به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم حسام الدین برومند می خوانید: در سال های اخیر نظام سلطه به رهبری آمریکا سناریوهای مختلفی را به صحنه آورده است تا ایران اسلامی را مجبور کند به اصطلاح به نظم جهانی -بخوانید سازش با واشنگتن- تن بدهد اما به قول نشریه فارین پالیسی، ایران چون سرپیچی می کند ، متهم است. و یا به قول نشریه آمریکایی فوربس، با وجود تلفات و هزینه های سنگین ایالات متحده، این ایران است که نفوذ اصلی را در حد فاصل دریای مدیترانه و کوه های هندوکش دارد. همچنانکه موسسسه اطلاعاتی استراتفور (موسسه خصوصی در امریکا که از آن به عنوان نسخه دوم سیا یاد می شود) در مقاله ای به قلم جرج فریدمن مدیر موسسه اذعان می کند که علت اصلی مخالفت با ایران نه بخاطر سلاح های هسته ای بلکه به دلیل تغییر مرکزیت قدرت در منطقه است. نکته مهمی که در این میان غیر قابل انکار است، شکست سیاست های پیشین به اصطلاح مهار ایران اسلامی از یکسو و تلاش برای براندازی آن از سوی دیگر علی رغم استفاده از گزینه های مختلف بوده است. از همین روی؛ از چند سال پیش، آنچه که در ادبیات رسانه ها یا اندیشکدههای آمریکایی به چشم می خورد این است که برای مواجهه با ایران باید از "استراتژی ترکیبی" استفاده کرد. در اینجا می توان به عنوان نمونه به مقاله چند سال پیش فرید زکریا در دیلی استار اشاره کرد که در توضیح استراتژی ترکیبی نوشت: "استراتژی ای متشکل از فشار و تلاش برای خارج کردن ایران از مقاومت و ایستادگی". بنابراین به نظر می رسد طی دو، سه سال اخیر مهم ترین و آخرین ورژن برای فشار به ایران و خارج کردن آن از مقاومت و ایستادگی در برابر به اصطلاح نظم جهانی، استفاده از مدل برجام در حوزه دیپلماسی و بینالمللی، داعش در حوزه منطقه ای ، و تلگرام در حوزه فردی و سبک زندگی باشد.
داعش، بازسازی خلافت در اربیل
در یادداشت روزنامه کیهان که سعدالله زارعی نوشته، می خوانید: حجم مباحثی که در سطوح مختلف کشورها درباره «همهپرسی» اقلیم کردستان عراق و زمینهچینی جدایی شمال از بقیه بخشهای عراق مطرح شده است، ابعاد این اقدام را به خوبی نشان میدهد با این حال بعضی از جریانات سیاسی در ایران و خارج از ایران در صدد برآمدهاند تا ماجرا را کوچک و متعلق به حوزهای خاص جلوه بدهند. هدف آنها عادیسازی موضوعی بزرگ و تسهیل اتفاقی سهمگین است. اما واقعیت این است که اگر اینگونه بود این همه بحث در سطح دنیا را به دنبال نداشت و کسانی که در قبال بسیاری از حوادث مهم سکوت میکنند در این مورد خاص به میدان نمیآمدند. در خصوص این موضوع توجه به نکات زیر اهمیت دارد. بعضی از چهرههای دانشگاهی که از آنان توقع موضع علمی میرود در ارتباط با جداسازی شمال از بقیه مناطق عراق گفتند آنچه در حال ظهور است نه جبههای علیه ایران بلکه برساختن و بالا آمدن قطعهای از ایران و یا ایرانی دوم است چرا که ما و آنها در چند هزار سال قبل بخشی از تمدنی مشترک بودهایم و در نقطه روبرویمان قوم عرب وجود داشت و از این رو در این هنگامه جداییطلبی بخش کردی از بخش عربی ما باید دستافشان به استقبال رفته و برگزارکنندگان همهپرسی جدایی را در آغوش بگیریم! این حرفها اگر در یک روزنامه در یک نقطهای دور افتاده هم زده میشد، جا داشت متأسف باشیم؛ ولی عجبا که کسانی در قامت استاد دانشگاه و در تهران چنین نوشتند و این بار احساس مسئولیت شدید کردند که درباره یک تحول مهم منطقهای اظهارنظر نمایند و حال آنکه پیش از این درباره اشغال نظامی کشورهایی نظیر افغانستان و عراق یا وقوع جنگهای بزرگ در لبنان، فلسطین و یمن سکوت کرده بودند.
فتح دنیای کودکی با انیمیشنهای خارجی
امیدعلی مسعودی در یادداشت روزنامه جام جم نوشت: تحولات دنیای مدرن سبب شده صنعت سرگرمی شامل حوزههای فیلم، موسیقی و بازی به صنعتی سودآور برای تولیدکنندگان آنها تبدیل شود؛ انیمیشن هم یکی از حوزههای بسیار مهم این صنعت محسوب میشود که سالهاست شرکتهای بزرگ چند ملیتی به آن ورود کردهاند. این شرکتها تلاش میکنند با ایجاد انحصار در این حوزه، به شرکتهای کوچک کشورهای مستقل اجازه معرفی آثار و ترویج فرهنگ و باورهای خود را ندهند. همچنین این شرکتها گاهی محصولاتی ویژه برای کشورهای خاص تولید میکنند تا بتوانند ارزشهای مد نظر خود را برای کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان این کشورها تبلیغ کنند. شرکتهای بزرگ تولیدکننده انیمیشن، عمدتا از سوی کشورهای غربی حمایت میشوند. به همین خاطر این شرکتها آثار خود را براساس فرهنگ و ارزشهای غربی تولید میکنند.
ریشههای بیاعتمادی به آمریکا
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: دولتمردان آمریکائی از جمله دونالد ترامپ این روزها اعلام میکنند تمامی تصمیمات و اظهارنظرهای رئیسجمهور آمریکا درخصوص برجام در چارچوب منافع ملی آمریکا صورت خواهد گرفت. این بدان معنی است که ترامپ و دستیارانش هر جا که به تشخیص آنها منافع ملی آمریکا ایجاب کند، ملاحظات خود را در موضع گیریها و اظهارنظرها عیناً اعمال میکنند. تاکید بر این موضع به ویژه قبل از اظهارنظر دورهای ترامپ درخصوص پایبندی ایران به برجام که قرار است 20 مهر ماه جاری صورت گیرد، بدان معنی است که نباید کسی منتظر تکرار مواضع آژانس بینالمللی انرژی اتمی توسط کاخ سفید باشد. همزمان اکثر اعضای ستاد امنیت ملی از ترامپ خواستهاند مراتب پایبندی ایران به برجام را تایید نکند. علاوه بر این ترامپ نیز طی روزهای اخیر در هر فرصتی تلاش میکند نگاهها را به مواضعش در مورد پایبندی ایران به برجام طی روزهای آینده معطوف دارد. این نکته از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا کرده که تلاشهای فشرده آمریکا برای درخواست دستکاری در دیدگاه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه گذشته عملاً بینتیجه ماند و گزارش رسمی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشانگر پایبندی ایران به مفاد برجام بود و نماینده آمریکا در سازمان ملل در سفر شتابزده به وین و دیدارهای فشرده با یوکیو آمانو و دستیارانش قویاً خواستار اعلام رسمی عدم پایبندی ایران به مفاد برجام بود.
تفاوت مواضع مجمع روحانیون دیروز و امروز
در یادداشت روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی می خوانید: نقد قسمت اول پاسخ آیت الله خوئینیها در مورد پرسش اینکه؛ "مجمع روحانیون در ابتدا موضعی کاملا ضد آمریکایی داشت ولی به نظر می رسد این مواضع امروز تفاوت کرده است" را دیروز مطرح کردیم. در قسمت دوم پاسخ ایشان به نظر می رسد وی روی این تفاوت متمرکز شده است و علل آن را در جملات زیر بیان می کند : «- مجمع روحانیون مبارز امروز همان مجمع روحانیون مبارز دیروز است ولی هرگز نمی پذیرد که چارچوب رفتار سیاسی او را دیگران به او دیکته کنند. - جریانی در پی تصاحب کانون های قدرت، رقیب سیاسی خود را تحت فشار و ضربات شدید خود گرفته است. - شخصیتی که اصلاح طلبان او را سکاندار جریان اصلاح طلبی می دانند از حقوق اولیه شهروندی محروم است. - چهره های محبوب و مظلوم اصلاح طلبان را در حصر نگاه داشته اند. - همچنان حبسها، احضارها و خط و نشان کشیدنها ادامه دارد. - این رقیبان گمان می برند احزاب و گروه های دیگر ، تشکل های سیاسی سربازهای پادگانند که هر روز و شب به صف کنند و هر چه فرمانده می گوید آنها هم تکرار کنند.». کشف اینکه ذکر این مطالب چه ربطی به سوال مربوط به تفاوت نظر دیروز و امروز مجمع در مورد آمریکا دارد فوق العاده مهم است. گویا آقای خوئینیها از پیش پذیرفته است این تفاوت را اما بیهیچ دلیلی آن را انکار می کند و حتی مطالبی را عنوان می کند که این تفاوت را عقلایی و مشروع جلوه دهد.
پای درس یک استاد
در یادداشت روزنامه خراسان محمد سعید احدیان نوشته است: چرا باید عجیب باشد که یکی از سرمقاله های روزنامه را به اظهارات درس آموز یک جانباز قطع نخاعی اختصاص دهیم. من چه حرفی مهم تر از آن چه او گفت، دارم تا ارزش این را داشته باشد که جای این سرمقاله را بگیرد. توفیق داشتم مهدی جدی را که در راه حفظ امنیت مردم حین درگیری با اشرار و قاچاقچیان در لباس نیروی انتظامی به درجه جانبازی رسیده است در بازدید از مرکز توان بخشی امام خمینی (ره) در کنار جانبازان دفاع مقدس و مدافع حرم زیارت کنم. او در توضیح این سوال که گفتیم چگونه است که ما آمدیم این جا تا کمک کنیم حال شما خوب شود اما شما حال ما را خوب کردید، گفت: «جالب است برای تان بگویم خیلی ها وقتی این جا می آیند به ما می گویند آمده ایم که به شما روحیه بدهیم اما وقتی می خواهند خارج شوند می گویند خودمان از شما روحیه گرفتیم و به حس خوبی رسیدیم. چرایی خوب بودن حالمان هم روشن است. باید تسلیم قضا و قدر الهی باشیم، این ها که این جا هستند تسلیم این قضا و قدر اند.
تغییر رویکرد عربستان به روسیه تاکتیکی یا راهبردی؟
احمد کاظمزاده در یادداشت روزنامه جوان نوشته است: با خدم و حشمی که در جریان سفر ملک سلمان پادشاه عربستان به روسیه به راه افتاد، این تصور پیش آمد که گویا عربستان روسیه را به عنوان شریک راهبردی خود انتخاب کرده است اما بررسی روابط دو کشور در چند سال اخیر و حتی تا پیش از چند ماه اخیر به وضوح نشان میدهد که عربستان در این مدت از هیچ تلاشی برای زمین زدن روسیه فروگذاری نکرد و از همه ابزارهای ممکن از جمله تروریسم تکفیری و ارزان فروشی نفت برای به چالش کشیدن سیاستهای روسیه در منطقه بهخصوص در سوریه استفاده کرد. از اینرو با چنین پیشینهای این سؤال مطرح است که چه عواملی عربستان را به بازنگری در رویکرد خصمانه خود علیه روسیه واداشت و اینکه تغییر رویکرد اخیر جنبه تاکتیکی دارد یا راهبردی؟ در پاسخ به بخش اول سؤال میتوان به چند عامل در تغییر رویکرد عربستان اشاره کرد؛ از جمله اینکه همه هدفگذاریهای عربستان در منطقه و بهخصوص در سوریه به شکست انجامید و برخی از ابزارهایی که عربستان در این مسیر بهکار گرفت از جمله ارزانفروشی نفت دامن خود عربستان را نیز گرفت و چالشهای اقتصادی زیادی را برای آن پدید آورد.
دانشگاه، بازگشت حق رقابت آزاد
هادی خانیکی استاد دانشگاه در یادداشتی برای روزنامه ایران نوشت: بازگشایی دانشگاهها اگر چه مراسمی نمادین است که در آن باید ورود جوانترین اعضای خانواده دانشگاهی را پاس داشت اما سخنان رئیس جمهوری در ابتدای سال تحصیلی معمولاً به آن وجه خبری علمی و سیاسی میدهد. دیروز دکتر حسن روحانی در دانشگاه تهران نخستین دیدگاهها و رویکردهای دولت دوازدهم را درباره نهاد دانشگاه و دانشگاهیان اعلام کرد و شاید به این سبب که دانشگاهیان و دانشجویان را از جمله موقرترین یاوران و پشتیبانان خود میداند با آنان به درد و دل نشست. بازخوانی این سخنان که بازتاب گسترده رسانهای و سیاسی هم داشته است از آن رو اهمیت دارد که مسأله انتظارات دانشگاه از رئیس جمهوری و دولت در شمار جدیترین مسائل توسعهای کشور است. کشور اگر نیازمند تحرکهای توسعهای است که هست، باید به توسعه علمی بهایی بیشتری دهد و روشن است که توسعه علمی بر مدار دانشگاه زنده، فعال، نقاد و با نشاط میچرخد. سخن محوری دکتر روحانی بازگشت دانشگاه به نهادی مقتدر، آزاد، مشارکت جو و حساس نسبت به مسائل پیش روی جامعه بود. این دانشگاه از نظر او وظیفه دارد که در فهم مسائل سیاسی و تحلیل مشکلات پیرامونی نقش پیشرو داشته باشد. پس باید دید که چه موانعی نهاد دانشگاه را در ایفای این نقش دچار اختلال میکند.
تهدید علیه روستا
علي ربيعی وزير تعاون، كار و رفاه در یادداشت روزنامه شرق نوشت: توسعه روستایی، راهبردی است که برای بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی روستاییان فقیر تدوین شده و هدف از مدیریت توسعه و عمران روستایی، تنظیم و اجرای برنامههایی است که شرایط زندگی ساکنان مناطق روستایی را بهبود بخشد. در این چارچوب اما باید مسائل تهدیدکننده روستا را شناخت و بر این اساس درباره نیازمندیهای روستا سخن گفت. باور نگارنده این است كه تأکید بیش از حد ظرفیت منابع آب و خاک بر کشاورزی و موفقنشدن در توسعهدادن سایر شیوههای معیشت در روستا، توسعهنیافتن صنایع کوچک و متوسط در مناطق روستایی و فشار جمعیت و اشتغال بر بخش کشاورزی، توسعهنیافتن مهارتهای لازم برای اشتغالهای نوین در مناطق روستایی، افزایش بیکاری و پیامد آن؛ انواع آسیبهای اجتماعی در مناطق روستایی از جمله مواردی هستند که میتوانند جامعه روستایی را تهدید کنند. یک تهدید جدی دیگر نیز برای روستای ایرانی وجود دارد که در ادامه تهدیدهای قبلی است. اضافه جمعیت روستایی در حال مهاجرت به سمت شهر بوده، حال آنکه مهارتآموزی مناسبی نداشته و به صورت کارگر غیرماهر راهی شهر شده است. روستای ایرانی سرمایههایی نظیر قالیبافی، قنات، صنایع دستی و طیفی از تولیدات کشاورزی و دامی نیز دارد که میتواند در یک زنجیره ارزش، معیشت و ارزشافزوده لازم برای روستایی را تأمین کند.
خشت اول اصلاحات اقتصادی
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: بودجه عمومی دولت را میتوان یکی از چالشهای اساسی اقتصاد ایران دانست. ساختار بودجه، تحت تاثیر سیاستهایی است که به طرز نگرانکنندهای موجب ناپایداری بودجه دولت شدهاند. این ناپایداری از آن جهت حساسیت مضاعف مییابد که شواهد نشان میدهد ناپایداری بودجه عمومی و شکاف بین منابع و مصارف بودجه، ماهیتی ساختاری دارد و روند آن فزاینده است. یکی از اصلیترین زمینههای ناپایداری بودجه و منشأ شکلگیری یکی از مهمترین چالشهای اقتصاد کشور، از یک سو تعهدات گسترده دولت و ساختار بسیار بزرگ و پرهزینه وظایف بخش دولتی در کشور و از سوی دیگر، ناکارآیی در تخصیص منابع و اتلاف منابع ملی است. در طول تاریخ دولتها همواره بسیار بیش از درآمدهای خود هزینه کردهاند و شکاف بین هزینه و درآمد خود را با درآمدهای نفتی پر کردهاند. بهعنوان مثال بهطور میانگین در یک دهه گذشته، هزینههای جاری دولتها ۵۲ درصد بیش از درآمدهای عمومی آنها بوده است. این نسبت در چهار ماه نخست سالجاری با افزایش معناداری مواجه شده؛ بهطوریکه در چهار ماه نخست امسال، هزینههای جاری دولت، حدود دو برابر درآمدهای عمومیاش بوده است. در نتیجه، کسری تراز عملیاتی دولت در چهار ماه نخست سالجاری، به بیش از ۴۱ هزار میلیارد تومان رسیده است که حدود دو برابر کسری دوره مشابه سال قبل است. علاوه بر آن، مجموع کسری تراز عملیاتی و سرمایهای دولت نیز روندی فزاینده دارد. اگر روند نیمه اول سال ادامه یابد، شکاف تراز عملیاتی و سرمایهای دولت در سال ۱۳۹۶ بیش از سال قبل خواهد بود.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.