صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نمی‌توانستم در سینمای فاسد قبل از انقلاب دوام بیاورم و خداحافظی کردم/پدر و مادر در سینمای ایران فراموش شده

۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۱:۱۸
کد خبر: ۳۷۷۴۱۰
بازیگر فیلم "مهمان مامان" گفت: من اگر در آن سن پایین و با وجود اینکه شوهرم فیلمساز بود سینما را ترک کردم به این خاطر بود که نمی توانستم در سینمای فاسد قبل از انقلاب اسلامی کار کنم و انتخابی هم نداشتم پس تصمیم گرفتم از بازیگری خداحافظی کنم.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، "آفرین عبیسی" بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون از جمله هنرپیشگانی است که حضورش در هر فیلمی بدون شک به کیفیت آن اثر کمک می‌کند و نباید فراموش کرد که بازی‌های به یادماندنی او همواره توجه ویژه مخاطبان را به خود جلب کرده است.

عبیسی از هفده سالگی بازیگری را آغاز کرد و به همراه همسرش ایرج صادق پور فیلمبردار و تهیه کننده سینما می‌توانست در سینمای قبل از انقلاب به سرعت رشد کند اما فضای سینمای فاسد و فیلم فارسی آن دوران را تحمل نکرد و در همان ابتدا با بازیگری خداحافظی کرد.

بعد از انقلاب اسلامی ایران و فوت همسرش، وی بار دیگر به عرصه بازیگری بازگشت و این بار با حضور در آثار درخشان سینمایی و تلویزیونی چهره بازیگری کارکشته را به نمایش گذاشت.

بید مجنون، تنهایی لیلا، چهارشنبه 19اردیبهشت، مهمان مامان، عصر روز دهم و کاغذ بی خط تنها چند قطعه کوتاه از نوار موفقیت های عبیسی در سالهای بازگشتش به عرصه بازیگری است. وی این روزها کم کارتر از گذشته شده و به ندرت در محافل سینمایی ظاهر می ‌شود.

به همین بهانه خبرنگار گروه فرهنگی با آفرین عبیسی به گفت و گویی تفصیلی نشسته و مسائل و ابعاد مختلف بازیگری و وضعیت سینما را در این گفت و گو به چالش کشیده است.

آفرین عبیسی مدت‌ها است که در محافل حاضر نشده و شاید بسیاری از مخاطبان بخواهند بدانند که در ابتدا این روزها حال شما چطور است؟

خدا را شکر. حال عمومی‌ام بسیار خوب است و این روزها در خانه استراحت می‌کنم و به کارهای شخصی خود می‌رسم.

دلیل دوری شما از بازیگری چیست؟ آیا زندگی شخصی شما را از بازی دور کرده است؟

شما به دوستان فیلمنامه‌نویس بگویید داستان خوب بنویسند و بعد از کارگردانان بخواهید کار خوب بسازند تا من هم در آنها بازی کنم. در این سالها بی شمار پیشنهاد برای بازی داشته‌ام اما بعد از خواندن قصه ترجیح دادم در آن آثار حضور نداشته باشم. 

این دوری طولانی مدت باعث نشده تا شما از بازیگری و توانایی های یک بازیگر فاصله بگیرید؟

قطعاً نه. مساله مهم این است که همه چیز کار کردن و بازی قبول کردن نیست. من بازیگر رسالتی دارم که باید آن را به درستی انجام دهم و اگر نه تا دلتان بخواهد پیشنهاد هست تا من هیچ وقت بیکار نباشم.

در این سالهایی که از سینما دور بودید، سینما تغییرات زیادی کرده و به گفته بسیاری دچار افت شده است. مردم از بسیاری از فیلم‌ها استقبال نمی‌کنند. این مشکل از کجا نشات می گیرد؟

برخی فکر می‌کنند مردم متوجه نمی شوند اما اشتباه می‌کنند زیرا مردم ما بسیار باهوش هستند و کاری را انتخاب می کنند که ارزش داشته باشد. مردم چرا باید به صورت خانوادگی بهای سنگین بلیت را بپردازند؟ مگر فیلم های روی پرده سینما چه پیامی دارند که بابتشان پول پرداخت شود. متاسفانه آثار امروز سینما هیچ وجهه آموزشی برای خانواده ها ندارند تا آنها را برای دیدنشان جذب کنند. فیلمساز باید از خودش بپرسد این فیلم چه چیزی دارد که یک خانواده چهار نفره هزینه بلیت داده و به تماشای آن بنشینند؟.

نسل گذشته چطور می‌تواند به جلوگیری از سقوط سینمای روز کمک کند؟

کدام نسل گذشته؟ متاسفانه سینمای امروز دیگر هیچ بزرگی ندارد و نسل ما در حال انقراض است. کافی است آثار را به صورت سطحی و گذرا ببینید تا متوجه شوید چه اتفاقی در سینمای ایران در حال روی دادن است. خواسته و ناخواسته نسل پیشکسوت از سینما کنار گذاشته شده اند و تنها همه چیز به جوانان ختم می شود.

آیا نسل جوان باعث شده تا نسل شما کنار گذاشته شود؟

از نظر من اهمیت دادن به جوانان هیچ ایرادی ندارد اما شما به من بگویید نقش جوان فیلم، پدر مادر ندارد؟ بزرگتر ندارد؟ یعنی وقتی شما وارد یک خانواده می‌شوید فقط جوان می بینید؟ چرا در فیلم‌های ایرانی هیچ خبری از پدر و مادر و مادربزرگ نیست؟ این کاملاً ضعف نویسندگی را می رساند که چرا فیلمنامه ای نوشته شده که در آن خانواده به کلی فراموش شده است.

نبود خانواده در آثار سینمایی به جامعه تسری پیدا خواهد کرد و این مورد نبود خانواده کمی ترسناک است. اینطور نیست؟

متاسفم که این را می‌گویم اما سینماگران ما نسل جدید را طوری عادت داده اند که هیچ بزرگتری را در کار نبیند. وقتی در فیلم‌ها هیچ خبری از پدر و مادر و بزرگتر نیست چه انتظاری می توان از جامعه داشت؟ چطور می‌شود احترام و ارزش خانواده را به جوانان آموزش داد؟.

با این وضع دلتنگ بازیگری نمی شوید؟ دوست ندارید دوباره بازی کنید؟

من سالهاست که به اکثر کارها "نه" می گویم زیرا حقوق بازنشستگی خود را می‌گیرم و برایم مهم نیست این دوستان سینمایی چه می کنند. آنها باید بدانند من و امثال من چیزی را از دست نداده ایم بلکه آنها امثال آفرین عبیسی‌ها را سالهاست که از دست داده اند.

البته شما نقش هایی داشته‌اید که با وجود کم کاری هنوز در خاطر مردم مانده است. دلیل این ماندگاری چیست؟

همه چیز از نظر من رضایت مردم است. ما برای مردم کار می‌کنیم. من در سریال "تنهایی لیلا" بازی کردم و باورتان نمی‌شود مردم هنوز از من می‌پرسند که خانم عبیسی چرا کار نمی‌کنید. چرا بازی دیگری مثل تنهایی لیلا تکرار از شما نمی‌شود و من در جواب می‌گویم که باید اثر خوب باشد که من در آن بازی کنم. وقتی فیلمنامه ها بی محتوا شده اند من در چه فیلمی بازی کنم و اگر بازی کنم چه جوابی به شما بدهم؟ راز ماندگاری هر بازیگری نقشی است که در جامعه ایفا می کند.

دوست ندارید در نقش اول یک فیلم ظاهر شوید؟

اگر آن نقش در سن من نوشته شده باشد بله دوست دارم. اما برخی از بازیگران زن سینما پنجاه سال سن دارند و هنوز می‌خواهند نقش اول بازی کنند. من نمی فهمم آیا سینما مادر نمی‌خواهد؟ مادربزرگ و غیره نمی خواهد که هنوز در پنجاه سالگی می‌خواهند نقش دختر اول فیلم را بازی کنند؟ بازیگران باید بر اساس سنشان انتخاب شوند تا سینما دارای تنوع و گوناگونی شود.

پس به نظر شما بازیگری که در سن بالا هنوز نقش اول و جوان می پذیرد اشتباه کرده است؟

بله این اشتباه است. البته از نظر من اینکه برخی بازیگران بر خلاف سنشان انتخاب می شوند تقصیر خودشان نیست. سیستم سینما باید تغییر پیدا کند تا برای همه رده های سنی نقش باشد. بازیگر زن سینمای ایران می داند اگر سنش بالا رود مثل من کنار گذاشته می شود و سعی می کند تا آخرین جایی که ممکن است نقش دختر اول سینما را حتی در پیری بازی کند.

اکثر بازیگران معتقدند مشکل امروز سینمای ایران تمرکز روی گیشه است. نظر شما چیست؟

متاسفانه اکثر فیلمسازان این روزها می خواهند با کمترین خرج بیشترین سود را ببرند. وقتی برای فیلمتان هزینه نکنید چه انتظاری از کیفیت دارید؟ هزینه صرفاً دستمزد دو یا سه بازیگر چهره نیست. چطور این تعداد بازیگر پیشکسوت داریم و همه بیکار شده اند و در عوض اندک هزینه ها هم صرف دیگران می شود. اگر ما می‌خواهیم سینما را نجات دهیم باید هزینه بپردازیم و در آن صورت تغییری عمده در سینما رخ خواهد داد. در حال حاضر عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز مریض شده و نمی توانند کار کنند. عزیزی همچون داود رشیدی را از دست داده ایم و مابقی را هم از دست می‌دهیم پس تا دیر نشده فیلمسازان به خودشان بیایند و از این بزرگان استفاده کنند.

با این وضعیت فعلی آیا بعد از گذشت این همه سال باز هم بازیگری را انتخاب می‌کردید؟ یا بهتر بگویم اگر به شما بگویند که بازیگری را به جوانان پیشنهاد می دهید یا نه، چه می گویید؟

من هیچوقت موافق سینمای امروز نبوده و نیستم و اگر کسی از من بپرسد که بازیگر شوم یا نه به طور قطع می‌گویم نه.

این روزها می‌گویند یکی از المان‌های انتخاب بازیگر در سینمای ایران زیبایی است. از نظر شما زیبایی یک بازیگر تا چه حد مهم است؟

زیبایی در بازیگری یک بخش است اما مهم‌تر از زیبایی خود فرد است. بازیگری این نیست که پول بگیرید و جلوی دوربین بروید. بازیگری شکل و شمایل، زیبایی و قیافه و جوانی نیست بلکه انسانیت است. بازیگر باید الگوی اخلاق جامعه باشد. زیبایی شاید یک بخش از بازیگری باشد اما همه چیز نیست بلکه بخش کوچکی از بازیگری است.

آیا بازیگران جوان امروز الگوهای اخلاقی برای آینده خواهند شد؟

از نظر من جوانان بازیگر ما باید بیشتر مراقب خودشان باشند. نباید اینگونه باشد که به آنها دستور بدهیم این کارها را نکنید و اینها را انجام بدهید. بازیگر باید همه چیزش نمونه باشد. مردم بازیگران را می بینند. وقتی یک بازیگر در یک مجلس عکسی نامناسب می گیرد و در فیلم نوع دیگری خود را نشان می دهند وی را پس می زنند.

شما شخصاً چطور یک نقش را قبول می کنید؟ معیار اصلی آفرین عبیسی برای بازی در یک فیلم چیست؟

موی من در بازیگری و زندگی سپید شده است. وقتی سناریو را روی میز می گذارم به خودم می گویم در این سن بالاخره باید حرفی برای گفتن داشته باشم. همه چیز پول نیست که هر کاری را به خاطر آن بازی کنم. همین که من جلوی دوربین بیایم و دو سکانس بازی کنم و پولم بگیرم که نشد بازیگری. بازیگرانی که اینگونه کار قبول می کنند مطمئن باشید که در ذهن مخاطبان نمی‌مانند. امثال عزت الله انتظامی دقیقاً به خاطر انتخاب هایش در خاطرات مانده است.

شما یکبار سینما را ترک کردید و باز به آن بازگشتید. دلیل رفتن و بازگشت دوباره تان چه بود؟

من اگر در آن سن پایین و با وجود اینکه شوهرم فیلمساز بود سینما را ترک کردم به این خاطر بود که نمی توانستم در سینمای فاسد قبل از انقلاب اسلامی کار کنم و انتخابی هم نداشتم پس تصمیم گرفتم از بازیگری خداحافظی کنم. متاسفانه سینمای امروز ما هم به سمت آن زمان می رود و به همین خاطر این روزها هم کار نمی‌کنم.

من سال هشتاد بعد از سی سال دوباره بازیگری را انتخاب کردم اما در وضع بد سینمای امروز تصمیم گرفتم بسیار سختگیرانه انتخاب کنم. آن زمان هم وضعیت سینما برای من مثل همین الان بود. این مهم است که خودت چه انتخابی کنی. باید در بازیگری تا جایی پیش رفت که به شرفت کاری نداشته باشند. آن زمان من شرایط را برای بازیگری مناسب ندیدم و امروز هم این شرایط تکرار شده است.

به عنوان یک بازیگر با تجربه به نظر شما چه چیزی باعث شده مردم شما را در قامت یک بازیگر در نقش های مختلف باور کنند؟

من سالها بازی کردم و حالا به جایگاهی رسیده ام که نقش مادر را بازی می کنم و خدا را شکر آن طوری رفتار کرده ام که در یک فیلم مرا به عنوان مادر شهید باور کرده اند. چطور مردم به این باور می‌رسند؟ آیا می شود از راه رسید و نقش مادر شهید را بازی کرد؟ بدون شک شخصیت بیرونی هر بازیگر در آثاری که بازی می کند موثر است. وقتی بازیگری بدون در نظر گرفتن شخصیت اجتماعی اش هر کاری انجام دهد نمی تواند در بسیاری از نقش ها باورپذیر شود.

آیا بازی در نقش مادر در فیلم‌های با کیفیت و ارزشمند در تحکیم بنیان خانواده تاثیرگذار است؟ این تاثیر بازیگر در جامعه از کجا نشات می گیرد؟

وقتی منِ بازیگر نقش یک مادر را باورپذیر بازی کنم و در بیرون از فضای بازی هم با اخلاق باشم دختران کشورم به خانواده و مادر شدن علاقه‌مند می‌شوند. یک بازیگر به شدت می‌تواند در جامعه خود تاثیرگذار باشد. من اگر آن زمان بازیگری را ترک کردم چون می خواستم زندگی را تجربه کنم. بزرگترین دارایی هر انسان خانواده وی است و بازیگران هم باید به این نکته برسند که بازیگری بالاترین آزمون زندگی آنها است.

در آخر آیا حرفی نیست که در این گفت‌وگو جام مانده باشد و یا به نوعی دوست داشته باشید از آن بگویید؟

خداوند می فرماید راه راست برو و راست بگو تا همه چیز خوب مقدر شود و من سعی کردم اینگونه رفتار کنم. کارگردان اصلی همه ما خداوند است. وقتی این را باور دارم به نقش های کوچکی که ممکن است به من پیشنهاد نشود اعتنایی نمی کنم. من همواره با همین امید و توسل به خدا زندگی کرده ام و می دانم کارگردان اصلی روزی بهترین نقش را برای من انتخاب کرده و سر راه زندگی ام قرار خواهد داد پس از کم کاری این روزها هیچ ترس و واهمه ای ندارم.


گفت و گو از علی صفری




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *