زندگینامه امام موسی کاظم (ع)
امام موسی کاظم (ع ) چندین بار به زندان افتاد و عاقبت در زندان سندی بن شاهک در بغداد از دنیا رفت. علی بن موسی الرضا امام هشتم شیعیان ، فاطمه معصومه و ابراهیم از جمله فرزندانش هستند.برخی منابع از هوش سرشار ایشان در دوران کودکی یاد میکنند. محمدباقر مجلسی داستانی را روایت میکند که در آن ابوحنیفه به دیدار امام جعفر صادق ( ع ) میآید تا از او در مورد مسئلهٔ سؤال کند که با پسرش امام موسی کاظم ( ع ) که در آن موقع پنج سال داشت مواجه میشود. ابوحنیفه سؤالی را که برای امام جعفر صادق ( ع ) آماده کرده بود از ایشان میپرسد: پسر! گناه از کجا صادر میشود؟ از طرف خداست یا از طرف بندهٔ خدا؟
امام موسی کاظم ( ع ) پاسخ میدهد: یا از طرف خداست و بنده هیچ نقشی در آن ندارد که در آن صورت خداوند بنده را به خاطر چیزی که در آن نقشی نداشته تنبیه نمیکند. یا از طرف خداوند و هم از طرف بنده است که در آن صورت خداوند شریک قوی تر است و شریک قوی تر حق ندارد ضعیف تر را به خاطر گناهی که هر دو در آن نقش داشتهاند تنبیه کند. یا از طرف بنده است و خدا در آن نقشی ندارد که در آن صورت اگر خدا بخواهد بنده را میبخشد و اگر نخواهد تنبیه میکند، و خدا کسی است که کمکش در همه حال طلب میشود. نقل است که ابوحنیفه با شنیدن این پاسخ، خانهٔ امام جعفر صادق ( ع ) را ترک کرده اظهار داشت: این پاسخ برایش کافی بوده است.
امام موسی کاظم( ع ) به خاطر صبر زیاد و به این دلیل که خشمش را فرومیخورده است، به کاظم ملقب شد. همچنین به این دلیل که نسبت به کسانی که به او بد کرده بودند مهربان و بخشنده بوده است به این نام نامیده شد.
امام موسی کاظم( ع ) چندین بار در طول زندگی اش به زندان افتاد. اولین بار به دستور مهدی، خلیفه عباسی، دستگیر و به بغداد منتقل شد.
دومین حبس امام موسی کاظم( ع ) در پی بحثی که با هارون الرشید بود. خزایی رئیس نگهبانان قصر هارون الرشید از خوابی روایت میکند که باعث شد هارون الرشید، امام موسی کاظم( ع ) را آزاد کند. خزایی نقل میکند که «فرستادهای از طرف هارون نزدم آمد در ساعتی از شب که هیج وقت قبلا نیامده بود؛ و با چنان عجلهای مرا از جایی که خوابیده بودم بیرون کشید که حتی فرصت لباس پوشیدن پیدا نکردم. خیلی وحشت کرده بودم. وقتی به قصر رسیدم، خلیفه را دیدم که روی تختش نشسته بود. سلام کردم اما خلیفه ساکت حرفی نمیزد و این باعث شد بیشتر وحشت کنم. خلیفه سپس گفت «می دانی برای چه در این وقت شب پی ات فرستادم؟»
گفتم: به خدا که نه! ای امیر المومنین گفت: آگاه باش که چند لحظه پیش خواب دیدم که یک حبشی نیزه به دست به نزدم آمد و گفت: موسی را در دم آزاد کن وگرنه با همین نیزه ذبحت میکنم. حالا برو و آزادش کن. گفتم: ای امیرالمؤمنین! بروم و موسی پسر جعفر را آزاد کنم؟ گفت: بله! برو موسی پسر جعفر را آزاد کن... سه هزار درهم به او بده و از قول من بگو که اگر میخواهد با ما بماند، هر چه بخواهد بدست خواهد آورد، اما اگر ترجیح میدهد به مدینه برگردد، اجازه دارد تا چنین کند. به زندان رفتم و دیدم که امام موسی کاظم ( ع ) بیدار شده منتظرم نشسته است. گفت: در خواب پیغمبر خدا را دیدم که به من گفت: موسی! تو به ناحق به زندان افتادهای، کلماتی که میخوانم را با من تکرار کن، همانا امشب را تا پایان در زندان نخواهی ماند.
تأثیر علمی آن بزرگوار
امام موسی کاظم(ع) با جمع روایات و احادیث و احكام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را كه با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام یافته بود حفظ و تقویت كرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری كرد كه جان خود را فدا ساخت.
شخصیت اخلاقی امام موسی الكاظم (ع)
امام موسی الكاظم (ع) در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیكران خویش تربیت می فرمود.
شب ها به طور ناشناس در كوچه های مدینه می گشت و به مستمندان كمك می كرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در كیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می كرد. صرار (كیسه ها) موسی بن جعفر در مدینه معروف بودو اگر به كسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت معذلك در اطاقی كه نماز می گذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.
منبع: باشگاه خبرنگاران