تفسير حکمت 235 نهج البلاغه پیرامون صفات عاقل و جاهل
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسير حکمت 235 نهج البلاغه
امام علی(عليه السلام) فرمودند:وَقِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ، فَقِيلَ: فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ. (قالَ الرَّضِىُ يَعْني أنَّ الْجاهِلَ هُوَ الَّذي لا يَضَعُ الشَّىْءَ مَواضِعَهُ فَكانَ تَرْكُ صِفَتِهِ صَفَةٌ لَهُ إذْ كانَ بِخَلافِ وَصْفِ الْعاقِلِ).
عاقل كسى است كه هر چيز را در جاى خود قرار مى دهد. گفته شد: جاهل را توصيف بفرما. فرمود: توصيف كردم. مرحوم سيد رضى مى گويد: «منظور امام(عليه السلام) اين است كه جاهل كسى است كه هرچيزى را در جاى خود قرار نمى دهد، بنابراين ترك وصف جاهل خود صفت او محسوب مى شود، زيرا بر خلاف وصف عاقل است
امام علی(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به وصف عاقل مى پردازد به اين صورت كه خدمتش عرض شد: عاقل را براى ما توصيف كن. فرمود: عاقل كسى است كه هر چيز را در جاى خود قرار مى دهد. گفته شد: جاهل را توصيف بفرما. فرمود: توصيف كردم»; (وَ قِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ فَقال(عليه السلام): هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ فَقِيلَ: فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ، فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ).
مرحوم سيد رضى در ذيل اين كلام مى گويد: «منظور امام(عليه السلام) اين است كه جاهل كسى است كه هرچيزى را در جاى خود قرار نمى دهد، بنابراين ترك وصف جاهل خود صفت او محسوب مى شود، زيرا بر خلاف وصف عاقل است»; (قالَ الرَّضِىُ يَعْني أنَّ الْجاهِلَ هُوَ الَّذي لا يَضَعُ الشَّىْءَ مَواضِعَهُ فَكانَ تَرْكُ صِفَتِهِ صَفَةٌ لَهُ إذْ كانَ بِخَلافِ وَصْفِ الْعاقِلِ). امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه در عبارتى كوتاه و پرمعنا در واقع تمام اوصاف عاقل و جاهل را خلاصه كرده است; عاقل كسى است كه درباره هرچيز مى انديشد و محل مناسب آن را بررسى مى كند و سپس آن را در محل مناسب قرار مى دهد; مثلاً اگر رئيس اداره يا رئيس حكومت است شايستگى هاى افراد را در نظر مى گيرد و هر كدام را در محل لايق خود قرار مى دهد يا اگر مى خواهد مثلاً سخنرانى كند، مطالب را چنان تنظيم مى كند كه مقدمه در جايگاه خود، شرح مطالب در جاى خود و نتيجه گيرى پايانى سخن نيز در جاى خود باشد.
اگر عبادتى انجام مى دهد، اجزا و شرايط و واجبات و مستحبات آن را هر كدام در جاى خود به جا مى آورد. اگر طبيب است و مى خواهد بيمارى را درمان كند مراحل مختلف درمان را دقيقا در نظر مى گيرد و هر دارو و درمانى را در جاى خود قرار مى دهد و اگر مى خواهد اموال زكات و بيت المال را تقسيم كند نياز افراد و گروه ها را در نظر مى گيرد و به هر كدام به اندازه نيازش مى پردازد. حتى اگر مى خواهد مجازات كند، مجازات نيز درجات و مراحلى دارد. او هر مرحله را در جايگاه خود قرار مى دهد تا نتيجه مطلوب عائد شود. آرى عاقل مى انديشد و اندازه گيرى مى كند و تدبير مى نمايد و نظم هر كار را رعايت مى كند. تعبير به «رُشد» در قرآن مجيد در مورد دادن اموال يتيمان به آنان نيز مى تواند اشاره اى به همين معنا باشد; يعنى يتيم به مرحله اى برسد كه بتواند در مسائل مالى هرچيز را در جايگاه مناسب انجام دهد.
به عكس جاهل، كه هيچ يك از اين امور را رعايت نمى كند; در جايى كه بايد نرمش انجام دهد شدت عمل به كار مى گيرد و به عكس در جاى شدت عمل نرمش، افراد را در جايگاه خود قرار نمى دهد، حقوق را متناسب تقسيم نمى كند، واجبات و مستحبات شرع را به طور صحيح در جايگاه اصلى قرار نمى دهد و همين امر باعث شكست او در همه زمينه هاست. روايات ديگرى در زمينه توصيف عقل يا عاقل از معصومان(عليهم السلام) نقل شده كه با آنچه در اين كلام نورانى آمده هماهنگ است; از جمله در حديثى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام)مى خوانيم: «الْعَقْلُ أنَّكَ تَقْتَصِدُ فَلا تَسْرِفَ وَتَعِدَ فَلا تُخْلِفَ وَإذا غَضِبْتَ حَلِمْتَ; عقل آن است كه ميانه روى را انتخاب كنى و اسراف ننمايى و هرگاه وعده مى دهى تخلف ننمايى و به هنگام غضب، حلم كنى».
در حديث ديگرى در همان كتاب از آن حضرت مى خوانيم: «النُّفُوسُ طَلِقَةٌ لكِنْ أيْدِى الْعُقُولِ تَمْسِكُ أعْنَتَها عَنِ النُّحُوسِ; نفوس آدميان آزاد است; ولى دست هاى عقل زمام آن را گرفته و از چموشى و سركشى باز مى دارد». نيز در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «إنَّمَا الْعَقْلُ التَّجَنُّبُ مِنَ الاْثْمِ وَالنَّظَرِ فِي الْعَواقِبِ وَالاْخْذِ بِالْحَزْمِ; عقل تنها پرهيز از گناه و نگاه كردن در عواقب امور و رعايت احتياط در كارهاست». جالب اين كه امام(عليه السلام) در كلام حكيمانه 437 عدالت را نيز به چيزى شبيه آنچه در بالا درباره عقل فرمود وصف كرده است، مى فرمايد: «الْعَدْلُ يَضَعُ الاْمُورَ مَواضِعَهَا; عدل هر چيزى را در جايگاه خود قرار مى دهد». و به يقين هر عاقلى عادل است و هر عادلى بايد عاقل باشد. در عهدنامه مالك اشتر نيز آمده است كه امام(عليه السلام)به او دستور مى دهد «فَضَعْ كُلَّ أمْر مَوْضِعَهُ وَأوْقِعْ كُلَّ أمْر مَوْقِعَهُ; هر چيز را در جايگاه خود قرار ده و هر امرى را در محل مناسب آن». و اين هم امر به عدالت است و هم رعايت عقل و تدبير. ابن ابى الحديد در اينجا ضرب المثلى نقل مى كند كه به پندار خودش شبيه كلام امام(عليه السلام)است در اين جهت كه از بيان مطلبى، مطلب ديگرى فهميده مى شود ولى ضرب المثل گفته شده بسيار نامناسب نسبت به گفتار حكيمانه امام(عليه السلام)است.
منبع: باشگاه خبرنگاران