صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نمره مردودی مدعیان حقوق بشر!/ بی‌اعتباری جایزه‌های سیاسی/ کنترل ریسک به جای کنترل نرخ سود

۲۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۸:۰۷
کد خبر: ۳۴۸۳۱۰
مصیبت کشتار مسلمانان بی‌پناه و مظلوم میانمار را به‌واقع باید «نمایشگاه بی‌شرمی محافل و مجامع جهانی و به‌اصطلاح حقوق بشری» نامید.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، محمدحسن قدیری ابیانه در یادداشتی برای روزنامه حمایت نوشت: مصیبت کشتار مسلمانان بی‌پناه و مظلوم میانمار را به‌واقع باید «نمایشگاه بی‌شرمی محافل و مجامع جهانی و به‌اصطلاح حقوق بشری» نامید . این سبعیت بی‌سابقه که همچون لکه ننگی بر تارک غرب و سازمان‌های حقوق بشری نمایان شده، ازآنجا ریشه می‌گیرد که معیار تأمین منافع نامشروع آن‌ها، نه از طریق اخلاق و انسانیت، بلکه با توسل به هر روش ممکن است و هر کس با این منافع در تضاد باشد، باید سرکوب شود. با این منطق، ارتکاب هر جنایتی در این راستا چه توسط خودشان یا عوامل آن‌ها، مجاز، بلکه لازم است. معیار دیگری که مکمل معیار نخستین محسوب می‌شود، این است که جنایت‌های صورت گرفته را با عناوین جذاب و پرطمطراقی مثل دفاع از دموکراسی، صلح و حقوق بشر بزک‌کرده و به خورد مردم دنیا بدهند و از سوی دیگر، هر مبارزه به حقی را با اتهاماتی همچون تروریسم و دیکتاتوری مواجه سازند. این دو اصل، تکمیل‌کننده یکدیگرند و لذا از دولت‌های غربی و آمریکا و نهادهای تحت امر آن‌ها چیزی بیش از رویکردی که امروز شاهد آن هستیم؛ یعنی سکوت و انفعال خفت‌بار در قبال نسل‌کشی مسلمانان، انتظار نمی‌رود. نمره مردودی مدعیان حقوق بشر در جریان میانمار، البته مربوط به چند هفته یا چند سال گذشته نیست بلکه قدمتی به طول چند دهه و چند قرن گذشته دارد.

هم ترجمه درست بود، هم تحلیل!

محمدحسین محترم در یادداشت روزنامه کیهان نوشته است: ظاهراً هشداری که هفته گذشته تحت عنوان «بازی خطرناک برجام 2» با هدف «علاج واقعه قبل از وقوع» منتشر شد، به هدف خورد و ولوله‌ای در اردوگاه برجامیان انداخت که انتظارش را نداشتند. اصلاح‌طلبان و طرفداران دولت با سراسیمگی و با تیتر زدن در صفحه اول روزنامه‌های خود تحت عنوان «تحلیل غلط از ترجمه غلط»، تلاش کردند آنچه را که فیثاغورت نیافته بود، القاء کنند که یافته‌اند؛ در حالی که با اندک تامل و جست‌وجویی می‌توانستند از این گاف بزرگ رسانه‌ای خود جلوگیری کنند.!!!. اگر از غلط‌های املایی فراوان و سطح سواد نویسنده و سردبیر سیاسی روزنامه اصلاح‌طلب و طرفدار دولت بگذریم، اما باید گفت: همین که اصلاح‌طلبان به سرعت و بلافاصله به مطلب «بازی خطرناک برجام 2» واکنش نشان دادند، خود حکایت از اهمیت خبر و تحلیل آن دارد که روزنامه‌های مدعی اصلاح‌طلبی و طرفدار دولت، هم آن خبر را به تیغ سانسور سپردند و هم بی‌خیال آنچه که با این خبر قرار است بر سر کشور و مردم بیاید، شدند و علاوه بر آن تلاش کردند خبر منتشر شده توسط دیگر رسانه‌ها را با اتهام زدن و مسموم سازی فضای خبری، به نوعی تحریف کنند، اما با هرآنچه سراسیمه گفتند و نوشتند، نتوانستند اندک استدلالی در نقض غرض مطلب «بازی خطرناک برجام 2» ارائه کنند.

بی‌اعتباری جایزه‌های سیاسی

نجات‌الله ابراهیمیان در یادداشت روزنامه جام جم نوشت: بنیان اداره دنیا در حال حاضر بر اساس زور، قدرت و سلطه است، بنابراین زمانی که سلطه بر مناسبات انسانی حاکم باشد مفاهیمی مانند جایزه صلح نوبل تحت تاثیر مناسبات قدرت‌های جهانی قرار می‌گیرد و باعث می‌شود بسیاری از انتخاب‌ها، مفاهیم و کارکردهای اصلی خود را از دست بدهد. به عنوان نمونه در صورت بروز دعوا میان بلوک شرق و غرب اگر کسی در بلوک شرق در مقابل حرکت کمونیست‌ها اقدامی کرد، او را صرف‌نظر از خصوصیات دیگر، به عنوان فردی آزادیخواه معرفی می‌کردند؛ همچنین در صورتی که فردی با منافع فرهنگی و اقتصادی سلطه جهانی همراه باشد این مساله در اختصاص جوایز بین‌المللی مانند جایزه صلح نوبل موثر است. بنابراین در جایی که به سران رژیم صهیونیستی همچنین به خانمی که در راس دولت میانمار حضور دارد و چنین جنایاتی را علیه مسلمانان این کشور انجام می‌دهد جایزه صلح نوبل می‌دهند، چنین جایزه‌ای چندان ارزش توجه ندارد. این جایزه در قالب مناسبات قدرت‌های جهانی و دعواهای جهانی که با هم دارند، تعریف می‌شود نه ویژگی‌های اصلی آن فرد؛ چرا که همه اصول انسانیت و‌ آزادیخواهی قطعا اقتضا می‌کند در جایی مانند میانمار که شاهد کشتار بسیاری از انسان‌ها هستیم اگر فردی طرفدار صلح، انسانیت و حقوق بشر است عکس‌العملی نشان دهد در حالی که برخی از همین مدعیان حقوق بشر، سردمدار اقدامات ضد حقوق بشری هستند.

حاشیه‌نشینان شهری

حامد حاجی‌حیدری در یادداشت روزنامه رسالت نوشت: از هنگام آغاز حیات مکتب اتریش و تبعات سترگ آن بر کل پیکره علوم انسانی جهان، یک چیز مسجل شده است؛ و آن این که به کلانشهر مدرن، و مردم عمدتاً مصرف کننده آن باید به چشم یک آسیب نگریست. اجماع نیرومندی پدید آمد حول این مدعا که صدای مطالبه یقه سپیدان شهرها، بیش از سایر مردم موطن شنیده می‌شود، و آسیب متابعت بی چون و چرا از شهروندان کلانشهرها که حکام بلامنازع دموکراسی‌های امروز هستند، بیش از منافع حاصل از آن برای کشور است. مردم کلانشهرها به دلیل خصلت ادبیات و زبان و ارتباطات و آموزش خود، در مقایسه با مردم شهرستان‌ها و حاشیه‌نشینان و فرودستان، عدم رضایت خود را با شمار بیشتری از شهروندان در میان می‌گذارند، و «جو» می‌سازند، و به این ترتیب، گاه بر مسائل واقعی ملت، با منافع و سود خویش سرپوش می‌گذارند. اما سلطه قشر متوسط شهری و یقه سپیدان، همواره استثنا‌های مهمی داشته است. وقتی شکاف میان حاشیه و مرکز، پیرامون و متروپل، شهرستان و کلانشهر، و جنوب شهر و شمال شهر، به نحو مفرطی عمیق شود، در یک جرقه، نا آرامی‌های اجتماعی عظیمی به وقوع می‌پیوندند. بنا به این اصل، دم و دستگاه حکمرانی باید به سمت اعتدال راستین میل کنند و بهتر است به دنبال ایجاد سیستم‌ها و شبکه‌هایی برای انتقال صدای مردم فرو دست باشد که به عنوان بستری برای به اشتراک‌گذاری نظرات آنان به کار گرفته شود. باید دیدگاه‌های آن‌ها به خوبی بازتاب یابند.

غفلت کشور های اسلامی از بحران میانمار

در یادداشت روزنامه خراسان سید رضا قزوینی غرابی نوشته است: مسلمانان روهینگیا در میانمار از دهه 40 میلادی تحت سرکوب شدید نظامیان و دولت های متعدد بر سرکار آمده در این کشور بوده اند. با این که گفته می شود تمایلات استقلال طلبانه این اقلیت مسلمان که اصولا میانمار آن ها را بنگلادشی می داند، نقش مهمی در سرکوب آنان داشته است، اما واقعیت این است که این سرکوب حتی پس از اخراج بخش بزرگی از روهینگیایی ها در اواخر دهه 80 از میانمار ادامه یافت. با این که در سال 2011 نشانه های دولت مدنی در این کشور ظاهر شد اما باز هم نظامیان افراد صاحب قدرت در این کشور هستند و همه این خشونت ها در حالی رخ می دهد که دولت امروز میانمار به رهبر آنگ سان سوچی اداره می شود. سوچی که خود از قربانیان کودتای ارتش برمه بوده است و به واسطه مبارزه با کودتا جایزه صلح نوبل هم گرفت –نوبلی که اکنون از آن خون می چکد - نه تنها هیچ ابراز تاسفی بابت کشتار و پاک سازی نژادی مردم روهینگیا نکرده است، بلکه با حمایت صریح از این جنایات آن را نتیجه اعمال تروریستی دانسته است.

احیای یک رؤیای مرده

عبد‌الله گنجی در یادداشت روزنامه جوان نوشت: بعد از 11 سپتامبر 2001 امریکا استراتژی جدیدی را برای منطقه مسلمان‌نشین غرب آسیا ارائه کرد که آن روزها آن را طرح «خاورمیانه جدید» و بعداً «خاورمیانه بزرگ» (به همراه شمال آفریقا) نام نهادند. طرح خاورمیانه بزرگ که با هدف تجزیه و تعدیل قدرت متراکم امت اسلامی صورت گرفت چهار هدف اساسی را دنبال می‌‌کرد: 1- ملت‌سازی 2- دولت‌سازی 3- تسلط بر ذخایر انرژی جهان اسلام 4- تضمین امنیت رژیم صهیونیستی. برای اجرای این طرح، نقشه جغرافیایی آن نیز آماده شده بود و ملت- دولت‌های جدیدی در آرایش جدید نمایان بودند. در این طرح اکثر کشورهای موجود تجزیه و به چند کشور تبدیل یا بخشی از یک کشور تجزیه و با بخش دیگری از کشور دوم یا سوم کشور- دولت و کشور- ملت جدیدی را تشکیل می‌دادند. به این ترتیب کشورهای فعلی از قدرت انسانی و جغرافیایی‌شان کاسته می‌شد و حمایت از دولت- ملت‌های جدید از یک سو و تسلط بر منابع انرژی ملت‌های جدید به بهانه‌ حمایت از هویت و استقلال آنان از سوی دیگر در طرح مذکور لحاظ شده بود. سرجمع همه این تجزیه و تشکیل دولت – ملت‌های جدید نیز حفظ امنیت صهیونیست‌ها بود. با طراحی انقلاب رنگی در لبنان خانم رایس، وزیر امور خارجه وقت امریکا آن را درد زایمان خاورمیانه جدید دانست اما با هوشیاری حزب‌الله قهرمان و ملت لبنان آن طرح ناکام ماند و با استقرار دولت مردمی در عراق طرح خاورمیانه بزرگ صرفاً به یک «رؤیا» تعبیر شد. بدون تردید تشکیل داعش واکنشی به شکست طرح خاورمیانه جدید بود. به تعبیر دیگر داعش مدل و روش دیگری برای اجرای این طرح بود که برای اولین‌بار با برجسته کردن اختلافات کلامی و ایدئولوژیک نزاع و تجزیه را درونی و بومی می‌کرد.

آیا کشتار مسلمانان میانمار نسل‌کشی است؟

در یادداشت روزنامه وطن امروز می خوانید: نسل‌کشی از جرائم بین‌المللی با ویژگی‌های عرفی است که رسیدگی به آن در صلاحیت دیوان بین‌المللی دادگستری است. این جرم ممکن است در هر زمان و از سوی هر شخصی به قصد از بین بردن فیزیکی یا زیستی یک گروه خاص تحقق یابد. کشور میانمار دومین کشور بزرگ جنوب شرق آسیاست. مسلمانان روهینگیای میانمار، اقلیتی هستند که از سوی دولت طرد شده و به رسمیت شناخته نشده‌اند. دولت میانمار این گروه از مسلمانان را مهاجران غیرقانونی خوانده که حق سکونت در میانمار را ندارند و باید به کشورهای همسایه مهاجرت کنند. کوچ اجباری، آتش‌زدن خانه‌ها، کشتار مردان و تعرض به زنان در منطقه روهینگیا از تبعات این سیاست دولت میانمار است. مدعیان حقوق بشر از جمله خانم «آنگ سان سوچی» که برنده جایزه صلح نوبل نیز شده و به دعوت دولت آمریکا به این کشور سفر کرده و مورد تحسین و حمایت دولتمردان آمریکایی قرار گرفته است، در جایگاه شخصیت اول دولت میانمار در قبال این جنایات بزرگ سکوت معنادار پیشه کرده‌اند.

ضرورت مسئولیت‌پذیری در حوادث جاده‌ای

در یادداشت روزنامه ایران می خوانید: گزارش‌ها و آمارهای مربوط به حوادث جاده‌ای در سال‌های اخیر بویژه در شهریور ماه‌ها که اوج سفر‌های تابستانی است نشان می‌دهد به دلایل مختلف میزان تصادفات رانندگی و تلفات ناشی از آن در کشورمان رو به افزایش بوده و حتی از استاندارد‌های جهانی فرا‌تر است، به‌طوری که همین مسأله هر سال هزینه‌ها و خسارت‌های مالی و جانی سنگینی را به شهروندان و جامعه تحمیل می‌کند. به اعتقاد کارشناسان اگر این اتفاقات و حوادث‌ به وقوع پیوسته به صورت ریشه‌ای و بر پایه مطالعات علمی و تجربیات جهانی رصد و مورد آسیب شناسی جدی کارشناسان و متولیان امر قرار گیرد به‌طور حتم آمار این‌گونه سوانح و حوادث ناگوار جاده‌ای کاهش پیدا خواهد کرد، به شرطی که همه دستگاه‌ها و سازمان‌های مرتبط با تصادفات جاده‌ای به جای متهم کردن یکدیگر و شانه خالی کردن از بار مسئولیت در جهت کاهش و اصلاح این معضل اجتماعی گام‌های اساسی و جدی بردارند. یکی از اقداماتی که می‌بایست از سال‌های قبل صورت می‌گرفت آموزش است چراکه به گفته کارشناسان در تصادفات رانندگی جاده، وسیله نقلیه، انسان و محیط چهار عامل اساسی است. بنابراین اگر بخواهیم این چهار عامل را درجه‌بندی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که 30 درصد از عوامل حوادث جاده‌ای مربوط به محیط، خودرو و جاده است و 70 درصد دیگر عامل انسانی است.

تکرار خطای برجامی

در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: بهانه جویی‌های طرف آمریکایی در اجرای برجام در هفته‌های اخیر فرصتی فراهم کرده تا کارشناسان داخلی به دور از هیاهوهای سیاسی، به نقد نقاط ضعف و خلأهای حقوقی و فنی توافقنامه برجام بپردازند. اشکالاتی که در زمان تصویب برجام از سوی صاحب نظران مورد تاکید بود اما عجله دولتمردان در تصویب این برنامه و رسیدن به توافق با غربی‌ها از یک سو و محرمانه نگه داشتن محتوای توافقنامه از سوی دیگر، موجب شد تا منتقدان با انگ سیاسی و دلواپسی نتوانند کاری از پیش ببرند. در چنان فضایی، روزنامه‌های اصلاح طلب و همسو با دولت هم برخلاف این روزها که در برابر اشکالات و بهانه جویی‌های آمریکا سکوت و هر روز با تیترها و وعده‌های فروپاشی تحریم‌ها و آفتاب برجام و ... افکار عمومی را احاطه کرده بودند؛ حالا این روزها آن اشتباه را به گونه‌ای دیگر و با سکوت در برابر عهد شکنی آمریکا، در حال تکرار است و مردم نسبت به بهانه‌های طرف مقابل نامحرم فرض می‌شوند؛ در حالی که این زمان بهترین فرصت است که می‌توان به‌دور از هیجانات، هم از اشکالات برجام گفت تا درس و تجربه‌ای باشد برای خود و آیندگان و هم چنانچه ضرورت ایجاب کرد، در برابر نقض عهد آمریکا، از برجام خارج شویم، افکار عمومی دلایل و زمینه این خروج از توافق را بدانند و آمادگی پذیرش آن را در خود فراهم آورند. ضمن اینکه این اقدام، این پیام غیر مستقیم را به طرف مقابل منعکس خواهد کرد که ما نیز در صورت نقض عهد آنها، در خروج از برجام مصمم هستیم و آمادگی لازم را ایجاد کرده‌ایم.

جاده‌ها، کشتارها و دیگر هیچ!

در یادداشت روزنامه آرمان می خوانید: در زمینه حمل‌و‌نقل شهری و بین‌شهری، امور فنی جاده‌ها یا اتومبیل‌ها، نگارنده نه فرد مطلعی است و نه تخصص شغلی و تحصیلی آن را دارد. گرچه چندان تفاوتی هم نمی‌کند! آنها که در این زمینه تخصصی دارند، چه کرده‌اند که از امثال من انتظار می‌رود، درحالی که خانواده‌ها در سکوت عزیزانشان را به خاک سرد می‌سپارند؟ احتمالا تعجب خواهید کرد، اما موضوع حوادث جاده‌ای و شهری در ایران به یک مبحث قابل توجه در مطبوعات و رسانه‌های بین‌المللی و به یک مبحث اجتماعی در حوزه آسیب‌شناسی روانی-اجتماعی ایران تبدیل شده و این سوال را مطرح کرده که در جاده‌های ایران چه خبر است که به‌گفته مدیرکل راهداری و حمل‌و‌نقل جاده‌ای استان یزد میزان مرگ‌ومیر در آنها تقریبا با هفته‌ای یک سقوط هواپیمای مسافربری برابری می‌کند؟ حد نگرانی اکنون تا به آنجا رفته که براساس آخرین اطلاعات چنین حوادثی تاثیر بسیار بدی بر صنعت توریسم ایران گذاشته که البته دو نمونه آن را نگارنده شخصا در وین تجربه کرده است. تلخ وگزنده است، اما فرشته مرگ، در بخش کارتکس حمل‌و‌نقل، به‌خاطر حضور در جاده‌های ایران، فرصت زیادی برای سرکشی به دیگر نقاط جهان را ندارد!

کنترل ریسک به جای کنترل نرخ سود

در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: هفته گذشته بار دیگر همانند چند سال گذشته بانک مرکزی با صدور بخشنامه‌ای بانک‌ها را ملزم به کاهش نرخ سود سپرده‌ها کرد. طی 10 سال گذشته چندمین بار است که بانک‌ها ملزم به کاهش نرخ سود می‌شوند، اما طی این سال‌ها به دلایل مختلف بانک‌ها در عمل تن به کاهش نرخ سود نداده‌اند. در سه سال اخیر نیز به دلیل کاهش نرخ تورم، بانک مرکزی به طرق مختلف تلاش کرده نرخ سود را کاهش دهد. اما هر بار پس از گذشت مدتی از صدور بخشنامه، بانک‌ها با روش‌های بدیعی از اجرای کامل کاهش نرخ سود به‌خصوص برای سپرده‌گذاران کلان خود سر باز زده‌اند و بعید به‌نظر می‌رسد این بار نیز اتفاقی متفاوت از دفعات پیش رخ دهد. این سوال مطرح می‌شود درحالی‌که عمده هزینه تمام شده بانک‌ها سود پرداختی به سپرده‌گذار است؛ بنابراین بانک‌ها باید از کاهش نرخ سود استقبال کنند؛ چون باعث کاهش هزینه‌های آنها و در نهایت افزایش سودآوری برای سهامداران بانک خواهد شد؛ بنابراین چرا اکثر بانک‌ها از کاهش نرخ سود استقبال نمی‌کنند؟

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *