به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، حسین کنعانی مقدم در یادداشت روزنامه حمایت نوشت: یکی از اهرمهایی که سردمداران کاخ سفید در نبرد نابرابر اقتصادی علیه ایران اسلامی بارها بکار گرفتهاند و اخیراً نیز در طرح جدید آمریکا برای آغاز جنگ اقتصادی از زبان وزیر کشور ترامپ تکرار شد، مسئله «انرژی» و محدود کردن درآمدهای کشور از فروش نفت و گاز است. بر اساس آمارها، ذخایر نفتی ایران بعد از عربستان، ونزوئلا و کانادا، حائز رتبه چهارم در دنیا است و در بخش ذخایر گازی نیز بعد از روسیه در مقام دوم جهان قرار دارد که موجب شده کشورمان به لحاظ مجموع ذخایر هیدروکربوری در صدر کشورهای دنیا قرار بگیرد. از سوی دیگر، به سبب ماهیت ضد استکباری نظام اسلامی و چالشهای آن با نظام سلطه، امروز انقلاب اسلامی در ميدانی وسيع به مصاف دشمن رفته است و بدخواهان این مرزوبوم، با تنگتر نمودن حلقه تحریمها، مرحلهبهمرحله، زوایای جدیدی از «جنگ تمامعیار اقتصادی» خود را رونمایی میکنند. علاوه بر این، درباره این حقیقت در میان همه کارشناسان حوزه انرژی اتفاقنظر وجود دارد که علیرغم حضور کشورمان در جمع قدرتهای برتر نفتی جهان و فرصتی که طلای سیاه برای تضمین استقلال اقتصادی کشور به وجود آورده ولی در حال حاضر، این «فرصت» به «تهدید» تبدیلشده و با کوچکترین حرکت تحریمی بیگانگان، اقتصاد کشور دچار نوسانات شدید میشود.
دوراهی خطیر و خطرناک پسابرجام!
در یادداشت روزنامه کیهان به قلم حسین کچویان می خوانید: انقلاب و نظام اسلامی طی چهاردهه تاریخ حماسی و شکوهمند مبارزه و پایداری در برابر نظام تجاوزگر و سلطهطلب غرب تجددی به رهبری آمریکا، هیچگاه در موقعیتی چنین خطیر و سرنوشتساز قرار نداشته است که اکنون به شکل تناقضآمیزی درگیر آن میباشد. ماهیت به غایت خطرناک و تعیینکننده این وضعیت بحرانی که بقا و تداوم سیر پیشرونده انقلاب اسلامی را به چالش میکشاند، نه به دلیل فزونی و تشدید قدرت خصم و نه به واسطه کاهندگی و تضعیف قابلیتهای مبارزه و مقاومت نیروی خودی است. بر عکس در قیاس با هر برههای از این چهاردهه، هیچگاه دشمن چنانکه اکنون ضعیف و عاجز میباشد، نبوده است. کما اینکه نظام اسلامی هرگز به اندازه ظرفیت و توانی که در وضع حاضر واجد آن میباشد، در اختیارنداشته است. تناقضآمیزی این موقعیت بالقوه خطرناک و آسیبزا نیز در همین حقیقت نهفته است که چالش کنونی در اوج توان ما و در حضیض قدرت آمریکا در جریان میباشد. اما رمزگشایی از این تناقضنما و حل آن برعکس آنچه در بدو امر به ذهن مینمایاند، دشوار نیست. برای حل این معضل ظاهری؛ پرسش از دلایل پیدایی این موقعیت بالقوه تهدیدکننده و به غایت خطرآفرین، کفایت میکند. با توجه به اینکه طی تمام چهاردهه تاریخ ظهور و بالندگی انقلاب اسلامی حتی یک روز خالی از خصومتها و توطئههای غرب به رهبری آمریکا نبود، با این حال بدون هیچ اغراق و گزافهای تا همین رویاروییهای اخیر نیز همیشه پیروز و سربلند بودهایم. اما چه تغییر و تحولی ما را به این نقطه کشانده است؟
کارآفرینی، نوشداروی بیکاری فارغالتحصیلان
محمدعلی برخورداری در یادداشت روزنامه جام جم نوشت: معضل بیکاری در کشور به شکل گستردهای وجود دارد و این چالش هم فقط مختص فارغالتحصیلان دانشگاهی نیست. وقتی صنعت، کشاورزی و سایر بخشهای تولید نتواند شغلهای متعددی ایجاد کند و در رکود باشد، طبیعی است که بیکاری هم در جامعه به وجود میآید. فقط در این بین، مشکل اینجاست که آمار بیکاری نیروهای دانشآموخته دانشگاهی بیشتر از افرادی است که مدرک دانشگاهی ندارند، زیرا متاسفانه توقع شغلی بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی، بالاست و انتظار دارند در همان رشته تحصیلی خود، اشتغال داشته باشند. اغلب این افراد هم انتظار دارند که در یک دستگاه دولتی و عمومی استخدام شوند، در حالی که واضح است فضای اداری کشور، ظرفیت جذب همه فارغالتحصیلان دانشگاهی را ندارد، اما اگر فرهنگ کارآفرینی در کشور نهادینه شود و فرد برای اشتغال خود به استخدام سازمانهای مختلف دل نبندد، قطعا بسیاری از مشکلات اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی هم حل خواهد شد. اینکه گاهی گفته میشود اگر اشتغال وجود ندارد، پس چرا باید همچنان دانشجو جذب کنیم، این موضوع هم درست نیست. باید در نظر داشت که ارتقای سطح دانش و تحصیلات دانشگاهی در کشور به خودی خود امری مبارک و پسندیده است، اما نیاز است که در این راستا، اصلاحاتی در حوزه آموزش عالی انجام شود تا این افزایش سطح سواد دانشگاهی در کشور به اشتغال هم منجر شود.
سرنوشت مشترک آمریکا و داعش
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: با آشکار شدن زمینههای سقوط و افول قدرت داعش، آمریکا و سایر حامیان تروریسم به تلاش همه جانبهای برای به تاخیر انداختن پایان عمر داعش روی آوردهاند تا بلکه به هر قیمت ممکن از سقوط پرشتاب پایگاههای تروریستی در سوریه جلوگیری کنند. پهپادهای نظامی آمریکا در شرق سوریه با بمباران مواضع حزبالله تلفات تازهای را بر محور مقاومت ضد تروریستی تحمیل کردهاند. بعلاوه تحرکات حامیان تروریسم علیه ارتش سوریه و محور مقاومت، عموماً به نام داعش صورت میگیرد تا بلکه از این طریق هم با «دوپینگ تبلیغاتی»، بتوانند به باقیمانده تروریستها روحیه بدهند و آنها را برای عملیات انتحاری تشویق کنند. با همین انگیزه ادعا شده است که جنایات صورت گرفته در رقه و دیرالزور، توسط «هستههای خاموش داعش انجام شده و آنها با نفوذ به داخل شهرها توانستهاند از داخل شهر تجهیز شوند و عملیات انتحاری علیه نیروهای مقاومت ضد تروریستی را اجرا کنند. علاوه بر این، بقایای تروریستها این روزها به شدت تحت فشارند تا ضمن «بیعت مرگ» به سوی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت هجوم ببرند و حلقه محاصره را بشکنند. باقیمانده تروریستها در میان حلقه محاصره ارتش سوریه و نیروهای مقاومت، انگیزه چندانی برای عملیات ندارندو بعضی از آنها تسلیم شدهاند. بعلاوه درون همان حلقه محاصره نیز گزارشاتی از درگیری داخلی و برخوردهای شدید فیزیکی با اسلحه گرم انتشار یافته که نشان از وخامت اوضاع در جبهه تروریستها دارد. اینکه آمریکا و سایر اعضای ائتلاف اصرار دارند تروریستها را به تحرک جدید وادارند، عمدتاً برای آن است که باقیمانده تروریستها نیز با این عملیات انتحاری به کام مرگ بروند و از بقایای آنها نیز، عملاً چیزی باقی نماند.
آینده پژوهی مسائل منطقه
مسعود علوی در یادداشت روزنامه رسالت نوشته است: جریان وهابیت و عناصر خبیث تکفیری در اوج بیداری اسلامی، به فرمان آمریکا و رژیم صهیونیستی سد راه جریان انقلاب اسلامی در منطقه و جهان اسلام شدند. دشمن با فریب و نیرنگ توانست استعدادها و ظرفیت های عظیمی از جهان اسلام را که باید در یک صف طولانی در جبهه مبارزه با رژیم صهیونیستی بایستند، منحرفشان کرد و برادرکشی و مسلمان کشی را جایگزین اسلام خواهی آنان نمود. جریان القاعده، داعش و النصره نیزه های دست ساز سرویس های امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس هستند که سه مأموریت ویژه دارند؛ ارائه یک چهره خشن و بی منطق و سیاه از اسلام و قرآن و سیمای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، منحرف کردن مبارزه مسلمانان با دشمنان اصلی یعنی استکبار جهانی به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی، هدر دادن امکانات، تجهیزات و انهدام زیرساخت های کشورهای اسلامی و کمک به طرح تجزیه کشورهای اسلامی به منظور مشغول کردن مسلمانان به جنگ های داخلی علیه خودشان، تیره و تار نشان دادن چشم انداز رسیدن به یک حکومت اسلامی با برداشت های خرافی از اسلام و قرآن، شعبه شعبه کردن مسلمانان برای جلوگیری از اتحاد جهان اسلام علیه جهان کفر و استکبار جهانی. تکفیری ها و داعشی ها علی رغم کمک های عظیم لجستیکی از آمریکا و رژیم صهیونیستی، این روزها آخرین نفس های خود را می کشند و آن طور که سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس وعده داده است تا دو ماه دیگر بساط آن ها از عراق، سوریه، لبنان و... برچیده خواهد شد.
داعش یا مرد دیوانه؛ چه کسی پشت کشتار لاس وگاس بود؟
در یادداشت روزنامه خراسان امیرعلی ابوالفتح نوشته است: لاس وگاس، پایتخت سرگرمی و قمار آمریکا به خون کشیده شد. هنگام برگزاری کنسرتی در فضای باز، شلیک گلوله ها از طبقات فوقانی هتلی آغاز شد و صدها تن را هدف قرار داد . با مرگ بیش از 60 تن و زخمی شدن بیش از 540 تن که حال برخی نیز وخیم گزارش شده است ، هولناک ترین کشتار در تاریخ معاصر آمریکا رقم خورد. ضارب مردی 64 ساله ، آمریکایی ، سفید پوست و اهل ایالت نوادا بود که در اتاق خود ده ها قبضه سلاح گرم در اختیار داشت . استفان پادوک با این سلاح ها که به راحتی از مغازه های اسلحه فروشی قابل خریداری هستند ، ده ها تن را به کام مرگ فرستاد و آمریکایی ها را در شوک و بهت فرو برد. ساعاتی پس از وقوع کشتار لاس وگاس ، گروه تروریستی داعش مسئولیت این حادثه را برعهده گرفت . گرچه در سخنان دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا پس از این حادثه ، هیچ اشاره ای به تروریستی بودن آن و نقش آفرینی داعش نشد و پلیس نیز ارتباط این فرد با گروه های افراطی را رد کرده است. با این حال چه داعش چه پیرمردی دیوانه ، کشتار لاس وگاس دو حقیقت را عریان ساخت ؛ این که آمریکا همچنان در برابر حملات تروریستی آسیب پذیر است و کشتارهای کور همچنان قربانی می گیرد.
سودای اسرائیلی تجزیه دولتها به ریز دولتها
در یادداشت روزنامه جوان که احمد کاظمزاده نوشته می خوانید: هرچه زمان جلو میرود ابعاد بیشتری از نقش رژیم صهیونیستی در برگزاری همهپرسی جدایی منطقه اقلیم کردستان عراق آشکار میشود. در این راستا عماد علو، مشاور مرکز اروپایی مبارزه با تروریسم با بیان اینکه اسرائیل عامل تحریک مسعود بارزانی، رئیس کردستان عراق برای جدا شدن از عراق است و از این سیاست پشتیبانی میکند، تصریح کرد: تلآویو تلاش میکند برای سرمایهگذاری در حوزههای نفت و صنایع در کردستان عراق، شرکت هایی را که از سوی ژنرالهای اسرائیلی اداره میشود، وارد عمل سازد. البته پیش از این نیز اخبار و شواهد زیادی دال بر خرید نفت منطقه اقلیم از سوی رژیم صهیونیستی منتشر شده بود. کما اینکه این موضوع در خصوص خرید نفت داعش نیز صادق بود یکی از دلایل آن فروش ارزان نفت تولیدی در منطقه اقلیم و مناطق تحت تصرف داعش بوده است. در واقع زمانی که زمزمه برگزاری همهپرسی جدایی منطقه اقلیم بر سر زبانها افتاد یک ارزیابی از روند تحولات منطقه و معادلات حاکم بر آن نیز نشان میداد که برگزاری این همهپرسی در مقطع کنونی به نفع دو بازیگر آشوبساز منطقه یعنی داعش و دیگر گروههای تکفیری یا رژیم صهیونیستی تمام خواهد شد که در چند سال اخیر شکستهای سنگینی را متحمل شدهاند.
همافزایی تهران - آنکارا در مسیر حل بحران ها
غلامرضا باقری مقدم کارشناس مسائل منطقه در یادداشت روزنامه ایران نوشت: رئیس ستاد ارتش ترکیه یکشنبه شب وارد ایران شد و رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری کشور دوست و همسایه نیز فردا (چهارشنبه) در رأس یک هیأت بلند پایه سیاسی – اقتصادی به منظور برگزاری اجلاس نوبتی شورای عالی همکاری بین دو کشور، به کشورمان سفر میکند. انجام این سفر پس از یک وقفه نسبتاً طولانی و در شرایط حساس تحولات منطقهای از اهمیت بالایی برخوردار و حاوی پیامهای امیدوارکنندهای برای روابط دو کشور و منطقه است. وخامت اوضاع منطقه خاورمیانه و آفات و آسیبهای آن به صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی بر کسی پوشیده نیست. این وضعیت ضرورت هم اندیشی و رایزنی فشرده مقامات ارشد دو کشور قدرتمند و صاحب اعتبار در منطقه را بدیهی میسازد. تجربه سالیان گذشته بخوبی نشان داده است که همکاری ایران و ترکیه بخشی از راه حل بحران ها است. هرگاه ایران و ترکیه متحد وارد معرکهای در منطقه شدهاند بارقههای امید و جوانههای صلح شروع به شکفتن کرده است و بالعکس هرگاه فاصله ناخواستهای بین دو کشور اتفاق افتاده نه تنها کمکی به بازگشت صلح و ثبات منطقهای نکرده بلکه بر وخامت اوضاع افزوده است.
ستاد كل كارآمد
در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: تلاشهای ستاد كل نیروهای مسلح در دوره جدید در توسعه همکاریهای نظامی و امنیتی با همسایگان، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. سفر ماه گذشته سرلشكر باقری به تركیه، ابتكار موثری بود كه برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی در این سطح صورت گرفت و گام نخست مراودات نظامی میان تهران، آنكارا و بغداد را شكل داد. با بحرانی شدن اوضاع اقلیم كردستان، اكنون ابعاد این همکاریها جدیتر شده است و طی روزهای گذشته شاهد رفت و آمدهای بیشتری میان مقامات بلندپایه نظامی سه كشور بودهایم. ایران، تركیه و عراق البته پیمان بغداد (سنتو-١٩٥٥) را در سابقه همکاریهای نظامی خود دارند؛ پیمانی كه با دیكته قدرتهای فرامنطقه ای و در رقابت با شوروی سابق شكل گرفت اما خیلی زود دستخوش تغییر و فروپاشی شد. اینك اما همکاریهای جدید نظامی براساس ابعادی کاملاً واقعی شكل گرفته و جدی شدن خطر تجزیه از یك سو و تهدیدات گروههای تروریستی از سویی دیگر، هر سه كشور را در كنار یكدیگر قرار داده است. در سایه همین مراودات نظامی و امنیتی است كه میتوان انتظار داشت سه كشور به مهار مداخلات فرامنطقه ای همت گمارند و ضمن مقابله با تهدیدات نوپدید و تبادل تجربیات، از عملی شدن نقشههای دشمنان برای تجزیه كشورهای منطقه به اجزای کوچکتر و تغییر معادلات به نفع رژیم صهیونیستی، پیشگیری كنند. هماهنگیهای پیش دستانه و سریع میان سه كشور در ماجرای اقلیم كردستان، الگوی یك همكاری نظامی موفق منطقهای است كه ضمن متعجب ساختن ناظران بین المللی، توانست توطئه فرقه گرایی جدید آمریكا ، اسرائیل و كشورهای عربی همسو با آنان را در منطقه خنثی كند.
اختلالات نظام انگیزشی تولید علم
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: چندی پیش در گروه تلگــرامی اقتصاد نیوز، استادی فرهیخته با گزارش رتبهبندی اقتصاددانان ایرانی بر مبنای «تعداد رجوع به مقالات آنها» به بیاعتباری مقالات فردی اشاره و این سوال را مطرح کرد که اصولا این رتبهبندیها چه ارزشی دارند؟ و چرا اقتصاددانان با ملاحظه کاری و منفعل بودن در مقابل فعالیتهای غیراخلاقی علمی معدود افرادی ناصالح بهنوعی مانع از رشد این علم در داخل کشور هستند؟ البته این دغدغه در تمامی رشتههای دانشگاهی مطرح است و حتی قانونگذار، قوانینی در مقابله با آن تصویب کرده است و بعضا برخوردهای قهرآمیزی نیز صورت گرفته است، اما چون گروه اقتصادی بود، این سوال در مورد علم اقتصاد و واکنش اقتصاددانان مطرح شد. مبحث دزدی علمــی (plagiarism) و مصادیق آن مقولهای جدید در جامعه علمی ایران و سایر کشورها نیست. اعتبــار علمی، دارایی غیرمشهود و ارزشمندی است که همانند سایر داراییهای مشهود همواره در معرض سرقت و سوءاستفاده معدود نااهلان عرصه فعالیتهای علمی و دانشگاهی بوده است. قبح این عمل نیز بر هیچ کس پوشیده نیست و از اولین نکاتی است که در اولین روزهای ورود به دانشگاه به هر دانشجویی گوشزد میشود، در منشور اخلاقی هر موسسه علمی و پژوهشی بر آن تاکید شده است و همواره پرهیز از آن، حتی بهصورت ناخواسته، یادآوری میشود؛ بهطوری که جایی برای توسل به «عدمآگاهی» برای توجیه این عمل ناپسند و مجرمانه باقی نمیماند. از این رو ریشه شیوع غیرمعمول تقلب و دزدی علمـی را باید در جایی دیگر و در روابط نهادی حاکم بر فرآیند تولید علم و مراکز آن که دانشگاهها و موسسات پژوهشی هستند، جستوجو کرد. منظور از روابط نهادی مجموعه دستورالعملها، قوانین و مقررات، فرآیندها و فضای علمی حاکم بر دانشگاهها و موسسات پژوهشی است و منظور از شیوع غیرمعمول نهتنهــا روند فزایندهای است که تعداد دزدیهای علمی به خود گرفته است، بلکه روند ضمنی کاهش قبح آن در مجامع علمی داخل کشور نیز هست؛ هرچند باید اذعان کرد که با ورود به عصر کامپیوتر و افزایش توان محاسباتی در کنار شکلگیری پایگاههای اطلاعاتی عظیم، روند کشف دزدیها و تقلبهای علمی نیز بسیار تسهیل شده است.