صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روی دیگر راهبرد جدید آمریکا/ تماشاچی شوی ترامپ نباشیم/ تبدیل تهدید به فرصت ملی

۲۲ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۶:۵۱
کد خبر: ۳۵۷۳۵۱
روز گذشته راهبرد جامع ترامپ در قبال ایران منتشر شد و کاخ سفید همان‌گونه که بار‌ها پیش از این مطرح کرده بود، موضوع «تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در منطقه»، «توان موشکی» و «سپاه پاسداران» را در صدر اصول بنیادی استراتژی خود برای تقابل با ایران اسلامی قرار داد.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، محمدحسن قدیری ابیانه در یادداشت روزنامه حمایت نوشت: روز گذشته راهبرد جامع «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا در قبال ایران منتشر شد و کاخ سفید همان‌گونه که بارها پیش از این مطرح کرده بود، موضوع «تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در منطقه»، «توان موشکی» و «سپاه پاسداران» را در صدر اصول بنیادی استراتژی خود برای تقابل با ایران اسلامی قرار داد. این در حالی است که کاخ سفید، قدرت منطقه‌ای و توان موشکی کشورمان را ناقض «روح برجام» تلقی کرده و به بهانه آن می‌کوشد که از زیر بار تعهدات خود در توافق هسته‌ای شانه خالی کند. به‌عبارت‌دیگر، تصمیمات جدید آمریکا در قالب استراتژی جدید برجامی و نیز ادامه بدعملی این کشور در انجام تعهداتش، در راستای توقف رشد مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی به شمار می‌آید تا به‌مرور، ایران را به‌زعم خود تسلیم خواسته‌های نامشروع خود کنند.

ترامپ برجام را از دست نداد!

در یادداشت روزنامه کیهان به قلم جعفر بلوری می خوانید: بارها گفتیم اما شنیده نشد. اکنون هم تکرار می‌کنیم و امید است که شنیده شود تا جلوی خسارت را تا دیرتر نشده بگیرند، چرا که جلوی ضرر را از هر جا بگیری، منفعت است. برجام برای «تمام» طرف‌های 1+5 به ویژه آمریکا و شخص ترامپ ارزشمند و مفید است مگر برای جمهوری اسلامی ایران. دقیقا به همین دلیل، این کشورها حاضر نخواهند شد از آن خارج شوند. رژیم صهیونیستی و ترامپ بیش از همه به ارزش این توافق که 20 ماهی می‌شود آن را یکطرفه اجرا می‌کنیم! واقفند. گفته بودیم که ترامپ برای گرفتن امتیازات بیشتر به برجام حمله خواهد کرد اما هرگز آن را از بین نخواهد برد. مقامات کاخ سفید پیش از این و به کرات گفته‌اند و از تکرار آن نیز هیچ ابایی ندارند که، عدم تایید پایبندی ایران به توافق هسته‌ای توسط ترامپ، به معنای خروج آمریکا از برجام نیست! این یعنی، حمله به برجام به قصد نیمه جان کردنش با این هدف که از طریق دریافت امتیازات بیشتر به آن تنفس مصنوعی بدهند.

نمایش یاغی‌گری

در یادداشت روزنامه جام جم که مراد عنادی نوشته است، می خوانید: هرچند معماری برای سلطه‌طلبی و زیاده‌خواهی، فصل مشترک سیاست روسای جمهور دموکرات و جمهوریخواه آمریکا پس از جنگ جهانی دوم تاکنون است، اما اگر چنان که سیاست‌های خصمانه آمریکا بر ضد ملت ایران را رصد کنیم و از خباثت آمریکای آیزنهاور در کودتای 28 مرداد 1332 عبور کنیم در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فهرستی از دموکرات‌ها و جمهوریخواهان برمی‌خوریم که از کارتر شروع شده با ریگان، بوش پدر، بیل کلینتون، بوش پسر، اوباما و اکنون ترامپ ادامه می‌یابد. در چهار دهه گذشته هر یک از این روسای جمهور با توسل به انواع و اقسام ترفندها و سیاست‌های نهان و آشکار تلاش داشته‌اند در عزم و اراده ایران اسلامی در عرصه استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دفاعی خللی وارد سازند. در ادبیات وحشیانه و خشونت‌بار مقامات آمریکایی علیه ملت ایران به گزاره‌هایی همچون سوزاندن ریشه‌های ملت ایران، محور شرارت، تحریم‌های فلج‌کننده و ... برمی‌خوریم که از زبان روسای جمهور یا اعضای کابینه آنها جاری شده است. با وجود این به نظر می‌رسد رونالد ریگان، جورج بوش پسر و دونالد ترامپ را بایستی در ردیف یاغی‌ترین روسای جمهور آمریکا قرار داد که نه تنها در قبال ایران که نسبت به جامعه جهانی سیاست‌های خود را با یاغی‌گری آمیختند.

استراتژی شیطانی

در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: رئیس جمهور آمریکا بدون آنکه به تجربه 38 سال گذشته دولتمردان کشورش در دشمنی با ملت ایران و شکست آنها توجه کند و بدون آنکه به توصیه‌های دولت‌های امضا‌کننده برجام اعتنائی نماید، استراتژی جدید دولت خود در قبال برجام را دیشب اعلام کرد. براساس این استراتژی فعلاً دولت آمریکا درباره پای بندی ایران به برجام نظر مثبت یا منفی ندارد و خواسته‌هایی را مطرح می‌کند که نشان دهنده زیاده خواهی این دولت است. استراتژی جدید آمریکای ترامپ شامل سه بخش است که عبارتند از تشدید نظارت بر توافق هسته‌ای بطوری که دستیابی ایران به یک سلاح را سخت‌تر می‌کند. رسیدگی به برنامه موشکی بالستیک ایران و مقابله با فعالیت‌های ایران که به عقیده ترامپ منجر به بی‌ثباتی در منطقه خاورمیانه می‌شود. مبنای ظاهری این خواسته‌های ترامپ این است که او برجام را یک توافق پرضرر برای آمریکا می‌داند و معتقد است این توافق به ایران اجازه می‌دهد سرانجام به سلاح اتمی دست یابد و اگر نظارت‌ها سخت‌تر شوند مانع دست یابی ایران به سلاح اتمی خواهند شد.

تماشاچی شوی ترامپ نباشیم

محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشته است: مناسبات ایران و آمریکا طی نیم قرن اخیر حاوی موضوعات کهنه و پوسیده‌ای است. تار و پودی از آن باقی نیست. نفرت عمومی از جنایات و خیانت‌های آمریکا چیزی برای نوسازی و بازسازی روابط باقی نگذاشته است. رئیس مجلس اخیرا گفته است؛ «برای شرایط مختلف برجام از قبل فکر کرده‌ایم برای هر شرایطی راهکاری داریم.» افکار عمومی در جریان نوع تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم سازی‌های دولت و مجلس در برابر لات بازی‌های ترامپ نیست. طبیعی است جلسات هیئت نظارت بر برجام محرمانه و بخشی از تصمیمات هم سری بماند. اما نکاتی است که باید به مسئولان بویژه دستگاه دیپلماسی از باب دیدگاه یک شهروند عادی ایرانی یاد آور شدم. اینکه چه فهمی از رفتار دولت آمریکا و گفتار کنگره و از همه مهم‌تر نقش رئیس جمهور آمریکا در این نشست‌ها و تصمیم گیری ها وجود دارد، مهم است. تردیدی وجود ندارد که آمریکا، دشمن زخم خورده ملت ایران و خصم شماره یک دولت جمهوری اسلامی است.

بیانیه سیاسی ترامپ و آینده تقابل با ایران

ابوذرگوهری مقدم طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: رئیس جمهور آمریکا دیشب در کاخ سفید، استراتژی جدید کشورش در قبال ایران و توافق هسته‌ای را اعلام کرد. استراتژی ترامپ، حاوی مطالب و محورهایی بود که به لحاظ ماهوی تفاوت معناداری با آن چه دولت‌های آمریکا پس از انقلاب اسلامی انجام دادند، نداشت. به نظر می‌رسد آن چه به‌عنوان «استراتژی آمریکا در قبال ایران» توسط رئیس‌جمهور آمریکا مطرح شد، بیشتر بیان گزاره‌هایی کلان، کلی و مبهم درباره رفتار جمهوری اسلامی است و مشابه آن چه درباره سیاست آمریکا در قبال افغانستان نیز اعلام شد، با ابهامات متعدد همراه است. اگرچه سخنان ترامپ درباره برجام به نوعی پرتاب کردن توپ تصمیم گیری در زمین کنگره بود اما لفاظی‌های او در قبال ایران و سپاه پاسداران با توجه به وضعیت صحنه منطقه‌ای صرفاً باهدف ایجاد تنش ظاهری برای گرفتن امتیازات بیشتر از دوستان و رقبای آمریکا از یک سو و جمهوری اسلامی از سوی دیگر بود. اکنون آمریکا به خوبی قدرت محور مقاومت را درک کرده است و می داند که راهکار نظامی مستقیم برایش امکان پذیر نیست. به نظر می رسد به خاطر همین ترس هم بود که پس از موضع گیری های قاطع مسئولان کشورمان و هشدارهای تند فرماندهان سپاه به رغم اعلام های اولیه، ترامپ سپاه را در فهرست گروه های تروریستی قرار نداد و بدون ارجاع مسئله به وزارت خارجه به وزارت خزانه داری دستور تحریم های بیشتر سپاه را داد. آن چه آمریکا در مقطع کنونی به دنبال آن است نه یک استراتژی، بلکه بیانیه‌ای سیاسی در قالبی خاص و با ادبیات مخصوص ترامپ است. هرچند تیم‌های بوروکراتیک دخیل در سیاست خارجی آمریکا و نهادهای امنیتی و نظامی این کشور تلاش کردند نقش مؤثری در خروجی این سیاست ایفا کنند اما در نهایت نقش متغیرهای فردی و به‌طور خاص شخص رئیس‌جمهور در این سند بازتاب جدی دارد و البته در این میان نمی‌توان از نقش لابی‌های تأثیرگذار نظیر لابی صهیونیستی و اعراب نیز غافل شد.

تحریم‌های جامع چندبعدی و رسالت انقلابی ما

در یادداشت روزنامه جوان به قلم عبد‌الله متولیان می خوانید: چهارم مرداد سال‌جاری شیطان بزرگ با اصلاح و تصویب قانون خودنوشته‌ تحریم‌های سیاه‌چاله‌ای (موسوم به S722) به قانون!! تحریم‌های مادر به عنوان جایگزین مشتمل بر: 1- راهبرد منطقه‌ای مقابله با تهدیدهای متعارف و غیرمتوازن ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا. 2 -اعمال تحریم‌های بیشتر در پاسخ به برنامه موشک‌های بالستیک ایران. 3 -اعمال تحریم‌های مرتبط با تروریسم در رابطه با سپاه پاسداران. 4- اعمال تحریم‌های بیشتر در رابطه با اشخاص مسئول در نقض حقوق بشر. 5- اعمال تحریم‌های تسلیحات. 6 - تداوم تأثیر تحریم‌های مرتبط با حمایت ایران از تروریسم. 7 -گزارش درباره هماهنگی تحریم‌ها میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا و گزارش درباره شهروندان امریکایی بازداشت شده در ایران موسوم به «قانون کاتسا» در مجلس نمایندگان و امضای آن توسط ترامپ در 11 مرداد ماه‌، مقرر شد ظرف 90 روز (اول نوامبر؛ دهم آبان ماه) این تحریم‌‌ها را علیه ایران اعمال کند. به این ترتیب امریکا 70 روز پیش به طور رسمی و علنی از برجام خارج شده و نطق ترامپ درباره برجام یک موضوع انحرافی و در راستای مدیریت افکار عمومی بوده و هیچ تأثیری در ماهیت مسئله ندارد. برای نظام سلطه پایبند نگه داشتن ایران به برجام به عنوان سرپل ارتباط و نفوذ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و لذا اروپاییان به عنوان همپیمان امریکا که به جزام برجامی مبتلا شده‌ و نمایش مخالفت با ترامپ در برجام را به راه انداخته‌اند‌، روز سه‌‌شنبه 18 مهر ماه پرده از نفاق خود برداشته و مثل همیشه در اقدامی قابل پیش‌بینی‌، همراهی ضمنی خود را با ترامپ (که در یک جنگ زرگری دیوانه‌اش می‌نامیدند) در برنامه جامع مهار ایران اعلام داشته و آشکارا بر راهبرد «برجام اروپایی» که از سوی برخی غربگدایان داخلی نیز تجویز و تعقیب می‌شود خط بطلان کشیدند. اما آنچه گفته شد همه ماجرا نیست.

تبدیل تهدید به فرصت ملی

سیدرضا صالحی امیری در یادداشت روزنامه ایران نوشت: استراتژی و راهبرد امریکا طی چهار دهه گذشته، جلوگیری از نفوذ فرهنگی انقلاب اسلامی و محدودسازی قدرت نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی، از اصلی‌ترین راهبردهای ایالت متحده علیه کشورمان بوده است؛ همچنان که در سال‌های اخیر هم با ایجاد فضای ایران‌هراسی در منطقه و جهان قصد انزوای ایران در جامعه جهانی را داشت. دولتمردان امریکا در دوره‌های مختلف برای تحقق هریک از سه استراتژی مذکور تاکتیک‌هایی را در شرایط گوناگون به کار گرفته‌اند. تردیدی نیست که یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های آنان، حفاظت از امنیت صهیونیست‌ها و همچنین گسترش ائتلاف با کشورهای عربی منطقه برای فروش تسلیحات، خرید نفت ارزان و تأمین منافع کلان امریکا در منطقه بوده است. این استراتژی عمدتاً از طریق تضمین ثبات رژیم صهیونیستی و ائتلاف منطقه‌ای درجهت بی‌ثباتی ایران دنبال می‌شود. به همین خاطر تلاش گسترده برای ایجاد بی‌ثباتی اقتصادی، تحریم‌های گسترده فناوری و تکنولوژیک، ایجاد محدودیت‌های سیاسی و مواردی از این دست را در رفتار امریکایی‌ها شاهد بوده و هستیم. به بیان دیگر امریکا بر این باور است که توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران در منطقه به منافع و امنیت امریکا آسیب می‌رساند. ظهور پدیده ترامپیسم در امریکا ناظر بر این واقعیت است که ترامپ فاقد دانش لازم و تجربه حکمرانی عقلانی است.

طب توخالی

در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: چهار سال است که مقدرات اداره کشور در گرو روز و شب کردن‌های آمریکاست؛ امروز آمریکا موافقت کرد، فردا مخالفت کرد، پس‌فردا اجرا کرد یا نکرد و الخ. یک بازی زمان‌بندی‌شده توسط سرویس‌های امنیتی و پاس‌کاری دقیق میان دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه. در آخرین زمان‌بندی‌ای که یک‌روزهم به تأخیر انداخته شد، طبل توخالی آمریکا به صدا در آمد و آن‌ها با حجمی از گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای که حاکی از فشار شدید بر ایران بود و بازار ارز را هم از خود متأثر کرد، توجهات را به سمت سخنرانی ترامپ در کاخ سفید سوق دادند که در آن، بیشتر از برجام درباره قدرت داخلی و منطقه‌ای ایران سخن گفته شد و دست آخر، ترامپ حتی نتوانست تصمیم قاطعی در مورد برجام بگیرد و همه‌چیز را موکول کرد به اقدام آتی کنگره و احتمالاً ادامه کار، به همراهی سعودی‌های مرتجع و رسانه‌های وطن‌فروش ضدایرانی واگذار شده است. در این‌جا دو نکته را باید مدنظر داشت؛ اولاً باید از دولت آقای روحانی به‌طور شفاف و واضح خواست که مقتضیات کشور را تا همان‌گونه که در سخنان دیشب خویش گفتند، به حرف‌ها و سخن‌پراکنی‌های آمریکایی‌ها گره نزند و چاره‌ای بیندیشد تا از این چاله به‌در آییم و ثانیاً حواسمان باشد که دقیقاً آن‌چیزی که در پیش‌بینی‌ها بود، در حال تحقق است و دیگر محور حملات برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران نیست و فشارها بناست به موضوع حقوق‌بشر و توان دفاعی و قدرت ملی هدایت شود. این نیازمند واکنش سریع در محکومیت سخنان توهین‌آمیز ترامپ(مانند گفتارهای صریح آقای روحانی) و اقدامات میان‌مدت در به‌درآوردن کشتی کشور از این معادله نابرابر است.

جنگیدن با آمریکا تا سرحد مرگ؟

در یادداشت روزنامه شرق می خوانید: از قدیم گفته‌اند مرگ یک‌بار شیون هم یک‌بار. این ضرب‌المثل درباره هر دو طرف درگیر برجام، ایران و آمریکا، صدق می‌کند. برای دولت ایران که به دیپلماسی عادت دارد، قضاوت درباره پایبندی به تعهداتش هر سه‌ماه یک‌بار غیرقابل‌تحمل و دور از شأن نیست؛ اما برخی از جریان‌ها، این قضاوت‌های فصلی را مغایر با منافع‌ و دور از شأن می‌دانند. به قولی به این ضرب‌المثل خو کرده‌اند؛ یا رومی روم یا زنگی زنگ. از این منظر، ترامپ به سمت خواسته‌های آنان گام برداشت. البته خیلی ساده‌اندیشانه است که فکر کنیم رئیس‌جمهور آمریکا نمی‌دانسته این تصمیم، موجب اتحاد دولت با این جریان‌ها می‌شود. انگار ترامپ طاقت استخوان‌ لای زخم را ندارد و منافع و موفقیت خود را در رهایی از قید‌و‌بند برجام می‌داند. ازاین‌رو آخرین تیر ترکشش را رها کرد تا از فشار تعهدی که به رأی‌دهندگانش دارد، خلاص شود و به سیاست‌مدارانی که به دیده تحقیر در او می‌نگریستند، نشان دهد از قدرت بالای تصمیم‌گیری برخوردار است و با وجود مخالفت‌های آنان به کاری دست می‌زند که به آن اعتقاد دارد. او می‌خواهد روی دیگر سکه اوباما باشد. ترامپ بیش از هر چیز دیگری به این تفاوت نیاز دارد. اوباما با روش و منش سیاسی‌ خود ناخواسته تحقیرش می‌کرد. مخالفت‌ جدی ترامپ با دیپلماسی خاورمیانه‌ای اوباما، رنگ‌و‌بویی از واقعیت دارد و به دیدگاه جمهوری‌خواهان نزدیک است؛ اما این کار بیش از هر چیز تسویه‌حساب شخصی او با خودش و دیگران است که معتقدند دیپلماسی، دشوارتر از جنگ و تن‌دادن به قواعد آن، شجاعانه‌تر از جنگیدن در میدان نبرد است.

کیمیاگری با پول

در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: مدیران دولتی دوست دارند در قامت کیمیاگرانی ظاهر شوند که می‌توانند هر عنصری را به طلا تبدیل کنند؛ اکسیر مدیریت آنها پول است که هر مشکلی را چاره می‌کند. این رویکرد ناصواب، سیاست‌گذاری‌های کلان را نیز متاثر ساخته است؛ به گونه‌ای که همه سیاست‌گذاری‌ها در اجرای اقدامات پولی خلاصه می‌شود: نرخ سود کاهش یابد، نقدینگی هدایت شود، بانک تاسیس شود، تسهیلات و خط اعتباری داده شود و... در اینجا تنها یک بعد از علم اقتصاد کاربرد دارد و آن هم سیاست پولی است. این در حالی است که کامیابی اقتصادی نیازمند احترام به تقسیم کار و هماهنگی میان ارکان مدیریت اقتصاد است. در قوه مجریه این ارکان عبارتند از: وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی. اما رویکرد پول‌محور فوق باعث شده بار ناهماهنگی‌ها روی دوش بانک مرکزی گذاشته شود؛ رویه‌ای که بانک مرکزی را از اهداف اصلی خود دور ساخته و نتیجه‌ای جز بی‌ثباتی بخش پولی و مالی به دنبال نداشته است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *