آن ساعتهای آخر، اباعبدالله باز همان است!
میگویند وقتی ناپلئون در مسکو دچار آن حادثه شد، گفت: افسوس که طبیعت چند ساعت با من مخالفت کرد. دیگری دستش را بهم میزند و میگوید: روی تو ای روزگار سیاه باد که ما را به این شکل درآوردی.
اما حسینبنعلی اصحابش را جمع میکند چنانکه گویی روحش از هر شخص موفقی بیشتر موج میزند، و میفرماید: «اثنی عَلَی اللهِ اَحسَنَ الثَناءِ و اَحمَدُهُ علَی السَراءِ و الضَراءِ اللهُم انی اَحمدُکَ عَلی اَن اَکرَمتَنا بانُبُوَةِ وَ عَلَمتَنا القُرآنَ وَ فَقَهتَنا فِی الدین» مثل اینکه تمام محیط برایش مساعد است و واقعاً هم مساعد بود؛ آن شرایط برای کسی نامساعد است که هدفش حکومت دنیوی باشد. برای کسی که حتی حکومت و همه چیز را در راه حق و حقیقت میخواهد، و میبیند در راه خودش قدم برداشته، محیط مساعد است. او جز سپاس و شکر چیز دیگری نمیبیند.
از شعارهای روز عاشورای حسین (ع) یکی این است:
اَلمَوتُ اَولی مِن رُکوبِ العارِ وَالعارُ اَولیل مِن دخولِ النارِ
تا آخرین لحظهها عملش، حرکاتش، سکناتش، سخنانش، تمام حقخواهی، حقپرستی و موجی از حماسه است. شب تاسوعا که برای آخرین بار به او عرضه میدارند: یا کشته شدن یا تسلیم! اظهار میدارد: «واللهِ لا اُعطیکُم بِیَدی اِعطاءَ الذُلیلِ وَ لا اَفِرُ الَعَبید» به خدا قسم که من هرگز نه دست ذلت به شما میدهم و نه مثل بردگان فرار میکنم؛ مردانه مقاومت میکنم تا کشته بشوم.
آن ساعتهای آخر، اباعبدالله باز همان است. باور نکنید که اباعبدالله این جمله را گفته باشد: «اُسقونی شَربَهً مِنَ الماءِ فَقَد نَشَطَت کَبدی». من که این جمله را در جایی ندیدهام. حسین اهل اینجور درخواستها نبود...."
*کتاب حماسه حسینی،جلد اول،متفکر شهید استاد مرتضی مطهری.