به گزارش گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم رضا تقیپور می خوانید: حاشیهنشینی یکی از مشکلاتی است که از بدو تشکیل تمدن شهری ایجاد شد و بهتدریج به یکی از معضلات اصلی کلانشهرها تبدیل گردید. این پدیده مانند دیگر پدیدههای اجتماعی ریشهها، علتها و عواملی دارد و معلول صنعتی شدن شهرها و تغییر در شیوه تولید اجتماعی است. بهعبارتدیگر، با تبدیل شیوه تولید از حالت سنتی به شکل صنعتی، تغییراتی پدید آمد که باعث تفکیک بین گروههای اجتماعی گردید، اما دلیل عمده برای حاشیهنشینی را باید نفوذ سرمایهداری و فرهنگ ثروتاندوزی دانست که نوعی فضای کاذب در میان روستانشینان و ساکنان شهرهای کوچک ایجاد کرده و آنها را به مهاجرت به شهرهای بزرگ تشویق میکند. در کنار این علت، فاکتورهایی همچون بیکاری ناشی از ضعف زیرساختها، کمبود اشتغال در نقاط محروم و تمرکز امکانات در کلانشهرها موجب مهاجرت گروههایی از جوانان جویای کار به شهرهای بزرگ و صنعتی میشود که به دلیل ضعف قوانین و بازار ناکارآمد در نقاطی از شهر که تأسیسات شهری مناسب و کافی ندارند سکنی میگزینند که همه این عوامل به توسعه حاشیهنشینی منجر میشود. حاشیهنشینی ازاینرو، نارساییهایی اقتصادی، پیامدهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به بار میآورد و امنیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به مخاطره میاندازد. لذا توجه به آثار فرهنگی و اجتماعی این پدیده ضروری به نظر میرسد.
سوچی؛ دلقکی در سیرک صلح
محمد صرفی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: آنچه امروز مقابل چشم جهانیان و بیعملی سازمان ملل متحد و سایر نهادهای بینالمللی و حقوق بشری در میانمار میگذرد، نمونهای بیبدیل از اوضاع واقعی دنیا و میزان تعهد این سازمانها به صلح و حقوق بشر است. آنچه این تراژدی سیاه تاریخی را غم انگیزتر میکند، نقشآفرینی آنگ سان سوچی است. زنی که 5 سال پیش در سخنرانی خود هنگام دریافت جایزه نوبل صلح گفت؛ «یک جنبۀ مثبت از زندگی در انزوا آن است که فرصت زیادی داشتم تا دربارۀ معنای کلمات و تصوراتی که داشتهام و تمام عمرم پذیرفتهام، بیندیشم. به عنوان یک بودایی، از زمان خردسالیام دربارۀ Dukha شنیدهام که اغلب به رنج ترجمه میشود. او از ضرورت التیام رنج، ضرورت تبعیت از حکومت قانون و از عشقش به حقوق بشر جهانشمول و امید به آشتی بینالمللی گفت و افزود: «در نهایت، هدفمان باید خلق یک دنیای عاری از آوارگان، بیخانمانان و بیچارگان باشد، دنیایی که تکتک گوشههایش یک حرم واقعی باشد که ساکنینش آزادی و امکان زندگی صلحآمیز داشته باشند.» برای او دست زدند و بر سر دستش بردند و بر سریر قدرتش نشاندند. مسلمانان روهینگیا که از آنان به عنوان ستمدیدهترین قوم روی زمین یاد میشود، اگر چه پیش از روی کار آمدن سوچی نیز زندگی روبهراهی نداشتند اما طی دو سال اخیر، این اوضاع نه تنها بهبود نیافته بلکه از مرز فاجعه نیز گذشته و به گفته کارشناسان مصداق بارز و روشنی از پاکسازی قومی است. سوچی بعد از مدتها سکوت در قبال این نسلکشی و ظلم بیحد، در اولین واکنش خود مدعی شد واقعیت آن چیزی نیست که میگویند و روایتها از جهنم راخین –استان بندری و غربی میانمار و محل سکونت مسلمانان روهینگیا- مشتی دروغ است که تروریستها منتشر میکنند! دیروز هم سوچی بار دیگر لب به سخن گشود و گفت؛ «همانطور که سال گذشته در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفتم، میانمار بهعنوان یک عضو مسئول جامعه جهانی، هراسی از تحقیقات بینالمللی در این باره ندارد و به یافتن راهحلی با دوام برای دستیابی به ثبات و توسعه برای همه اقوام در ایالت راخین متعهد است. دولت هرچه در توان داشته است برای برقراری آرامش و ثبات در منطقه و ایجاد تعادل میان مسلمانان و سایر اهالی راخین انجام داده است.» پس از آواره شدن چند صد هزار نفر و کشته شدن چند هزار نفر و آن همه فاجعهای که کماکان نیز ادامه دارد، سخن گفتن از توسعه و ثبات و آرامش در راخین، گستاخی و رذالت خاصی میطلبد که بهنظر میرسد این برنده جایزه صلح نوبل، یکی از معدود دارندگان آن در جهان باشد!
اشتباه استراتژیک دولت درباره روح برجام
محمد اسماعیلی در یادداشت روزنامه جوان نوشت: با تغییر تیم کاخ سفید و رئیسجمهور شدن دونالد ترامپ، سیاست باراک اوباما در قبال ایران یعنی «معرفی ایران به عنوان ناقض روح برجام» با روشی جدید مورد توجه قرار گرفته است، به گونهای که وجه مشترک اظهارات مقامات امریکایی از ترامپ و تیلرسون گرفته تا هیلی و مستر حول همین چند واژه میچرخد: «ایران ناقض برجام است». مهمترین عنصر برای تحقق این مسئله که «ایران ناقض برجام است»، تفسیر«موسع» از متن برجام و قطعنامه2231 است، عنصری که امریکا به درستی آن را در مصادیق متعددی از جمله «بازرسی از مراکز هستهای ـ نظامی»، «آزمایش موشکی»، «حضور مستشاری ایران در سوریه»و«برداشته شدن تحریمهای بانکی ـ تجاری»آن را بهکار گرفته است؛ایالات متحده با تفسیر موسع از متن برجام و قطعنامه2231 ایران را ناقض روح برجام معرفی کرده چراکه ایران مانع بازدید از مراکز نظامی شده، آزمایش موشکی انجام داده و ایران در آزادسازی حلب حضور مستشاری داشته است.
این دادگاه بی قانون!
حمید حسینی در یادداشتی برای روزنامه خراسان نوشته است: فضای مجازی را شاید بتوان دیگر به جرات فضای واقعی نامید .امروزه و با ورود به عصر فضای آنلاین و تعاملی شبکه های اجتماعی، اخبار، اظهارنظرها نقدها و حتی اتهامات به سرعت فشردن چند دکمه صفحه کلید موبایل یا کامپیوتر در گستره عظیمی پخش می شود . از زمانی که مارشال مک لوهان در 1962 در کتاب آیندهنگرِ خود، کهکشان گوتنبرگ، پیشبینی کرد که «بههموابستگی جدید الکترونیکی جهان را، بهشکل دهکدهای جهانی، از نو میسازد» تصور این که این به هم وابستگی جدید به این سرعت معادلات زندگی بشری و حتی کوچک ترین ارتباطات شخصی انسان ها را دستخوش تحول جدی نماید کمی سخت بود. اما امروزه نه کسی می تواند و نه عقلانی است که به نادیده گرفتن و طرد و رد این پدیده در زندگی انسان امروزی بپردازد .فضای مجازی با امکانات و کارکردهای منحصر به فردش زیستن انسان را در بسیاری از ساحت ها راحت تر کرده و در عین حال ابعاد جدیدی را نیز در زندگی اجتماعی انسان به وجود آورده است. اکنون شما با جعبه جادویی که در جیب خود دارید به راحتی و در کمترین زمان قادر به ارتباط با هر نقطه ای از طریق اینترنت خواهید بود و انجام اموری که پیشتر ماه ها وقت و سفر برای آن نیاز بود در کمتر از دقیقه ای و حتی چند ثانیه میسر شده است . این جلوه جدید در زندگی انسان، نوع ارتباطات شخصی و مفاهیمی چون آزادی بیان را نیز تحت تاثیر جدی قرار داده است .اکنون انسان ها به رغم نگرانی هایی که درباره تحت نظر بودن توسط حکومت ها در فضای مجازی وجود دارد به راحتی بیشتری به ابراز نظر و عقیده خود در این فضا می پردازند و تولید محتوای موجود در فضای مجازی به خوبی نشان دهنده این پدیده جدید و منحصر به فرد است. به طوری که برآورد شده است تماشای تمامی فیلمهایی که ظرف یک ماه به شبکههای جهانی وارد میشوند حدود ششمیلیون سال طول خواهد کشید.
پلیس بد، پلیس خوب در پرونده هسته ای
در یادداشت روزنامه رسالت مسعود شهیدی نوشته است: صحنه سیاست، مثل صحنه شطرنج، متکی به اندیشه است . هرطرف اندیشه و دید قویتری داشته باشد و طرح های دقیق تر و پیچیده تری را بتواند به اجرا گذارد ، طرف مقابل را در یک فرایند برنامه ریزی شده ، در دام خود قرار می دهد به طوری که هر حرکتی برای نجات ، بازی کردن در جدول حریف خواهد شد و در نهایت به مات شدن می انجامد . دنیای غرب، در شطرنج سیاسی، چند قرن، انباشت دانش و تجربه دارد و آن را به علم دانشگاهی تبدیل کرده و رشته های گوناگون تخصصی در دانشگاه ها برای تربیت سیاستمداران و دیپلمات های متخصص ایجاد کرده است. به طور خلاصه آنها به چم و خم بازی سیاسی تسلط یافته اند و لذا بازی کردن با آنها ، نیاز به مهارت ، دقت و شناخت راهبردها و تاکتیکها ی آنها دارد . اگر امام بزرگوار و رهبر عزیزمان در 38 سال گذشته این نبرد دشوار را با اقتدار و سر بلندی پشت سر گذارده و ایران اسلامی را به موقعیتی به مراتب بهتر و قوی تر از گذشته ارتقاء داده اند ، نباید این سوءتفاهم را برای دیپلمات های ما پدید آورد که مصاف سیاسی با دیپلمات های غربی کاری آسان و ساده است . هرگز نباید افراد ساده لوح ، سطحی نگر و خوشبین به غرب ، به صحنه مصاف با آنها بروند ، زیرا نتیجه از قبل قابل پیش بینی است . آنها خیلی زود ، در تله های ناپیدا و نرم افزار پیچیده حریف گرفتار می شوند ، دستگاه محاسباتی آنها دچار اختلال شده به خطای محاسباتی و اقدام بر اساس خطا کشانده می شوند و ناخواسته در جدول دشمن بازی می کنند .
ضرورت نظارت بر انتشار کتب دینی
در یادداشت روزنامه جام جم به قلم مرتضی آخوندی می خوانید: این واقعیت وجود دارد که علاوه بر آثار اصیل پژوهشمحور در حوزه دین، شاهد کتابهایی سطحی و غیرمستند نیز در این حوزه هستیم که رواج آنها بسیار آسیبزاست؛ امروز یکسری از مطالب و محتواهایی که اصالتی ندارند در قالب آثار دینی در بین مردم مطرح میشوند. مهمترین آسیبی که از این جانب ما را تهدید میکند، این است که وقتی مخاطب متعاقبا در کتب دیگر با خلاف مطلبی که خوانده مواجه می شود، چون اغلب قدرت تحلیل و تمییز سره از ناسره را ندارد، آن را بهکناری مینهد. حتی آن عده که اهل تعمق هستند، از آسیب اینگونه آثار برکنار نیستند؛ آنها وقتی به عمق این کتابهای سطحی دقت میکنند و چیزی نمییابند و صرفا با حجمی از مطالب بیسند و مدرک یا مطالب کم مایه و بی اعتبار مواجه میشوند، ممکن است باورهای دینیشان دچار تزلزل شود. از سوی دیگر، نشر این گونه کتابها در جامعه، باورهای غلط دینی و برخی خرافات را رواج میدهد. مردم عامه اغلب توان مطالعه مدارک و اسناد دست اول دینی را ندارند، چرا که بیشتر آنها به زبان عربی است. بنابراین، ممکن است گمراه و بدتر از آن خدای ناکرده از دین دور شوند. از این رو، وجوه نظارتی را باید جدیتر گرفت؛ لازم است همه کتابها اعم از دینی و غیر دینی، با کمال دقت بررسی شود؛ تفکری که حذف ممیزی را از ساختار اداره کتاب تبلیغ میکند، نه از نظر سیاسی و نه فکری و فرهنگی، تفکر درستی نیست.
حق مذاکره مجدد نداریم
ناصر نوبری طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشته است: آنچه آقای امانوئل مکرون درباره ضرورت مذاکره بر سر وضعیت برنامه هستهای ایران بعد از سال 2025 گفته است، یک نشانه خوب برای وضعیت وفاداری اروپاییها به برجام و قواعد آن نیست. آقای مکرون خوب میداند سلف او در مذاکرات هستهای بر سر چه چیزی توافق کرده است ولی حالا برخلاف برجام و قواعد آن خواستار مذاکره بر سر برنامه هستهای ایران پس از سال 2025 است. آقای مکرون در واقع همان خواسته ترامپ را به آقای روحانی گفته است. ترامپ از همان ابتدای ریاستجمهوری وعدههای انتخاباتیاش درباره برجام را یادآوری کرد. برنامه اصلی ترامپ برای برجام، استفاده حداکثری از منافذی بود که اوباما در این توافق ایجاد کرده بود. به صورت مشخص ترامپ روی 2 موضوع تمرکز کرده است. ابتدا گزاره نظارت که از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و با تمرکز بر مفاد پادمان آن را مطرح کرده است. ماجرای سفر نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل و طرح موضوع بازرسی از مراکز نظامی ایران در همین راستا انجام شد و متاسفانه آقای آمانو نیز گفت مراکز نظامی ایران طبق انپیتی، در دسترس آژانس قرار دارد. در این حوزه شرایط برای ترامپ فراهم است.
انزوای ترامپ برای ایجاد کانون بحران جدید علیه ایران
علی بیگدلی استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل بینالملل در یادداشت روزنامه ایران نوشت: مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حالی به صحنه رزم آرایی دیپلماتیک ایران و کشورهای بینالمللی تبدیل شده است که موضوع برجام همچنان مهمترین محور بحث رایزنیهای سیاسی به شمار میآید. موضوعی که در سالهای نه چندان دور و پیش از به جریان افتادن جدی مذاکرات هستهای به محمل اجماع و همآوایی کشورهای غربی از جمله اروپا و امریکا علیه ایران تبدیل شده بود. اما حضور اعتدالی دولت آقای روحانی در محافل بینالمللی و پیگیری رویکردی مبتنی بر عقلانیت که با طرح مواضع متناسب با این رویکرد در مجامع بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد همراه بود، باعث شده است که اینک تلاش دولتمردان جدید امریکا برای به بن بست کشاندن دستاورد صلحآمیز مذاکرات هستهای با شکست روبهرو شود؛ شکستی که موجب شده برخلاف سالهای گذشته که همیشه امریکا در کانون اجماعسازی جهان علیه ایران قرار داشت و همه کشورها را با خود همراه می ساخت، این بار ایران باشد که در کنار اروپا قرار گیرد و جهان به اتهامات بی اساس رئیس جمهوری امریکا مبنی بر معرفی کردن جمهوری اسلامی به عنوان ناقض توافق هستهای و مخدوش کننده صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه وقعی ننهد. تلاش ترامپ برای هجمه علیه ایران در حالی است که اتحادیه اروپا بتدریج فاصله خود را از امریکا بیشتر میکند؛ فاصلهای که باعث شده این اتحادیه چندین توافق هنگفت اقتصادی با چین امضا کند و همین امر بیشتر ترامپ را نگران کرده است.
پاسخ به گستاخی ترامپ
در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: اظهارات خشونت بار و دروغهای تکراری دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران در اولین نطق سالانه او در مجمع عمومی سازمان ملل، پرده از ماهیت واقعی سران کاخ سفید برداشت و باردیگر به ملت ایران و افکار عمومی جهان نشان داد که رژیم ایالات متحده غیر قابل اعتمادترین و مخوفترین رژیم در دنیاست. در حالی که جمهوری اسلامی در سالهای گذشته با فداکاری فرماندهان و جوانان خود و کمک جریان مقاومت موفق به مهار و نابودی جریان خطرناک گروههای تکفیری شده که موجودیت و امنیت بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را به خطر انداخته است. رئیس جمهور آمریکا بهجای محکوم کردن داعش و گروههای تروریستی، ایران و جریان مقاومت را به صادرات خشونت و خونریزی و هرج و مرج متهم میکند. ترامپ همچنین با حمله به توافق برجام، آن را مایه خجالت ایالات متحده خواند و گفت که اجازه نخواهد داد ایران به برنامه هستهای دست پیدا کند. مضحکترین بخش سخنان ترامپ حمایت او از برخی جریانهای اپوزیسیون داخلی ایران بود. در حالی که شهرهای مختلف آمریکا، از زمان روی کار آمدن ترامپ شاهد تظاهرات پیوسته مردم آن کشور برضد ترامپ است، او از تغییر رژیم ایران سخن گفت! حرفی که پیشینیان ترامپ هم مدعی شدند و نتوانستند کاری از پیش ببرند. طبیعی است از این اظهارات رییس جمهور آمریکا، بیش از همه نخستوزیر رژیم صهیونیستی استقبال کند و نتانیاهو مدعی شود که در 20 سال ارتباط با سازمان ملل، هیچ سخنرانیای تا این حد شجاعانه نشنیده است! ملت ایران منتظر است رییس جمهور کشورمان با سخنان قاطع و شجاعانه امروز خود در سازمان ملل، پاسخ محکمی به گستاخیهای سران کاخ سفید بدهد.
گامهای عملی برای دفع تیولداری
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: همزمان با جلب توجه و اعتراض گسترده جامعه به حقوقهای نجومی، عارضه «تیولداری» در نظام اداری ایران از سوی ناظران اقتصادی بهعنوان یک عامل مایوسکننده جامعه مطرح و از همین تریبون درباره ابعاد نگرانکننده آن هشدار داده شد. بعدها این پرسش مطرح شد که چرا سیاستهای اصلاحی اقتصادی در تله منافع گروهی بیاثر میشود که از این عارضه در چارچوب ادبیات «حکمرانی بد» با عنوان «تعارض منافع» یاد شد. در این زمینه نیز اقتصاددانان به سیاستگذار هشدار دادند. سیطره دولت بر اقتصاد ایران به حدی است که تقریبا هیچ وزارتخانهای نیست که بنگاه اقتصادی نداشته باشد. حتی وزارتخانههایی نظیر آموزش و پرورش، دفاع و بهداشت و درمان هم به اشکال مختلف درگیر بنگاهداری هستند. البته مشخص است که وزرای اقتصادی تعداد بیشتری بنگاه در اختیار دارند. گردش مالی این بنگاهها معمولا قابل توجه است و به تبع آن، تعیین اعضای هیاتمدیره و مدیر برای این بنگاهها، چالشی شیرین برای وزرای کابینه محسوب میشود. عزل و نصبها هم قطعا خالی از حاشیه نیست. چه آنکه احتمال دارد برای تنظیم روابط سیاسی، مدیری لایق جای خود را به دارنده «ژن خوب» بدهد و همین طور ممکن است نقل و انتقال منابع بنگاهها از بانکی به بانک دیگر، جذابیتهای گوناگون مالی و سیاسی داشته باشد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.