پیامبر اسلام (ص) الگوی معرفت و اخلاق در جهان/تواضع و احترام به بزرگان از صفات بارز پیامبر اکرم
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، همزمان با 17 ربیع الاول و سالروز ولادت خاتم الانبیا "حضرت محمد مصطفی (ص)" ایران اسلامی غرق در شادی و نور میشود. زندگی پیامبر اسلام (ص) همواره الگوی بسیاری از بزرگان عالم بوده و الهام بخش بسیاری از آثار بزرگ جهان شده است.
به همین مناسبت بخشی از سیره زندگی خاتم الانبیا حضرت محمد مصطفی (ص) را منتشر کرده که به شرح زیر است.
احترام بزرگان
جريربن عبدالله گويد: چون رسول خدا مبعوث گرديد، من به حضورش آمدم تا با او بيعت كنم، فرمود: يا جرير به چه منظورى پيش من آمده اى، گفتم: يا رسول الله (ص) آمده ام تا بر دست تو مسلمان شوم، حضرت عباى خود را براى نشستن من به زمين پهن كرد. بعد به ياران خود فرمود: چون كسى كه در ميان قوم خويش محترم است پيش شما آيد احترامش كنيد: «اذا اتا كم كريم قوم فاكرموه»
نهى از بدگويى
ابن مسعود گويد: رسول خدا (ص) فرمود: كسى در پيش من از اصحابم بدگوئى نكند، مى خواهم وقتى كه پيش شما مى آيم قلبم نسبت بشما آرام و بى دغدغه باشد: «قال رسول الله (ص): لا يبلغنى احد منكم عن اصحابى شيئا فانى احب ان اخرج اليكم و انا سليم الصدر».
صبر و مقاومت
آنگاه كه پسرش ابراهيم در حال جان دادن بود، چنين فرمود: اگر فرزند در گذشته، براى پدر اجرى نداشت و اگر اين نبود كه زندگان به مردگان ملحق خواهند شد، در اين صورت بر تو محزون مى شديم اى ابراهيم، بعد به گريه افتاد و فرمود: چشم اشك مى ريزد، قلب مى سوزد ولى جز آنچه خدا راضى باشد سخنى نمى گوئيم و اى ابراهيم ما در فراق تو محزونيم : «و قال لابنه ابراهيم و هو يجود بنفسه: لولا ان الماضى فرط الباقى و ان الاخر لاحق بالاول لحزّنا عليك يا ابراهيم ثم دمعت عينه و قال: تدمع العين و يحزن القلب و لا نقول الا ما يرضى الرب و انّا بك يا ابراهيم لمحزونون.
تواضع
روزى خواهر رضاعيش محضر وى آمد، حضرت چون او را ديد شاد شد، عباى خويش را پهن كرد و او را در آن نشانيد، با او سخن می گفت و بر رويش مى خنديد، بعد برخاست و رفت، آنگاه برادر آن زن آمد حضرت با او مثل خواهرش رفتار نكرد، گفتند: يا رسول الله با خواهرش رفتارى كردى كه با برادرش نكردى با آنكه او مرد است؟!
فرمود: آن خواهر بر پدرش از اين برادر نيكوكارتر بود.
پناه بردن به خدا
روزى به مردى از بنى فهد گذر كرد كه بنده اش را مى زد بنده در زير شكنجه مى گفت: اعوذ بالله، مولايش از او دست بر نمى داشت چون حضرت را ديد گفت: «اعوذ بمحمد» (ص) به محمد (ص) پنام مى برم، مولايش از زدن او دست كشيد.
حضرت فرمود: به خدا پناه مى برد دست بر نمى دارى ولى به محمد (ص) پناه مى برد دست بر مى دارى؟!! خدا از محمد (ص) سزاوارتر است كه پناه آورنده اش را پناه دهد، مرد گفت: براى خدا او را آزاد كردم: «هو حر لوجه الله»فرمود: به خدائى كه مرا بحق مبعوث فرموده، اگر چنين نمى كردى، چهره ات با حرارت آتش جهنم مواجه مى شد. «والذى بعثنى بالحق نبيا لو لم تفعل لواقع و جهُك حرّالنار».
مزاح
آن حضرت پير زنى از قبيله اشجع را ديد فرمود: پير زن داخل بهشت نخواهد شد، زن نشست و شروع به گريه كرد، بلال بن رياح گفت: چرا گريه مى كنى؟! گفت: رسول خدا فرمودند: پير زنان داخل بهشت نخواهند شد، بلال محضر آن حضرت آمد و گفت: يا رسول الله شما چنين فرموده ايد؟
فرمود: آرى، سياهان هم به بهشت نخواهند رفت، بلال هم با آن زن شروع به گريه كرد، عباس عموى حضرت آن دو را ديد، سبب گريه شان را پرسيد، گفتند: رسول خدا (ص) چنين فرمود: عباس محضر حضرت آمد، جريان را پرسيد، فرمود: آرى حتى پيرمردان هم به بهشت نمى روند، عباس نيز مانند آن دو شروع به ناله و شيون نمود.
آنگاه حضرت آن سه نفر را بحضور طلبيد، قلوبشان آرام كرد و فرمود: خداوند پير زنان و پيرمردان و سياهان را در بهترين شكل و قيافه زنده مى كند، همه در حالى كه جوان و نورانى اند داخل بهشت مى شوند «و قال: ان اهل الجنة جُرْدْ مُرْدٌ مُكَحّلوُنَ» .