سازمانهای حقوق بشری بدانند شیخ عیسی قاسم تنها نیست
رژیم سفاک آل خلیفه که تحت انقیاد نظام سلطه قرار دارد، سالهاست که بحرین را به حیات خلوت آمریکا و انگلیس تبدیل کرده و در تبعیت از سیاستهای قدرتهای مستکبر، دائماً درصدد محدود کردن آزادیهای مشروع مردم و سرکوب خواستههای بهحق آنان است.
برخلاف آنچه در اکثر کشورهای معترض به حکومتهایشان مرسوم است، مردم این کشور به دلیل دوری از اقدامات خشونتآمیز، مشی و رفتار کاملاً مسالمتآمیز در پیش گرفتند و از طریق اعتراضات و نافرمانیهای مدنی سعی داشتند به حداقلهای حقوق خود برسند، اما حکومت دیکتاتوری آل خلیفه، بهجای توجه به خواستههای مشروع و قانونی مردم، به تخریب مساجد، برهم زدن مراسمات مذهبی، دستگیری، شکنجه و قتل انقلابیون مبادرت کرد؛ بهنحویکه حتی کودکان نیز از رفتارهای سبعانه مأموران این رژیم در امان نماندند. از طرفی، بااینکه هیچ تغییری در عزم مردم برای پیگیری مطالباتشان دیده نمیشود و هرچه فشارها بیشتر شده، اراده آنها نیز تقویتشده است، آل خلیفه بهجای عبرت گرفتن از اشتباهات گذشته، در اقدامی که اوج نابخردی آنان را نشان داد، آیتالله شیخ «عیسی قاسم»، رهبر شیعیان بحرین را با اتهامات واهی، سلب تابعیت و بیش از ۱۵ میلیون دلار اموال خمس را به بهانه مبارزه علیه تروریسم و پولشویی مصادره کرد.
۲. شرایط ملتهب بحرین در حالی رو به وخامت گذاشت که همزمان با اولین سفر «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا به عربستان سعودی، نیرویهای موسوم به «سپر جزیره»، در خردادماه سال جاری به منزل این عالم وارسته هجوم برده و تلاش کردند که ایشان را زندانی کنند، ولی با سیل مردم کفنپوش و متحصن مواجه شده و حاکمان منامه به این نتیجه رسیدند که محاصره و مسدود کردن دسترسی شیخ عیسی قاسم به خدمات و تجهیزات پزشکی، بهترین راه تقابل با انقلاب مردم است. این در حالی است که به گفته پزشکان معالج، شیخ عیسی قاسم هرچه سریعتر برای انجام عمل جراحی باید به بیمارستان منتقل شود، ولی نیروهای امنیتی اجازه خروج ایشان از منزل را نمیدهند.
پیش از آن، وقتی رئیسجمهور آمریکا به رژیم آل خلیفه برای سرکوب تحصنکنندگان چراغ سبز نشان داد، شاهد جنایتی بزرگ در تاریخ بحرین بودیم که در کمتر از یک ساعت، در جریان این سرکوب نظامی، پنج نفر شهید و بیش از ۱۰۰ نفر دیگر زخمی شدند؛ لذا باید گفت که حمایت آمریکا از رژیم دیکتاتور بحرین در نادیده گرفتن بسیاری از ارزشهای مردمسالاری، حقوق بشری و نیز نادیده گرفتن حق مشروع مردم برای مشارکت در قدرت، زمینه گستاخی و جنایات بزرگ مقامات بحرینی را فراهم کرده است؛ چراکه بدون چراغ سبز کاخ سفید، نه بحرین و نه هیچیک از حکومتهای مرتجع منطقه، حتی آب هم نمیخورند.
بنابراین، بازداشت ایشان و منع ارتباط رهبر معنوی بحرین با عموم مردم بهمنظور جلوگیری از ادامه جنبش حقطلبانه در بحرین صورت گرفته، ولی سؤال اینجاست که آیا بحرینیها از حقوق خود میگذرند و سکوت اختیار میکنند؟ آل خلیفه باید بدانند که پایان دادن به اعتراضها از طریق سرکوب نظامی و تلاش برای حذف رهبر معنوی آنان فقط یک خیال است چراکه تصمیم شیخ عیسی قاسم و ملت بحرین، عدم بازگشت به گذشته و ادامه راه مقاومت تا زمانی است که مطالبات این ملت رنجکشیده محقق شود و آزادی، کرامت و حقوق خود را به دست بیاورند.
۳. نکته قابلتوجه در این میان، سکوت معنادار سازمانهای حقوق بشری درباره شرایط وخیم جسمانی آیتالله عیسی قاسم است. این سازمانهای بهاصطلاح بینالمللی که خود را متکفل دفاع از حقوق انسانها در سراسر جهان میدانند، در حالی در برابر وقایع حال حاضر بحرین سکوت کردهاند که در دفاع از شهروندان مجرم و محکوم غربی لحظهای تردید به خود راه نمیدهند، اما وقتی نوبت به یک عالم و روحانی برجسته که هیچ جرمی مرتکب نشده میرسد، لب فروبسته و در بهترین حالت، به ارائه گزارشهای بیفایده میپردازند. بهبیاندیگر، این سازمانها بهعنوان یک ابزار در جنگ نرم توسط نظام سلطه علیه ملتها استفاده میشوند تا هر جا که کمیت آنها لنگ ماند، با ترفندهای فریبکارانه حقوق بشری به اغراض غیرانسانی خود دست یابند.
۴. خوشبختانه در میان مردم کشورهای اسلامی و گروههای مقاومت منطقه، بر سر حمایت از حقوق مردم بحرین و دفاع از آیتالله عیسی قاسم، اجماع و اتحاد مبارکی به وجود آمده است که نمونه آن را میتوان در سخنان اخیر شیخ «اکرم الکعبی»، دبیر کل جنبش نجباء عراق مشاهده کرد. وی در واکنش به تحولات اخیر بحرین، آل خلیفه را مقصر تشدید بیماری آیتالله عیسی قاسم دانسته، این اقدام آنان را مصداق بارز زیر پا گذاشتن اصول اسلامی و حقوق بشر قلمداد و تأکید کرده است که جهان اسلام در برابر به خطر افتادن سلامتی ایشان سکوت نخواهد کرد. از طرفی، مقاومت اسلامی لبنان نیز نظیر همین مواضع را به هنگام هتک حرمت بیت شیخ عیسی قاسم اتخاذ کرده و هشدار داده بود که هرگونه هتک حرمت ایشان، نتایج غیرقابلپیشبینی به همراه خواهد داشت.
علیرغم ناگوار بودن رویدادهای اخیر بحرین، همسویی و اتحاد میان گروههای مقاومت در برابر توطئهها و فتنهگریهای ارتجاع منطقه، هرچه بیشتر تقویتشده و بیانگر آن است که محور مقاومت نهتنها در تحولات میدانی و عرصههای مبارزه نظامی با یکدیگر همکاری نزدیکی دارند، بلکه در خصوص مقابله با توطئههای جنگ نرم دشمن در کشورهای اسلامی نیز از وحدت رویه برخوردارند.
۵. آنچه این روزها در بحرین میگذرد، وقایعی مجزا و منفک از دیگر تحولات منطقه نیست و نباید تصمیمات آل خلیفه را مستقل تحلیل کرد. بدون تردید، آلسعود در اتخاذ تصمیمات سالهای اخیر مقامات منامه نقش کلیدی داشته است، زیرا حکومت عربستان در چند دهه اخیر نشان داده از روی کار آمدن رهبران قدرتمند و مردمی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا هراس دارد.
ازنظر حاکمان ریاض، روی کار آمدن هر حکومت مردمی در منطقه، بهمعنای برداشتن یک گام بلند و نزدیک شدن به پایان عمر حکومت استبدادی و قرونوسطایی آنها است؛ ازاینرو تمام تلاش خود را برای سرکوب جنبشهای عدالتخواهانه به رهبری علمای دینی بکار گرفتهاند. سعودیها نهایت تلاش خود را برای شکست انقلاب مصر و حکومت «مرسی» انجام دادند، علیه مردم بیگناه یمن، بیش از دو سال و نیم است که جنگی وحشیانه را به راه انداختهاند، آیتالله «نمر باقر النمر»، رهبر شیعیان عربستان را به شهادت رساندند و اکنون گویا نوبت به شیخ عیسی قاسم رسیده تا وی را بهزعم خود از تأثیرگذاری در انقلاب بحرین دور کنند. نامه افشاشده پادشاه عربستان به آل خلیفه که خواستار اقدام علیه شیخ عیسی قاسم شده است، بهترین سند در این مورد است.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که سرکوب اخیر و تعرض به بزرگترین شخصیت دینی و سیاسی این کشور، افزون بر منسجمتر کردن گروههای مقاومت در ایجاد یک جبهه قوی علیه هتک حرمت آیتالله شیخ عیسی قاسم، میتواند شرایط پیچیدهتری را برای آل خلیفه و آل سعود به دنبال داشته باشد و چنانچه بحرین در سیاستهای خود تجدیدنظر نکند، بیشک باید منتظر عواقب غیرمنتظره آن در آینده نزدیک باشد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *