صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایت دوستی دو ساله با «یوزارسیف» سوریه/ شهادت «سعید علیزاده» عامل دوستی ما شد

۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۰:۴۱
کد خبر: ۳۷۳۰۲۷
سید حسن گفت: من و نوید بدون این که همدیگر را بشناسیم و یا حتی اسم همدیگر را بدانیم، شروع به شوخی کردن، کردیم. بدون هیچ پیش‌زمینه‌ آشنایی، نوید من را «سید» و من نوید را «یوزارسیف» صدا زدم.

به گزارش گروه فضای مجازی ،همرزم شهید «نوید صفری» با نام جهادی «سید حسن» در تشریح تجربه 2 سال و شش ماه دوستی با نوید، اظهار داشت: 12 بهمن 94 مصادف با عملیات آزادسازی نبل و الزهرا با نوید آشنا شدم. آشنایی ما نیز به شهادت سعید علیزاده با نام جهادی کمیل، حین عملیات آزادسازی کانالی در نبل و الزهرا برمی‌گردد.

وی افزود: سعید علیزاده از نیروهای استان سمنان در این عملیات مجروح شد و خونریزی داشت. نوید و یکی از دوستانش شجاعانه ساعت‌ها پس از مجروحیت سعید، پیکرش را به سمت کانال کشیدند.

فیلم و عکس این عملیات و شهادت سعید، در فضای مجازی منتشر شده است. در حین عملیات برای نخستین بار نوید را دیدم.

یک به یک نیروها مجروح یا شهید می‌شدند. دیگر نیروها نیز با دیدن این صحنه، روحیه خود را از دست داده بودند. باید هر طور شده بود، روحیه به نیروها می‌دادیم.

سید حسن خاطرنشان کرد: من و نوید بدون این که همدیگر را بشناسیم و یا حتی اسم همدیگر را بدانیم، شروع به شوخی کردن، کردیم.

بدون هیچ پیش زمینه‌ آشنایی، نوید من را «سید» و من نوید را «یوزارسیف» صدا زدم. حلقه محاصره و آتش دشمن هر لحظه بیشتر می‌شد، به همین جهت تصمیم گرفتیم فرمانده را برای کمک‌رسانی و پشتیبانی از نیروها به عقب بفرستیم.

دوستان پیشنهاد دادند تا من هم به عقب بروم. باید حدود 2 کیلومتر بدون توقف، می‌دویدیم تا از تیررس دشمن خارج می‌شدیم. در حال دویدن یک لحظه به عقب برگشتم و به چهره نوید نگاه کردم. لبخندی که بر لبم نشست باعث شد تا از فرمانده جا بمانم و به کانال برگردم.

وی ادامه داد: عملیات را ادامه دادیم. در حین عملیات من موج زده و مجروح شدم. نوید من را به منطقه‌ای عقب‌تر از خط مقدم رساند.

در آنجا هم از تیررس دشمن خارج نبودیم. از این رو خمپاره‌ای کنار ما به زمین خورد و باعث شهادت چند تن از نیروها شد. نوید لحظه‌ای به عقب برگشت و من را در حالی که بر روی زمین افتاده بودم، دید. او گمان کرد که من شهید شدم اما به یاری دوستان زنده ماندم.

من نیز به جهت اینکه نام واقعی «یوزارسیف» را نمی‌دانستم، طبق خصوصیات ظاهری از دوستان سوال کردم که او کیست و آن‌ها نام یک شهید را آوردند.

 

 

هر دوی ما گمان می‌کردیم که طرف مقابل به شهادت رسیده است تا اینکه چند ماه بعد به طور اتفاقی همدیگر را در سوریه دیدیم. از آن زمان به بعد، ما هر لحظه کنار هم بودیم. نوید مراحل پزشکی من را دنبال می‌کرد و از هیچ کمکی دریغ نداشت.
سید حسن تصریح کرد: نوید به من قول داده بود تا بهبودی کامل من، به سوریه نرود و در عملیات بعدی با یکدیگر شرکت کنیم. پس از بهبودی، من و نوید در چند عملیات شرکت کردیم و مدتی نیز نوید جانشین من بود.

همرزم شهید صفری در توصیف خصوصیات اخلاقی شهید گفت: نوید آرامش خاصی داشت که حین رو به رو شدن با وی به خوبی آن را دریافت می‌کردید. همچنین در صورتی که کمکی از دستش بر می‌آمد دریغ نمی‌کرد. من و خانواده‌ام به جهت مسائل کاری و اصرار نوید به تهران آمدیم. آخرین دیدار من و نوید به یک روز پیش از آخرین اعزامش برمی‌گردد.

وی در خصوص مفقود شدن شهید صفری عنوان کرد: نوید در عملیات آزادسازی بوکمال شرکت کرد و مفقود شد. برخی می‌گفتند که صدای وی را شنیده‌اند و برخی دیگر خبر از زنده بودن وی می‌دادند اما یقین داشتم که اگر وی زنده بود، به من یا همسرش پیام می‌داد.

سید حسن در پایان گفت: نوید ارتباط نزدیکی با شهیدان رسول خلیلی و سعید علیزاده داشت. وی بعد از شهادت سعید، گاهی به منزل مادرش می‌رفت و حال او را جویا می‌شد.

 

 

منبع:دفاع پرس

 

 

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *