سپاه و امنیت منطقهای در غرب آسیا
شروع بحران سیاسی در عراق و سوریه سبب شد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای براساس منافعی که برای خود متصور بودند سیاستی خاص را در مواجه با ناامنی در پیش بگیرند. با توجه به اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ویژهای که این دو کشور در جنوب غرب آسیا دارند، رویکردهای هر کدام از این بازیگران در برخورد با ماجرا تفاوت داشت. راهبردها و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران اما در مقایسه با برخی حامیان آشوب و ناامنی در حوزه سیاست خارجی بر پایه آموزههای دینی، عقلانیت، مصالح امت اسلامی و منافع ملی است و از این رو با سیاست های متناقض و متزلزل دولت های مدعی مبارزه با تروریسم، حقوق بشر و دموکراسی تفاوت فراوانی دارد.
تغییر قاعده بازی در سوریه
با شروع بحران روسیه و نقش آفرینی کشورهای منطقه ای و فرامنطقهای که عمدتا به نفع تروریست ها و آشوبگران وارد عرصه شده بودند، ایران نیز با تمایل سوریه و برای حل بحران اعلام آمادگی کرد. ابتدا در میدان دیپلماسی فعالیتهایی آغاز شد و ایران توانست در عرصه دیپلماتیک نقش آفرین باشد و از برخی کشورها مثل روسیه و چین برای ایفاگری حضوری فعال تر در ماجرای سوریه دعوت کرد. با وجود تلاش های موثری که در این زمینه شکل گرفت، ایران به این نتیجه رسید که برای رفع ناامنی نمی توان از همه ظرفیت های دیپلماسی بهره گرفت و باید مسائل را به صورت جدی تری دنبال کرد. گرچه این اعلام حضور چندان به مذاق آمریکا و متحدانش خوش نیامد اما طبیعی بود که منافع ملی هر کشوری مثل ایران در راس امنیت ملی قرار دارد و کشورمان نیز در این حوزه های از آستانه تحملی برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران نمی توانست صرفا شاهد بحران آفرینی گروه های مختلف آشوبگر و تروریست و حامیان آنها در منطقه باشد و در این میان تنها نقش تماشاگر صحنه را ایفا کند.
دفاع ایران از ملت های منطقه اصول و مبنانی دارد و بر همین اساس از حق حاکمیت دولت های مشروع و قانونی حمایت می کند. طبعا با توجه به اعتقاد اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به حق حاکمیت مردم سوریه برای تعیین سرنوشت سیاسی شان، پشتیبانی از دولت قانونی این کشور در برابر شورشیان به عنوان یک اصل کلی در سیاست خارجی مورد تاکید قرار گرفت. در عرصه میدانی و حوزه دفاعی، دولت سوریه از یک سو با آشوبگرانی مواجه بود که رفته رفته در حال بسط نفوذ خود بودند و از سوی دیگر آمریکا و متحدانش از هیچ تلاشی برای حمایت های ستادی، مالی و تسلیحاتی از ترویست ها فروگذار نبودند.
نوع رویکردهای دولت و ارتش سوریه در برخورد با این بحران البته با ضعف هایی همراه بود و در مجموعه این رویکردها برای حل مساله کارآیی چندانی نداشت. ضعف در شناسایی علل و منابع ناامنی و استفاده نکردن از بسیج مردمی در برخورد با تروریستها و آشنا نبودن ارتش کلاسیک سوریه با جنگ شهری عملا به پیچیده تر شدن بحران انجامید. وجود این عوامل باعث شد سوریه از ایران برای مبارزه با تروریستها دعوت کند و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بازوی اجرایی نظام برای راهنمایی های نظام و فعالیت های مستشاری راهی این کشور شدند. با حضور سپاه در این منطقه و بهره گیری از مشاوره های نظامی نیروهای ایرانی، ارتش سوریه دست به بازیابی دفاعی زد و عملا با عوض شدن قاعده بازی، حملات برق آسای تروریست ها در بسیاری از مناطق متوقف شد. ارتش کلاسیک سوریه از این پس بود که توان دفاعی خود را در برخورد با تروریست بالا برد و توانست با کمک آموزش های سپاه شیوه های جنگ شهری را فرا بگیرد و امکان دفاع در برای پیشروی آشوبگران را با کم ترین تلفات ممکن پیدا کند. استفاده از توان و ظرفیت بسیج مردمی و ارتباط با عشایر و قبایل و حتی پیروان ادیان و مذاهب مختلف و کمک های اطلاعاتی سپاه از سوی ارتش سوریه، تروریست ها را در وضعیت بغرنجی قرار داده بود. آنها که سودای پایان سریع آشوب سوریه را داشتند اکنون آرزوهای خود را دست نیافتنی می دیدند. غربی ها و دیگر حامیان جریان های تروریستی در این وضعیت کاملا نگران تغییر شرایط در میدان نبرد بودند و سعی کردند ایران را به دخالت نظامی در سوریه متهم کنند. حربه ای که گرچه در نگاه اول بسیار خوش دست می نمود اما با انتشار اسناد و مدارکی از شورشیان که نشان از حمایت آشکار و پنهان محور غربی و عربی مخالف جریان مقاومت از تروریست ها می داد بکلی کند شد و دیگر کارایی گذشته خود را از دست داده بود. در کنار این مساله، پیروزی محور مقاومت در حلب که در نتیجه مساعدت و مشاورت های نظامی سپاه و بهره گیری از توان گسترده بسیج مردمی حاصل شد، نقطه عطفی در ماجرا سوریه محسوب می شد و باعث تقویت موضع دولت سوریه برای ادامه مقابله با شورشیان و گروه های تروریست ها شد.
نقش آفرینی تاثیر گذار سپاه در میدان سوریه، سبب شد حامیان تروریسم بویژه آمریکا که تا پیش از این از همه ابزارهای لازم برای کمرنگ کردن جایگاه ایران در منطقه بویژه در حل بحران منطقه ای استفاده کردند در پی تحولاتی که در جبهه سوریه رخ داد ناچار شدند برای حل بحران به نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران اعتراف کنند و خود را ملزم به حضور ایران در گفتگوهای حل مسئله سوریه کنند.
وقتی مرزهای داعش کوچک شد
ظهور داعش به عنوان یک قدرت تروریستی در عراق و سوریه از چند سال پیش باعث تغییر معادلات در منطقه شد. پیشرفت سریع این گروه تکفیری در بحبوحه بحران عراق شرایط سختی را ایجاد کرده بود. داعشی ها از زمان آغاز جولان نظامی خود با مقاومت ناچیزی در مقابل خود روبرو بودند.
توان رزمی این گروه تروریستی و حمایت کشورهای عربی منطقه از یک سو و خیانت آشکار برخی از فرمانده های رده های میانی ارتش عراق و بعثی های بازمانده دوران صدام حسین بودند زمینه را فراهم کرد که این گروه تکفیری بسان اسبی رم کرده تا مدتها در عرصه نظامی جولان دهد و بخش های وسیعی از پنج استان بزرگ عراق را به اشغال خود درآورد. در آن روزها گرچه زمزمه نامفهومی از سوی برخی از کشورها به رهبری آمریکا بگوش می رسید که خبر از تشکیل هیات نافرجامی را به اسم ائتلاف ضد داعش می داد، اما هیاهوهای اولیه آن از همان نخستن روزهای شکل گیری خوابید. طنز تلخ ماجرا آن بود که برخی از کشورهای عربی و اروپایی شرکت کننده در این ائتلاف تامین کنندگان اصلی مالی و تسلیحاتی داعشی ها بودند و حملات هوایی جنگنده های فوق پیشرفته آمریکایی و اروپایی به جای بمباران مواضع این گروه تکفیری، غیرنظامیان را هدف قرار می داد. طبعا این اقدامات نمایشی و تبلیغاتی نه تنها کمکی به مهار تروریسم نمی کرد بلکه مقوم آن بود. از آنجایی که ایران عدم صداقت اعضای شرکت کننده را مهمترین دلیل ناکامی این ائتلاف می دانست مسیر دیگری را در یاری رسانی به مردم عراق برای دفع داعش پیمود. کمک های تسلیحاتی و مشاوره به ارتش و گروههای داوطلب مردمی در عراق یکی از اقدمات موثر ایران برای رفع این فتنه بود. به عنوان نمونه می توان به سخنان مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق اشاره کرد که در یک نشست خبری گفته بود:تهران سلاح در اختیار نیروهای پیشمرگه قرار داده است. ما خواستار سلاح شدیم و ایران اولین کشوری بود که تسلیحات در اختیار ما قرار داد.
ایجاد حشدالشعبی در عراق گام بلندی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای بالابردن توان نظامی مردم و ارتش در برابر داعش برداشت و باعث شد گره کور کلاف سردرگم بحران عراق تا حدود زیادی گشوده شود.
عملیات موفق سپاه در میدان عراق، بشدت نقش اتئلاف ضد داعش به رهبری آمریکا را در این کشور کمرنگ کرد و جایگاه ایران را به عنوان هدایت و رهبری محور مقاومت بالا برد. مقابله نظامی و فکری سپاه با داعش به عنوان خطرناک ترین نیروی رزمی در برابر محور مقاومت ضمن اینکه حوزه نفوذ و دایره فعالیت آنان را محدود کرد، دفاع از تمامیت ارضی عراق را نیز در پی داشت. عملیات مستشاری سپاه در عراق سبب شد مجموعه ای از طیف های مختلف این کشور شامل کردها، عشایر اهل سنت و شعیان حشد الشعبی علیه داعش بسیج شوند و تروریست ها و تکفیری ها را از مناطق اشغال شده به عقب برانند. نکته دیگر اینکه در نتیجه این تلاش ها بود که شبح جنگ و آشوب که در اوایل پیشروی داعشی ها بر خطوط مرزی ایران سایه افکنده بود، صدها کیلومتر دورتر با تابلو ورود ممنوع روبرو شود.
در این بین نقش سردار حاج قاسم سلیمانی غیرقابل انکار است. سرداری که ملتهای منطقه، او را یکی از بزرگترین ناجیهای خود دانسته و بدین ترتیب قدرت سخت سپاه در برخورد قاطع با تروریستهای منطقه، تبدیل به قدرت نرم کشورمان برای افزایش چانهزنی و رشد محبوبیت در کشورهای دیگر شده است.