مسیر آسیا از هلیلان میگذرد/تمرین تلگرامی روی پیست تراکتوری
جلیل در مورد شرایط زندگی در روستا می گوید: کار بیشتر مردم کشاورزی و دامداری است اما به دلیل قرار گرفتن روستا در کمرکش کوه، زمین به اندازه کافی برای کشت و کار نیست و همین مقدار هم در اثر خشکسالیهای چند سال اخیر کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
زمینها بیشتر دیم کاری می شود که اگر بارندگی باشد محصولی به بار می آورد و اگر مثل این سالها باران و برفی نباشد، زمین بر ما سخت می گیرد.
خشکسالی، دامداری را هم از رونق انداخته و خانواده ها تنها به اندازه مصرف بخور نمیر روزانه خود می توانند کار کنند. بیشتر مردم روستا درآمدی ندارند و برخی از آنها با کمک مستمری کمیته امداد و نهادهای حمایتی و همچنین یارانه دولت زندگی خود را سپری می کنند.
او در مورد علاقه خود و برادرش به رشته ورزشی دو و میدانی و همچنین آغاز فعالیتشان در این رشته می افزاید: سال اول دبیرستان بودیم که معلم تربیت بدنی مدرسه، ما را برای مسابقات انتخابی فرستاد.
مسابقات در ماده ۵ هزار متر، ۱۰ هزار متر و ۳ هزار متر با مانع در بخش هلیلان برگزار شد تا نفرات برتر به مسابقات استانی اعزام شوند و من و برادرم در این مسابقه برتر شدیم بدون اینکه حتی ساعتی تمرین سازمان یافته داشته باشیم.
حتی شناختی از شیوه مسابقات و مسافت مسابقه نداشتیم فقط می دانستیم که باید در حد توان و آخرین انرژی بدویم.
بعد از آن در مسابقات استانی هم من و خلیل اول و دوم شدیم و پس از آن بود که از طریق رئیس هیأت استان به مسابقات کشوری دعوت شدیم. پس از مدتی برای مسابقات کشوری به یزد اعزام شدیم که در آنجا هم موفق به کسب مدال شدیم.
با قهرمانی در استانهای کشور حالا جلیل و خلیل برای اولین بار تمرینات خود را زیر نظر مربی انجام می دادند. مربی ای که تا همین امروز هم پا به پای دوقلوها آمده و در قهرمانیاز طریق رئیس هیأت استان به مسابقات کشوری در دعوت آنها شریک بوده است.
پس از مدتی تمرین پسرها برای مسابقات انتخابی تیم ملی در همدان به میدان رفتند که ماحصل این مسابقات کسب رتبه در رشته صحرانوردی و اضافه شدن آنها به تیم ملی برای اعزام به مسابقات آسیایی بود.
در رقابت با ورزشکارانی که سالها تحت تمرینات حرفه ای و با بهترین امکانات و صرفه بودجه های میلیون دلاری بودند ما با تنها چندماه تمرین روی زمینهای خاکی دوم شدیم.
از اینجا خلیل رشته صحبت را در دست می گیرد: رفتیم آسیا مقام آوردیم. در مسابقات صحرانوردی ژاپن بعد از سه سال رکورد کشور را زدیم و دوم شدیم.
در رقابت با ورزشکارانی که سالها تحت تمرینات حرفه ای و با بهترین امکانات و صرفه بودجه های میلیون دلاری بودند ما با تنها چندماه تمرین روی زمینهای خاکی دوم شدیم.
۲ ماه بعد در مسابقات انتخابی برای چین تایپه شرکت کردیم و مجوز ورود گرفتیم. در چین تایپه هم پس از ۱۸ سال رکورد ۳ هزار متر با مانع را که در دست حمید سجادی زدم و سوم شدیم.
پس از این مسابقات، خلیل و جلیل بارها قهرمانیهایی در سطح کشور به دست آوردند و حالا برای مسابقات جاکارتا در حال تلاش هستند. روزها در زمین کشاورزی کار می کنند و بعدازظهرها در زمینی که حوالی روستا با تراکتور صاف کرده اند تمرین دو میدانی می کنند.
جلیل میگوید: در روستا زمین مسطح نداریم اما توانستیم زمینی را در همین اطراف با تراکتور صاف کنیم تا برای تمرین آماده شود.
وقتی از مسابقات خارجی برگشتیم این پیست را الگوبرداری و خودمان طراحی کردیم. برای دوی با مانع هم با چوب مانع درست کرده ایم.
البته چون زمین به اندازه کافی نداریم و به کوه برخوردیم، پیستی که ساخته ایم از پیست استاندارد کوچکتر است. همچنین برنامه تمرینی را از مربی مان به صورت اینترنتی دریافت می کنیم. البته در روستای ما موبایل آنتن ندارد. مسافتی را باید پیاده بپیماییم تا به نقطهای برسیم که اینترنت آنتن بدهد.
آنجا برنامههای مربی را دانلود و بعد در پیست اجرا می کنیم. البته برای تمرین صحرانوردی مشکلی نداریم چون کوهستانها و ارتفاعات منطقه خیلی به ما کمک می کند.
واقعا امکانات ما یک هزارم رقبایمان در سطح آسیا و حتی کشور نیست. رقیبان آسیایی از کودکی زیر نظر مربی در بهترین پیستها تمرین میکنند اما پیست ما زمین خاکی است.
کفش استاندارد برای تمرین و مسابقه دو و میدانی دستکم ۵۰۰ هزار تومان است اما کفشی که ما با آن تمرین می کنیم کمتر از ۲۰۰ هزار تومان ارزش دارد.
با همین کفشهای میخی که مخصوص پیست تارتان است روی زمین خاکی می دویم که هر لحظه امکان مصدومیت وجود دارد. حتی در داخل کشور رقبای ما حدود ۱۰۰ میلیون برای رقابتهای انتخابی تیم ملی هزینه می کنند. این هزینه ها شامل مربی و کفش و لباس و از همه مهمتر تغذیه است.
وی ادامه می دهد: ما روزها روی زمین کار میکنیم. وقتی مسابقات در فاصله زمانی کوتاه برگزار می شود به اصطلاح بدن ما خالی می کند.
مربی به ما می گوید به لحاظ حرفه ای تا ۶ سال دیگر میتوانیم بدویم اما شرایط زندگی ما بسیار سخت است. کمیته امداد قولهایی برای وام اشتغال داده و برای حمایت از ما اعلام آمادگی کرده است اما باید بررسی کنیم ببینیم چه کسب و کاری میتوانیم راهاندازی کنیم که در کنار آن امکان تمرین حرفهای هم داشته باشیم. کمتر ورزشکاری در این سطح درگیر معیشت روزمره خود است اما ما امکانات حداقلی برای امرار معاش هم نداریم و با این شرایط شاید تا یکی ۲ سال دیگر قید ورزش حرفهای را بزنیم چون به هر حال باید برای آینده زندگی خودمان برنامهریزی کنیم.
منبع:مهر