مثلثی که یک ضلعاش فرضی است/ چند واحد «شیعهشناسی و «حسین شناسی» برای ترامپ و تیلرسون/ اقدام جدید شبکه همکار داخلی غرب
وقتی دوره مسئولیت یک رئیس به پایان میرسد!
عزت الله ضرغامی رئیس اسبق سازمان صدا و سیما با انتشار پستی در کانال تلگرامش با عنوان «یک عکس، یک حرف» نوشت: از آبان ۹۳ که دوره مسئولیتم در رسانه ملی به پایان رسید، منتظر فرصتی بودم تا تجربیات، اطلاعات و دانش خود را در اختیار علاقه مندان قرار دهم. برخی دوستان پیشنهاد می دادند که این تجربیات را به صورت کتاب منتشر کنم، این اقدام مستلزم فرصتی طولانی برای نگارش، تدوین و چاپ بود، بنابراین، فکر کردم ممکن است زمان از دست برود و در آینده نیز کمتر فرصت و انگیزه ادامه این کار را داشته باشم، به ویژه آن که موقعیت های خاص زمانی ایجاب می کند که بسیاری از حرف ها و تجربیات در همان مقطع زمانی ارائه شود و اگر قرار باشد سال ها بعد به صورت کتاب انتشار یابد معلوم نیست آیا از همان اثربخشی و نفوذ برخوردار خواهد بود یا نه؟ لذا تصمیم گرفتم محتوای انتخابی خود را مستقل و کوتاه همراه یک عکس مرتبط در سرویس عکس اینستاگرام منتشر کنم. آنچه انگیزه مرا در ادامه این کار مضاعف کرد انتشار این پست ها در سایر ظرفیت های موجود در فضای مجازی و به ویژه بازنشر آن به صورت خبر و گزارش در خبرگزاری ها و سایت های رسمی یا شخصی و پس از آن در روزنامه ها و نشریات مختلف و سرانجام در کانال های تلگرامی بود. امکانی که قادر بود افکار عمومی را در سطح وسیعی در جریان نوشته هایم قرار دهد. به این نتیجه رسیده ام که دوران گفتارهای مطول به جز برخی استثنائات سپری شده و ذائقه عمومی به دنبال مطالب کوتاه و جذاب تر است. انتشار این مجموعه به صورت مکتوب این امکان را به علاقهمندان می دهد که در هر شرایطی بتوانند به یادداشت مربوطه مراجعه کنند. حاشیه بنویسند و برای استفادههای بعدی آماده تر باشند. به ویژه آنکه بسیاری از علاقمندان به پی گیری این یادداشت ها علاقه ای به حضور در فضای مجازی ندارند و از طرق مختلف نیاز خود را به یک مجموعه مکتوب مطرح کرده بودند. از اقدام حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در چاپ این کتاب تشکر می کنم. برای تهیه کتاب می توانید به فروشگاه های حوزه هنری مراجعه فرمایید. به تدریج فروشگاههای دیگر هم کتاب را عرضه خواهند کرد.
مثلثی که يک ضلعاش فرضی است
عبدالله گنجی: وزير خارجه آمريکا هماهنگ کرده است که مقارن با سفر العبادی به رياض آنجا باشد تا به خيال خود بتوانند با همکاری سعودی و سوءاستفاده از نيازمندی ها و مشکلات عراق، بين دولت عراق و ايران فاصله ايجاد کند. سعودي ها هم در خفا حاضر به باج های بزرگی هستند. حتی سلمان به عبادی گفته وزرای من، وزرای شما هستند؛ هر دستوری داديد، اجرا می کنند و ... اما آنچه آمريکايی ها (خصوصاً جمهوری خواهان) نفهميده اند و نمی فهمند، اين است که آنچه دولت مردان فعلی عراق و نظام جمهوری اسلامی را به هم پيوند داده است «عطوفت 1400 ساله» است. آنچه اين دو را يد واحده کرده است تقابل با همين ايدئولوژی وهابيت است که از کابل تا بيروت، از پاچنار تا صنعا و از نبل الزهرا تا کربلا خون بهترين وارثان ثارالله را بر زمين ريخته است. آمريکايی ها وقتی صدام را حذف کردند نمی فهميدند که چه کسانی و چه جريانی به روی کرسی وی جلوس خواهند کرد. صدام را برداشتند و ياران انقلاب اسلامی به مثابه يک شوک در عراق ظاهر شدند. امروز نيز تيلرسون احمق بر اين باور است که با کليشه های عرف بين الملل و با نشان دادن يک لقمه چرب و در قبال تامين منافع ملی مادی می تواند دولت عراق را از پيکر يکپارچه فرزندان ثارالله جدا نمايد. بر اين باورند که اگر امتيازاتی بيشتر از آنچه ايران می دهد، بدهند معادلات و روابط جا به جا خواهد شد. آنچه نمی فهمد اين است که رابطه ايران و عراق از عرف بين الملل و بده، بستان مصطلح و نفع و ضرر مادی پيروی نمی کند. به نظر می رسد در کنار توصيه روحانی به ترامپ مبنی بر مطالعه تاريخ و جغرافيا، لازم چند واحد شيعه شناسی و «حسين شناسی» نيز برای ترامپ-تيلرسون برگزار شود تا بداند که رابطه عراق و ايران از «صادرات و واردات»، «دلار و نفت» و «توسعه و عقب ماندگی» پيروی نمی کند. ايران خانه دوم عراقی هاست و عراق مأمن و مشهد ماست. اين رابطه را نه غرب می فهمد و نه غرب خوانده ها و نه عقل گراهای رئاليست و نه انديشکده های آمريکايی. شايد موساد در کشاکش جنگ 35 ساله با حزبالله چيزهايی را متوجه شده باشد.
اقدام جدید شبکه همکار داخلی غرب
رضا سراج فعال رسانه ای: با نقشآفرینی شبکه همکار داخلی غرب، پروژه فریب استراتژیک برای ستاندههای بیشتر از ایران کلید خورد. القاء ضرورت مذاکره با اروپاییها، فاز اول پروژه فریب است که اجرای آن به شبکه همکار داخلی غرب در ایران واگذار شده است. در این ارتباط، روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «اروپا، آمریکا نیست» نوشت: «کشورهای اروپایی همصدا با ایران بر این عقیدهاند که اختلافات و تنشهای دیگر موجود میان ایران و غرب (حتی بحث توانمندیهای موشکی) هیچ گونه ارتباطی با برجام نداشته و نمیبایست این مسائل را یکسان تلقی کرد ... ایران میتواند برای خنثی کردن تهدیدات و فشارهای احتمالی آمریکا مذاکراتی را بر اساس الگوی برجام که مبتنی بر سیاست «برد – برد» بوده است را با کشورهای اروپایی آغاز کرده و با توجه به توانمندیهای دیپلماتهای کشور موانعی را در مسیر دولت ترامپ که در پی افزایش فشارها به کشورمان است ایجاد کند». القاء ترامپ هراسی با انگاره مرد دیوانه، القاء وجود دوگانگی میان اروپا و آمریکا، بزک نمودن تصویر اروپاییها در اذهان، لزوم مذاکره با طرفهای اروپایی برای مقابله با ترامپ، اعتماد سازی برای اروپاییها با دادن مزیتهای راهبردی به آنان، از خطوط این عملیات فریب است. برای خنثیسازی پروژه فریب استراتژیک غرب و شبکه همکار داخلی آنان، لازم است بدعهدی اروپاییها در مقاطع مختلف، به ویژه در برجام، مورد بازخوانی قرار گیرد.