رفته و حجم بیسابقه حملات تروریستی، از توطئهای بزرگ در این منطقه حساس حکایت دارد. به این مفهوم که علیرغم شکستهای سنگین تکفیریها در عراق و سوریه، آمریکا در کسوت حامی بزرگ جریانهای تروریستی، تلاش میکند با سازماندهی مجدد داعش در افغانستان، شرایط را برای بقای آنها فراهم کرده و از آنها در فضایی مناسبتر، در نقاط دیگر و به شکلی جدیدتر برای پیشبرد اهداف منطقهای خود استفاده کند. علاوه بر این، برآیند تحولات اخیر نشان میدهد که همه این تحولات، با پیماننامه امنیتی آمریکا و افغانستان گرهخورده و صحنهگردانی مقامات واشنگتن به نحوی است که شرایط به سمت بیثباتی مفرط پیش رفته و نیاز کاذب برای حضور طولانیمدت آمریکا فراهم گردد.
۲. فقدان ثبات سیاسی - امنیتی در افغانستان که محصول راهبردهای فعلی قدرتهای بزرگ به شمار میآید، از دیگر زمینههای ظهور و بروز داعش در مرزهای شرقی ایران اسلامی است. عواملی نظیر ناتوانی دولت مرکزی برای مقابله و مهار داعش و طالبان، ضعف در استفاده از نیروهای امنیتی آموزشدیده، درگیری در ارکان حکومتی که به چالش امنیتی – سیاسی مبدل شده و تهدیدی برای بقای دولت محسوب میشود در کنار غیبت یک رهبری سیاسی منسجم که قادر باشد در ریشهکن کردن فرقهگرایی، تروریسم، افراطگرایی و قدرت گیری مافیای بینالمللی نقشآفرینی کند، پارامترهای مهمی در نضجگرفتن تروریستهای تکفیری در افغانستان هستند.
افزون بر این، گزارشهای موثق نشان میدهد با خارج شدن کنترل برخی مناطق از کنترل دولت و حضور داعشیها در آن مناطق، تعداد مزارع کشت خشخاش و تولید مواد مخدر نیز افزایشیافته است که توسط قاچاقچیان بینالمللی خریداری میشوند. بنا بر اظهارنظر کارشناسان مبارزه با جرائم سازمانیافته روسیه، کارتلهای مواد مخدر، عمدتاً از سوی سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) کنترل و هدایت میشوند و ارتش آمریکا، ترانزیت مواد افیونی از فرودگاههای افغانستان به اروپا و آمریکای جنوبی را بر عهده دارد.
از سوی دیگر، افزایش ناامنیها در افغانستان، حاشیه امنی برای غارت منابع این کشور توسط نیروهای آمریکایی فراهم کرده است. افغانستان بیشترین ذخایر معدنی منطقه را در اختیار دارد و بنا بر محاسبات پژوهشی آمریکا، ارزش ذخایر معدنی این کشور، بالغبر یک تریلیون دلار است. روشن است که آمریکاییها بهراحتی از کنار این منبع درآمد سرشار عبور نمیکنند و حضور حداکثری داعش، فرصتی بینظیر برای غفلت دولت افغانستان در صیانت از معادن و غارت مواهب خدادادی افغانستان را نصیب یانکیهای چپاولگر خواهد کرد.
چندی پیش وبسایت «ورلد بولتین» (world bulletin) در گزارشی از تاراج ثروت معادن کلان افغانستان توسط آمریکاییها پرده برداشت و تصریح کرد زمینشناسان این کشور حدود یک تریلیون دلار از منابع معدنی افغانستان را استخراج کردهاند که شامل آهن، مس، طلا، کبالت و لیتیوم بوده و برای تبدیلشدن یک کشور فقیر به مرکز معادن جهان کافی است.
جای تأسف دارد که ذخایر استخراجشده بهعنوان حقالزحمه آمریکاییها از حضور در افغانستان، از کشور خارج و حتی یک سنت از آن برای بازسازی زیرساختهای افغانستان هزینه نمیشود.
۳. ناامنی فراگیر در این کشور، علاوه بر افزایش حملات انتحاری و خسارات هنگفتی که ذکر آن گذشت، تهدیدات امنیتی بسیار جدی از سوی سرویسهای جاسوسی رژیمهای معاند با مصالح کلی جهان اسلام ایجاد کرده که بهعنوان نمونه، میتوان به ترورهای هدفمند شخصیتهای تأثیرگذار سنی و شیعه از سوی موساد و سیا اشاره کرد.
متأسفانه هیاهوی داعش و برافراشتن بیرقهای تکفیریها در برخی شهرهای افغانستان، باعث شده که ردی از جاسوسهای تروریست اسرائیلی و آمریکایی باقی نماند و درنتیجه، منادیان وحدت و هوشیاری افغانستان در مقابل دشمنان واقعی مسلمانان، یکی پس از دیگری به مسلخ بروند.
۴. تمهید حضور فزاینده گروههای تکفیری در افغانستان توسط واشنگتن، اما از دریچه نظریه «برخورد تمدنها» بسیار حائز اهمیت و راهبردی است. همجواری افغانستان با سه تمدن بزرگ ایرانی – اسلامی، کنفوسیوس چینی و ارتودکس روسی چنان وزنی به این کشور میدهد که استراتژیستهای آمریکایی بههیچوجه نمیتوانند از آن چشم بپوشند.
آمریکا بهصورت توأمان، به گسترش موج ناامنی بهواسطه تسهیل هرجومرج تروریستها و تمدید بهاصطلاح مأموریت نیروهای نظامی خود بهمنظور تفوق بر ایران، چین و روسیه در معادلات منطقهای و رویاروییهای احتمالی نیاز دارد.
درواقع باید گفت: ظهور داعش، پدیدار شدن سایر مؤلفههای ناامنی و تروریسم در افغانستان و متعاقب آن، حضور نیروهای آمریکایی، ورای مسائل جاری و روزمره بوده و تمدن غرب با پیمانکاری آمریکا، خود را برای رصد و مهار تمدنهای بزرگ همسایه افغانستان و درگیر نمودن عناصر قدرت آنها با تروریسم و مبارزه ادعایی با آن آماده میکند.
به همین دلیل است که به گفته «دیوید پترائوس»، رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، آمریکا برای چندین دهه در افغانستان خواهد ماند و احتمال دائمی شدن حضور نیروهای نظامی این کشور در افغانستان مانند استقرار سربازان آمریکایی در ژاپن و کره جنوبی وجود دارد؛ و بالاخره باید گفت: نقشی که امریکا برای داعش در استراتژی خود دیده است، با رشد این گروه تروریستی و فراهم کردن زمینه جنگی طولانیمدت و حتی مادامالعمر در راستای اهداف چندگانه کاخ سفید، کاملاً همخوانی دارد و لذا نمیتوان تحولات افغانستان را فارغ از سیاستهای استکباری، مخرب و جنگطلبانه آمریکا تجزیهوتحلیل کرد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *