نذر کردم ۱۰۰ تصویر از امام خمینی(ره) نقاشی کنم
به گزارش گروه فرهنگی به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، استاد جعفر کهنمویی، تصویرگر چهره امام خمینی (ره) درخصوص نذرش برای انقلاب گفت: نذر کرده بودم صد تصویر امام را در ابعاد یک متر و نیم طراحی کنم و تمام شهر تبریز را با این تصاویر انباشته کنم اما بعد از انقلاب به این همه عکس نیاز نبود؛ لذا یکی از علما به من گفت حدود پانزده یا بیست تصویر از امام کفایت می کند و لازم نیست همه اش را نقاشی کنم. حالا دیگر نمی دانم آن هشتاد تابلو را به خدا بدهکارم یا نه؟
وی در روزهای پرتلاطم انقلاب اسلامی ایران در خصوص نقاشی چهره امام در آن روزگاران گفت: برادر کوچک من در بازار ایپکچی کار می کرد و با آقای قاضی نسبتی داشت. من به منزل آن ها رفت و آمد میکردم. وقتی آقای قاضی دیدند که من عکس امام را کشیده ام، مرا تشویق به کشیدن تصاویر کرد. تصویری کوچک به ابعاد شش در چهار از امام بود که از سال 41 آنجا مانده بود. من آن را نیمه های شب به ابعاد یک متر و نیم کشیدم و گذاشتم تا صبح خشک شد. صبح آن را به خیابان بردند، بعد از آنکه حسن آقا انگجی نماز را خواند، ساواک گاز اشک آور زد و تابلو را برداشت و درهم شکست.
او ادامه داد: به این صورت آقای قاضی از تابلوهای نقاشی من را پسندید. طوری که وقتی امام در پاریس حضور داشتنت عکس های امام را برای آقای قاضی می فرستادند و او عکس ها را به من می داد و من هم آن ها را نقاشی می کردم و به بیت آقای قاضی می دادم.
کهنمویی در خصوص نحوه کارش افزود: نقاشی های خود را روی برزنت می پارچه های برزنت را از شیرپزها و پنیر فروش ها می خریدم. من آن ها را با عسل و ژلاتین و سریش زیرسازی می کردم و تصویر را سفید می کردم. آن کار را می کردم تا نقاشی ترک نخورد و نشکند.
تصویرگر چهره امام خمینی (ره) درخصوص جنب و جوش انقلاب آن زمان گفت: ارتباط من و آقای قاضی به واسطه نقاشی هایم تنگاتنگ بود وقتی تظاهرات در تاسوعا، عاشورا و اربعین اوج گرفت من آن زمان در گرماگرم آغاز انقلاب در خانه دو کار انجام می دادم، هم پارچه نویسی می کردم و هم نقاشی می کشیدم. دانش آموزان و دانشجویان به منزل ما می آمدند و پارچه هایی که در خانه داشتیم، حتی چلوارهای سفید پرده را پهن می کردیم و من قالب شعار را درمی آوردم و داخل آن ها شعار می نوشتند. همچنین نقاشی های رنگ روغن را روی بوم با تیوپ روغنی درجه یک کار می کردم و تا صبح خشک می شد. نقاشی ها را خیابان می بردیم و در مردم شور و حال انقلابی ایجاد می کردیم.
وی اضافه کرد: آن زمان در هنر نقاشی به سیرت توجه می کردیم نه صورت. اگر کسی به من می گفت فلان قدر پول بدهم تا عکس فرزند یا پدرم را نقاشی کنی تا سرقبرش بگذارم، قبول نمی کردم. اگر مبلغ آنچنانی می دادند که تصویر فلان کس را بکش، قبول نمی کردم اما اگر می خواستند که عکس شهید و امام را نقاشی بکنم، خودم استقبال می کردم تا عکس را طراحی کنم.