حال خوبی که با محوریت امام حسین(ع) به دست می آید
میهمان برنامه «چهل چراغ» با اشاره به اهمیت کتابخوانی برای فهم و درک وقایع و برجستگی اش نسبت به دیگر وجوه آگاهی بخش، از تمرکز مخاطب نسبت به مطالعه کتاب گفت: «در بهترین حالت در سینما که همه امکانات تمرکز را دارد باز هم افرادی پیدا می شوند که مانع تمرکز مخاطب می شوند اما وقتی کتاب می خوانید همه حواس تان به آن است. یک خلوتی وجود دارد که منفعل نیست و فعال است. مغز و فکر و بویایی و همه چیز آدمی در حال فعالیت است و اگر کتاب خوبی باشد مخاطب می تواند برای خود تصویرسازی کند. مثلا من درباره انتقال ضریح در اطراف خرم آباد می نویسم و شخصی در خراسان، گِلی شدن مردم را که در کتاب به آن اشاره کردم، براساس منطقه خود تصویرسازی می کند.»
محمدرضا شهیدی فرد با اشاره به این که بهترین اعتیاد عالم، «اعتیاد به کتابخوانی» است، از نویسنده شناخته شده ادبیات درباره دلیل فاصله جامعه ایرانی با کتاب پرسید که مهدی قزلی پاسخ داد: «از مسئولین بگویم که چون کتاب نمی خوانند، کتاب را نمی شناسند و همین یکی از مشکلات است. در حالی که در دست گرفتن کتاب هم می تواند شکلی از سبک زندگی ما باشد. درباره آقای نجفی دریابندری گفتند که اگر شب ها در کنار بسترش، کتاب نباشد دچار اضطراب می شود. شخص اول مملکت توجه خاصی به کتاب دارد و همیشه درباره کتابخوانی صحبت می کند. اما چرا آموزش و پرورش ما در برنامه هایش زنگ کتابخوانی نمی گذارد؟ در مملکت ما که خیلی ها علاقه به گزارش و آمار دهی دارند، حداقل برای این کار هم که شده چرا زنگ کتابخوانی نمی گذارند؟!»
مهدی قزلی از اراده برخی برای عدم ترویج کتاب در کشور انتقاد کرد و ضمن دعوت مردم به کتابخوانی، عنوان داشت: «الان انواع امکانات برای مطالعه وجود دارد و باید تنها دست دراز کرد. کتاب های صوتی وجود دارد که حتی لازم به ورق زدن کتاب هم نمی باشد و می توان کتاب را گوش کرد. در این شرایط باز هم می توان از موانع برای کتابخوانی گفت؟ تنها راه حل مساله کتابخوانی است. کتابخوانی منجر به ادبیات خوانی می شود. ادبیات خوانی منجر می شود تا سراغ هنر برویم چون با آفرینش رابطه دارد.»
محمدرضا شهیدی فرد با اشاره به مطالعه و کسب آگاهی درست درباره مقوله عاشورا، نویسنده کتاب «پنجره های تشنه» را دعوت به بیان شرح حال کتاب عاشورایی اش کرد که مهدی قزلی پاسخ داد: «کتابم تنها روایت انتقال ضریح است. من ترس عجیبی برای نگارش این کتاب داشتم. با وجود این که بحث عاشورا بیشترین بده بستان را در ادبیات داشته است. از زمان واقعه عاشورا این اتفاق افتاده و ربطی به حکومت ها هم ندارد. اما من از خودم می پرسیدم که کتابم چه می خواهد بکند؟ در انتقال ضریح همه اتفاقات از طریق مردم انجام شد و بهترین هنرمندان مشارکت کردند و من در میان آن ها اشتباهی بودم! اول هم به رضا امیرخانی پیشنهاد نوشتن دادند و رضا چون مشغول بود لطف کرد و این کار را به سمت من انتقال داد.»
دبیر اجرایی دهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد ادامه داد: «یک برنامه ریزی برای انتقال ضریح امام شده بود اما وسط اتوبان ساوه فهمیدیم که اصلا برنامه ریزی در این اتفاق معنایی ندارد هنگامی که اهالی یک روستا جاده را می بندند. من نویسنده لازم دارم که در بند برنامه ریزی برای نوشتن نباشم، همان گونه که در گذشته هم این چنین بود. من 21 روز درگیر این مساله بودم و یک روز هم در عراق بودیم و من میهمان امام حسین(ع) بودم و این خودش حال خوبی به همراه داشت. من 21 روز در جریان لطف امام حسین(ع) بودم و حال خوبی که به دست آمد، با محوریت امام حسین(ع) بود.»