پاسخ محمد جواد لاریجانی به فرقه زنبیلیه/ خصلت جریان احمدی نژاد/ فتنه محصول نفاق سیاسی است و نفاق محصول انحراف در تفکر دینی/ برخی مانند آقای احمدی نژاد و همراهانش دوران دین را سپری شده میدانند/فتنه باید برای همیشه ریشه کن شود و دیگر در کشور ما هیچ عنصر سیاسی جرأت نکند برای رسیدن به مقاصدش به فتنه روی آورد/برنامه تهاجم دشمن در فاز پساداعش
بیشتر بخوانید:
اکنون بخش سوم و پایانی گفت و گوی با محمدجواد لاریجانی را ملاحظه می کنید که به به قرار زیر است:
اتساع معنوی حصر
میزان: اجازه بدهید بخش پایانی سوالاتم را به چند موضوع داخلی اختصاص دهم. اخیرا آقای شمخانی در حاشیه بازدید از نمایشگاه مطبوعات گفت که واژه حصر واژه درستی نیست و افرادی که نامشان مطرح میشود اصلاً در حصر نیستند. خانواده این افراد دیداری با آنها داشتند؛ آیا اتفاق جدیدی در این رابطه رخ داده و نظام تصمیم جدیدی اتخاذ کرده است؟
لاریجانی: اینجا هم ظاهراً همان بحث " اتساع معنوی" مطرح است! واژه حصر واژهای انعطاف پذیر شده است! بحث اصلی در این رابطه بحث فتنه 88 است. آیا در نظام ما شورش بر علیه نظام و ریختن به خیابان برای گرفتن قدرت سیاسی مجاز هست یا نیست؟ کسانی که این کار را کردند باید رها شوند یا باید پاسخگو باشند؟ بنابر این مسئله اصلی مسئله فتنه است. اینها کسانی بودند که در فتنه 88 نقش کلیدی داشتند. این مسئله باید روشن شود که آیا کسی که در نظام اسلامی میتواند برای کسب قدرت مردم را به خیابان بریزد و شورش کند و منافع ملی را زیر پا بگذارد و موجبات بروز خسارت و کشته شدن شهروندان را فراهم آورد در آن صورت باید چگونه پاسخگو باشد؟ این موضوع باید روشن شود. یک جریان سیاسی در کشور وجود دارد که هر وقت دستانش برسد این کار را می کند. در دوره اصلاحات در فتنه 78 یک چشمه آمدند که ناامید شدند. در 88 آن شورش را کردند که همه اجانب و دشمنان ما خوشحال شدند و ازنخست وزیر و وزیر خارجه رژیم صهیونیستی تا منافقین دستبند سبز به دست بستند. این مسئله کمی نیست. این حرکت قبل از هدف قرار دادن اسلامیت، یک کودتای تمام عیار علیه دموکراسی بود. این مسئله در هر جای دنیا اتفاق می افتاد عواقب تندی داشت. یک نیمچه اتفاقی در ترکیه افتاد بیش از 50 هزار نفر را گرفتند و هنوز هم این روند در آن کشور ادامه دارد. البته نظام ما خیلی توانمند است و مطابق با قانون و با تسامح برخورد میکند. چیزی که امروز در قالب بزرگ کردن حصر مطرح می شود این است که بگویند بحث فتنه بلااشکال است. من میخواهم بگویم جریان فتنه یک خیانت بزرگ به مردم و کشور بود و نه تنها نباید فراموش شود بلکه باید برای همیشه ریشه کن شود ودیگر در کشور ما هیچ عنصر سیاسی جرأت نکند برای رسیدن به مقاصدش به فتنه روی آورد. فتنه محصول نفاق سیاسی است و نفاق محصول انحراف در تفکر دینی است. یک جریانی معتقد به حکومت سکولار است، اما چون قانون اساسی این را نمیپذیرد بنابر این اعضای این جریان در ابتدا قسم یاد میکنند که قانون اساسی را قبول داریم تا به قدرت برسند و وقتی به قدرت رسیدند در جهت تغییر حکومت حرکت میکنند، اما چون نمیتوانند، به شورش روی می آورند.
خصلت جریان احمدی نژاد
میزان: جریان دیگری هم چنین خصلتی دارد؟
لاریجانی: مشابه این جریان را در مورد احمدی نژاد هم داشتیم یعنی یک انحراف در تفکر دینی موجب شد در عمل سیاسی رفتار منافقانه داشته باشند و مدام بگویند ولایت و بگویند مقصود از ولایت، امام زمان (عج) است. درحالی که بحث ولایت از خدا شروع می شود و با پیامبر و ائمه و امام زمان (عهج) هم هست و شامل ولی فقیه هم میشود، اما آنها بعداً در مقابل ولی فقیه هم قرار گرفتند. یعنی دایره انحراف و نفاق سیاسی و خروج برعلیه امام عادل یک دایره کاملا بسته است.
مرحوم شیخ مفید (ره) این نوع انحراف را تحت عنوان "غلّو" درج کرده است و منحرفین مربوطه را "غلات" نامیده است. علامه مجلسی (ره) در بحار پس از نقل بیش از 120 حدیث درنفی و ردّ غلات، آراء شیخ مفید را استادانه در ضمن یک جمع بندی (فذلکه) عرضه میکند: اولاً: غلات یک شخصیت محبوب و مورد ا حترام دینی را بر می گزینند و حبّ شخصی ( کاریزماتیک) وی را مدام علم میکنند. شیخ مفید عمدتا شخصیت حضرت امام عصر (عج) را در این زمینه ذکر میکنند، اگر چه مواردی دیگر هم در تاریخ بوده است. ثانیاً: حبّ آن شخصیت را بر شرع مقدم میدارند و لذا برای اقامه دین اصراری ندارند(برخی مانند آقای احمدی نژاد و همراهانش دوران دین را سپری شده میدانند، میگویند روزی اسب وسیله رفت و آمد بوده است اما امروزه اسب هست ولی برای تفریح و سواری، نه رفت و آمد دین هم همینطور.
میگویند دوران انسانیت آغاز شده است! و تعجب است که همزمان صحبت از مکتب ایرانی میکنند که حداقل هزار سال قدیمیتر ظهور اسلام است!! و برخی دیگر مانند جماعت حجتیهایها، اقامه دین را غیر ضرور، بلکه مضرّ به ظهور میدانند!!) ثالثاً: ادعای ارتباط ویژه با پرسناژ محوری میکنند و بدین وسیله مشروعیت خاصی برای عقاید و اعمال خود تمهید مینمایند.
جالب است که انتهای ادعای هر دو جریان منحرف – سکولارها و غلات- یکسان است و آنهم عدم تاکید بلکه مخالفت بر اقامه دین به عنوان عقلانیت پایه تجربه مدنی – سیاسی جمهوری اسلامی . دم از عدالت میزنند، اما عدالت غیر مبتنی بر اسلام! تاریخ نشان داده که همه چیز از این نوع عدالت بیرون میآید.
پاسخ به فرقه زنبیلیه
میزان: آقای لاریجانی، اخیرا! برخی از اعضای فرقه زنبیلیه یا همان جریان انحرافی علیه حضرتعالی مواردی را مطرح کرده است؛ نظرتان در این مورد چیست؟
لاریجانی: توهین و هتاکی علیه من ارزشی ندارد، همواره سخن درست و " قول سدید" ارزش دارد. خداوند سبحان در سوره الأحزاب می فرماید:" یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا" و قول سدید برحسب روایات متعدد دارای ویژگیهای مهمی است:
اولاً: مطلب آن "درست " است و لذا دروغ قول سدید نمیباشد. ثانیاَ: نیت گوینده در این فعل گفتن ، نیت درست و برحقی است و ثالثاً: نحوه بیان آن حق مدارانه و درچارچوب شرع است و رابعاً: کارکرد آن گفتار در جهت تحکیم حق است نه اینکه باعث خوشحالی دشمنان اسلام و امیدواری معاندان شود. ملاحظه می کنید که "قول سدید" سپهر وسیع و مهمی است که افعال انسان ( مربوط به زبان) را در بر می گیرد. "روسو" فیلسوف فرانسوی در یک حاشیه مشهور از کتاب حکومت خود درباره صنعت چاپ – که در همان ایام اختراع شده بود- می نویسد: این صنعت به گسترش علم و حقیقت کمک مهمی کرده است، اما از سوی دیگر "باطل" را دائمی کرده و دیگر قابل جمع آوری نمی باشد!
حال در دوران "دسترسی دیجیتال" میتوانیم بگوییم ضمن اینکه دسترسی به مطالب علمی به نحو غیر مترقبهای تسریع و تسهیل شده است، اما "هرزهگی" هم جهانگیر و جهان شمول شده است؛ چه "هرزه گویی" و چه "هرزه نگاری " و دیگر انواع هرزه گیها!!
آنچه امروز مردم عزیز ایران و بخصوص جوانان متدین و انقلابی باید توجه نمایند این است که پیروزیهای عظیم جمهوری اسلامی در عقیم کردن توطئههای آمریکا و غرب صهیونی، حقیقتا ایران اسلامی را "ام القرای" جهان اسلامی کرده است. لذا همه باید دست به دست هم بدهیم تا ایران اسلامی را بسازیم و در قبال توطئهها حفظ کنیم. معرکه گیری و دامن زدن به نفرتهای شخصی و علیه نهادهای کلیدی پرحرفی و گزافه گویی نباید باعث انحراف نظرات از مسائل اصلی به این امور بی ارزش شود. همه باید به هوش و حساس باشیم.
مسئولین محترم و فعالان سیاسی و جوانان متعهد و عموم مردم عزیز ایران اسلامی باید توجه نمایند که امروز و در شرایط فعلی، ما در مقابل خود سه موضوع کلیدی و اساسی داریم و باید مراقب باشیم ذهنها را به سایر مسائل حاشیهای منحرف نکنند:
موضوع اول توجه به پیروزی عظیمی است که نصیب جمهوری اسلامی ایران در منطقه شده است. بیرون راندن "داعش" از سرزمین عراق و سوریه یک حادثه کوچک نیست. داعش اسم رمز یک پروژه بسیار پیچیده و خطرناک و پرتوان – هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ دینی – بود و هست که با سالها طراحی شیاطین صهیونی و ایادی آمریکایی و اروپایی تهیه شد و با کمک نوکران منطقهای عملیاتی شد. آمریکا و غرب صهیونی هرگز فکر نمیکردند که جمهوری اسلامی بتواند این تهاجم پیچیده را دفع کند و لذا خوابهای نامیمونی را برای آینده کشور دیده بودند.
هر قدر انسان به ابعاد " پروژه داعش" دقت بیشتر میکند به عظمت پیروزی کشورمان بیشتر آگاهی می یابد. به نظر من یک فتح الفتوح به تمام معنی اتفاق افتاده است. طبیعی است که دشمنان در باطن از شدت خشم می خواهند بمیرند ولی درظاهر سعی میکنند اهمیت و ابعاد این پیروزی را با طرحهای تبلیغی پنهان کنند. در داخل هم دو گروه با این جریان خارجی همگرا هستند: یکی دستگاههای تبلیغی اصلاح طلب که همواره فعالیت فرامرزی جمهوری اسلامی را غیر ضرور و خطرناک و باعث دشمنی آمریکا و غرب و منطقه ! می دانستند و تا جایی که میتوانستند علیه آن تلاش میکردند، حال می باید با خونسردی و "تغافل" از کنار این پیروزی مهم ملی بگذرند و دیگر جریان انحرافی غالی نیز به همین دردسر گرفتار شده است!
در ابتدای فتنه داعش رسماً از آن حمایت کرده و مدعی بودند که نباید از جریان مقاومت طرفداری کرد و بحث را در حد طرفداری از بشار اسد و یا مخالفت با وی تنازل میدادند! این دسته ضمن اینکه از کنار این مسئله مهم سریع رد میشوند با معرکه گیری و شعبده بازی توجهات را به سوی مسائل بی ارزش و تنفرهای قبیلهای! و شخصی! سوق میدهند. بنابر این نباید ذهن خود را از مسئله و موضوع مهم پیروزی بر توطئه عظیم دشمن به سوی مسائل حاشیهای منحرف کنیم.
موضوع دومی که باید در شرایط فعلی جزو مهمترین موضوعات مدنظر همه باشد برنامه تهاجم دشمن در "فاز پساداعش" است. دشمن شکست خورده ولی مغرور و خیره سر، حال برای جبران این ناکامی برنامههای متعددی را در دست اقدام دارد و از سطحی بودن برخی از آنها – مانند جریان استقلال کردستان عراق – مسئله رفتن حریری و کودتای خشن در عربستان- می توان میزان به هم ریختگی و شتابزدگی کمپ آمریکا و صهیونیستها و متحدان و نوکران آنان را فهمید.
اما آنچه بر علیه ایران مستقیماً در دست اقدام است شامل سه جبهه مهم است:
در جبهه اقتصادی – که مهمترین جبهه است- احیای بحث تحریمها و تشدید آنها محور عمل دشمن است . تحریمهایی که هرگز برداشته نشد و فقط با هزینه سنگین تسکینهای موقتی و بسیار محدود پیدا کرد. یکی از آثار منفی مذاکرات "برجام" این است که دشمن را " دَلِه" کرده است و آنان معتقد هستند تحریم ایران را تسلیم کرد؛ لذا باز دنبال تجدید این امر هستند.
در جبهه سیاسی و فرهنگی ، برنامه دشمن ( که محور آن آمریکا است و دول اروپایی عمده همراه هستند و رژیم صهیونی و در واقع سازمان و مافیای صهیونیسم جهانی موتورمحرک آن است) در داخل دامن زدن و حمایت از جریانهایی است که علیه جمهوری اسلامی – یعنی یک نظام مدنی – سیاسی مبتنی بر عقلانیت اسلامی که ولایت فقیه سمّو آن است – زمینه کار و اقدام دارند و دو نمونه از آن را ذکر کردیم.
جبهه نظامی و امنیتی ، در مرحله آخر است ، یعنی اگر دشمن در دو زمینه فوق الذکر توفیقات مهمی پیدا کند وسوسه می شود که پروژههای خود را با جبهه امنیتی – نظامی تکمیل کند. البته باید مواظب با شیم که تهدید امنیتی – نظامی را فراتر از حدود ما در نظر ما بزرگ نکنند که این خود یک ترفند کهنه دشمن است . آن قدر گفتند که گزینه نظامی روی میز است که به یک مطایبه (جوک) تبدیل شد! متاسفانه در کشور هم گروههای سیاسی سعی کردند از "جنگ هراسی" بهره ببرند! در جریان انتخابات مربوط به دولت اصلاحات، مبلغان این جریان روشن و صریح میگفتند اگر آقای ناطق رئیس جمهور بشود آمریکا به ایران حمله میکند! و در دولت معاصر هم برخی برای اینکه "توجیه خارج از زمینه " برای "برجام" ارائه دهند مدعی هستند که اگر برجام را نمی پذیرفتیم به تاسیسات نظامی – هستهای ما حمله نظامی می شد!! به نظر من این ادعاها هیچ کدام پایه و اساس درستی ن دارند و بیشتر " مصادره به مطلوب" هستند!
اما موضوع سوم که در شرایط فعلی اساسی است و باید محور اصلی تو جهات باشد و شلوغ بازیهای سیاسی نباید آنها را در محاق ببرد، توجه به استراتژی واحد مملکت در مقابله با این تهاجمات در هر سه جبهه است. در آن حوزه شاخص ولی امر و مقام معظم رهبری است. مسئولان در تمام ردهها و عموم مردم باید با آنچه ایشان به عنوان استراتژی دفاعی کشور در قبال این توطئه ها اعلام میکنند عمل نمایند. این یک الزام قانونی و شرعی است و البته بسیار معقول هم هست. حتی اگر برخی به نظر دیگری معتقد باشند باید در میدان عمل همان نظر ولی امر را دنبال کنند. این یک عده کلیدی در هر میدان تهاجم و دفاع است.
خوشبختانه اولی امر فرهیخته مسلمین، به تفصیل و به کرّات در این زمینهها راهنمایی و ارائه طریق کردهاند و باید از مسئولین گلایه وانتقاد کرد که چرا دل به دریا نمیزنند و رهنمودها را دقیقاً دنبال نمیکنند! حال به نحو خلاصه محورهای عمده را ذکر می کنم زیرا اینها باید مورد توجه اصلی مسئولین و فرهیختگان و جوانان متعهد و متدین و عموم مردم میهن دوست باشد نه سروصداهای حاشیهای که صرفاً برای حواس پرت کردن است!
محور اول، در میدان تهاجم و نبرد اقتصادی ، باید دندان لقّ استیصال در مقابل تحریمها را بکنیم و دور بیاندازیم و دشمن را به طور کلی از اینکه مانند "برجام" امید به گرفتن امتیازی داشته باشد ناامید کنیم این غرض با مدل های توسعه ا قتصادی کلاسیک که پس از جنگ دوم جهانی در دنیا رایج شد و امروزدوران آن کاملا به سر آمده حاصل نمیشود. دیدگاهی که معتقد است توسعه "سرمایه" و "تکنولوژی" می خواهد و این دو نزد آمریکا و دول عمده اروپایی یعنی دقیقا دشمان ما می باشد؛ پس باید فعلا دل آنها را به دست آوریم و نرمش کنیم تا سرمایه و تکنولوژی آنها بیاید و راه آن اندراج در "سیستم جهانی " یعنی در حاشیه کلوب غرب صهیونی است و بس؛ این نسخه اگر در زمانی و در جایی نتیجه داد برای ملت ما و زمان ما و تجربه عظیم انقلابی ما نه تنها نتیجه نمی دهد که سمّ مهلک است.
راه ما باید " اقتصاد مقاومتی" باشد که هم پایه نظری دارد ، هم استراتژی دارد و هم تکنیک اقدام مناسب. فکری که در این مدت چند سال فقط با آن بایز شده است!
محور دوم، "بصیرت" در قبال ترفندهای سیاسی و فرهنگی دشمن است. بصیرت پرچم مقاومت در میدان تهاجم فرهنگی و سیاسی است. همواره باید تجربه بزرگ انقلابی ملت خود را فراموش نکنیم؛ با پیروزی انقلاب اسلامی و رأی مردم به جمهوری اسلامی پروژه عظیم بنای یک نظام مدنی – سایسی جامع بر اساس عقلانیت اسلامی کلید خورد. تجربهای حدود چهار دهه از آن می گذرد و با همه کاستیها ایران دست نشانده قبل از انقلاب را به جمهوری اسلامی قدرتمند و تأثیر گذار منطقه و پیشرفته ترین کشورهای حوزه غرب آسیا در علم و تکنولوژی و نظام مدنی – سیاسی تبدیل کرده است!اسلام بر اساس مکتب اهل بیت (ع) رمز راهگشاییها است. "بصیرت" در مکتب اهل بیت مبتنی بر تفقه در دین است. لذا آنانکه مدعی آگاهی هستند ولی فقاهت را کنار گذاشتهاند- چه با برچسب مدرنیته و لیبرالیسم و چه با شعار " اللهم عجل لولیک الفرج" ولی فقهای اسلامی را تحقیر و توهین کرده و در مقابل نایب ولی خدا ایستادهاند و مدعی روابط مستقیم و "بصیرت بی پرده" هستند- هر دو را باید رها کنیم! بصیرت مکتب اهل بیت از اسلامی فقاهتی به تعبیر امام راحل ( قده) و فقه جواهری میگذرد!
محور سوم، "مقاومت" بر اساس خوداتکایی و استقبال و افتخار به شهادت خط پیروزی در میدان تهدیدهای نظامی و امنیتی است . توانمندی دفاعی در همه حوزهها باید با تمام توان توسعه پیدا کند. خود را دست کم نگیریم و قویاً در دفاع از خود فقط و فقط روی "خود متکی به خدا" حساب کنیم. "مقاومت" یک دکترین جدید در مقابله با تهاجم نظامی – امنیتی استکبار است که توسط امام (ره) پایه گذاری شده است.
اینها مسائل و محورهای اصلی است که همه باید روی آنها تمرکز و توجه مستمر داشته باشیم. من مقداری بحث را با تفصیل گفتهام زیرا همواره گفتگوهای فرعی بخصوص "هرزه گویی " – مانند سایر هرزه گیها – جذبه اولیه و سطحی دارند و ذهن را در مورد حرفها و موضع گیریها و جریانات سیاسی منحرف می کنند.
آنچه مهم است انحراف ازدین و نفاق سیاسی و خروج علیه ولی فقیه عادل است. اصلا لاریجانی "شمر" ! این حرفی که می زند درست است. من آدم پرتسامحی هستم اما بحثم این است که اصل قضیه فراموش نشود. انحراف از دین سبب نفاق در عمل سیاسی می شود و نفاق در عمل سیاسی ما را به "خروج" و "بغی" می کشاند.
این یک پدیده مهم و با نمونههای متعدد در جامعه است که حتما باید به آن توجه داشت. فکر نکنیم که زمینههای انحراف امروز نیز وجود ندارد. انحراف پوسته خود را عوض میکند؛ یک زمانی مجاهدین خلق اسلام آلوده به مارکسیسم را علم کردند ، به درّه نفاق افتادند و علیه امام مشروع قیام کردند و امروز عاقبت آنها را همگان می بینند و البته خسارت عظیم به ملت وارد کردند و زمانی دیگر ژست مدرنیته و سکولاریسم بود و حال ژست امام زمانی شده است. یعنی محتوا همان است. ممکن است یک ژست بعدی نیز پیدا شود باید حواسمان را جمع کنیم.
امروز جوانان به خصوص و به ویژه جوانان متدین و حزب اللهی باید در قبال این انحراف مهلک هوشیار باشند. ما از نمونههای سابق خسارات زیادی دیدهایم. من حتی جوانانی که جذب این نحلههای منحرف شدند و به تباهی کشانده شدند را جزو خسارات میدانم. همانطور که ولی امر آگاه و فرهیخته ما فرمودهاند، کلید نجات "بصیرت" است. اسلام تماماً بر اساس بصیرت است: " قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة " و بصیرت در مکتب اهل بیت بر اساس فقاهت است نه ادعاهای عوام فریبانه و غلو آمیز. حضرت امام موسی کاظم (ع) فرمود: فقاهت چراغ بصیرت است.
بنابر این عجیب نیست که مدعیان منحرف همگی به دنبال اسلام منهای فقاهت هستند!! فقاهت در مکتب اهل بیت (ع) بر اساس کتاب و عترت است با روش دقیق و خاصی که منبعث از تعالیم آنان است. جوانان عزیز باید با تمسک به این مسیر خود را از آلودگی به انحرافهای رنگارنگ و به ظاهر اصلاح طلبانه یا انقلابی و عدالت گرایانه محفوظ دارند. خط رهبری معظم این است.
میزان: آقای دکتر مجدد در پایان این بحث مفصل از شما سپاسگذارم که وقت خودتان را در اختیار تحریریه سیاسی قرار دادید.
لاریجانی: من هم از شما و از تشکر میکنم.
انتهای پیام/