به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم ابراهیم کارخانهای می خوانید: پایه و اساس آمریکا از ابتدای تأسیس این کشور بر خصلتهای استکباری همچون تجاوزگری، زورگویی و پیمانشکنی استوار است و شواهد تاریخی نشان میدهد که آنگلوساکسونها با اشغال سرزمین مادری سرخپوستان و کشتار ساکنان بومی، کشور آمریکا را بنا نهادند. این ویژگیها بهخصوص ویژگی بدعهدی در طول عمر این کشور همچنان ادامه دارد؛ بهگونهای که در عصر حاضر که آمریکاییها بیش از دیگران، مدعی پایبندی به عهد و پیمان هستند، یقیناً هیچ کشور دیگری را بدعهدتر از آمریکا نمیتوان سراغ گرفت، چراکه جوهره آمریکا ایجاب میکند که منافع این کشور، به هر قیمتی، حتی به بهای بدنامی و رسوایی مضاعف، حفظ شود. این واقعیت، در مواضع اعلامی و اعمالی مقامات کاخ سفید در ادوار مختلف – چه جمهوریخواه و چه دموکرات- بارها شنیده و دیدهشده که جدیدترین آن، اظهارات بیپرده «نیکی هیلی»، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل است که چندی پیش گفته بود؛ آنچه در تمام توافقات صورت گرفته توسط آمریکا حائز اهمیت بوده، منافع این کشور است و بهاینترتیب، تأکید کرد هر جا منافع واشنگتن خدشهدار شود، چیزی به اسم «عهد و پیمان»، فاقد وجاهت و اعتبار خواهد بود. وزیر امور خارجه و رئیسجمهور سابق آمریکا هم بهکرات بر اصل رعایت منافع آمریکا صحه میگذاشتند و تلویحاً یا تصریحاً تأکید میکردند که معاهدات با کشورها را تا زمانی قبول دارند که در عرض منافع آمریکا نباشد.
دیروز همهکاره امروز هیچکاره!
در یادداشت روزنامه کیهان به قلم جعفر بلوری می خوانید: «اکتبر» (مهر ماه) قرار است، طی پروسهای که غربیها دیکته کردهاند، پایبندی ایران به برجام از سوی ترامپ تایید یا رد شود. آمریکا وظیفه بررسی مسئله پایبندی ایران به متن توافق هستهای با کشورهای گروه 5+1 را بر عهده دارد و طبق این قانون، هر 90 روز یک بار باید به کنگره گزارش دهد. طبق این پروسه، آمریکاییها هر سه ماه یک بار با نیمنگاهی به گزارش آژانس و صد البته با تشخیص خود! تصمیم میگیرند که پایبندی ایران به برجام را تایید یا رد کنند! ساز و کار درست مثل متن برجام، دقیق نوشته شده است اما اینکه این ساز و کار به نفع چه کسی اینقدر دقیق نوشته شده، سؤال مهمی است که پاسخ آن کاملا روشن است!. دولت آقای روحانی اما طبق گزارشهای رسمی آژانس، همواره فراتر از تعهداتش عمل کرده و آمریکاییها هم تاکنون به این امر اعتراف کردهاند. سوای اینکه، این تاییدات تاکنون آورده اقتصادی هم برای ما داشته یا صرفا، به عاملی برای زنجیرهایها جهت راه انداختن تبلیغات و فریب افکار عمومی تبدیل شده است، سؤالی که همواره مطرح بوده این است که در این بین، «چه کسانی باید پایبندی طرف مقابل را به انجام تعهداتشان تایید یا رد کنند؟» اگر پاسخ «ستاد پیگیری برجام» است که، بماند...!
مهارتهای زندگی، نیاز نوجوانی
در یادداشت روزنامه جام جم می خوانید: هر انسانی بعد از ورود به عالم هستی دورههای متفاوتی از عمر را پشت سر میگذارد که از کودکی شروع میشود، به نوجوانی و جوانی میرسد و به میانسالی و سالمندی ختم میشود. بنابراین واضح است اگر میخواهیم دوران سالمندی خوبی داشته باشیم باید در دوران ابتدایی عمر بویژه کودکی و نوجوانی مراقبتهایی را انجام دهیم و زندگی با کیفیتی را تجربه کنیم. در دنیای کنونی بر رشد و تکامل همهجانبه کودکان و نوجوانان سرمایهگذاری میشود چراکه این اصل پذیرفته شده است که دیگر بمباران درسی و تئوری، پاسخگوی نیاز آنها نیست. در واقع در جهان امروزی در کنار آموزشهای تئوری، به آموزش مهارتهای زندگی از جمله نقدپذیری، اجتماعپذیری، قدرت تحمل یکدیگر و مهارت نهگفتن توجه میشود. ارائه آموزشهای اینچنینی نیز وظیفهای است که هم برای حاکمیت، هم برای خانوادهها تعریف شده و هم برای گردانندگان محیطهای عمومی که دانشآموزان در آن وقت میگذرانند، تعریف شده تا آنچه سلامت جسم و روان نوجوانان را تهدید میکند و به سمت ناهنجاریها سوق میدهد، از میان برداشته شود و افراد را نسبت به خطرات احتمالی واکسینه کند. به این ترتیب هم نهادهای فرهنگی و هم نهادهای تعلیم و تربیت باید دست به دست هم بدهند و وارد عرصه شوند و کاری کنند تا انسان توسعه یافته که در عصر کنونی درباره آن زیاد صحبت میشود، شکل بگیرد.
دیرالزور گورستان آرزوهای شیطان بزرگ
سید عبدالله متولیان در یادداشت روزنامه جوان نوشت: پیدایش و ظهور انقلاب اسلامی در آغاز قرن پانزدهم قمری را میتوان سرآغاز تحولات بنیادین در عرصه روابط بینالمللی و تغییر در ساختارهای قدرت در جهان نامید. با افول و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه پایانی قرن بیستم، نظام سلطه با درخشش و تلألو بیداری اسلامی ملتهای مسلمان در سطح جهان، بهویژه در غرب آسیا متأثر از رایحه انقلاب اسلامی ایران مواجه شد. در سالهای پایانی قرن بیستم میلادی 60 نفر از استراتژیستهای امریکایی «استراتژی امنیت ملی امریکا در قرن 21» را تهیه کردند. بر اساس این استراتژی پیشبینی شد که قرن 21 سرآغاز تحرکات تروریستی باشد و حتی حمله تروریستی به ساختمان تجارت جهانی نیز پیشبینی شد. ترس از فروپاشی هژمونی امریکا مهمترین ویژگی این استراتژی بوده و تلاش برای بقای هژمونی امریکا اصلیترین محورهای آن را تشکیل داده است.
«محرومیت زدایی» شعار می خواهد یا جهاد؟
در یادداشت روزنامه خراسان می خوانید: نمی دانم وقتی می شنوید «روستاهای محروم» چه تصویری در ذهنتان نقش می بندد؛ بگذارید نمونه ای از این محرومیت را برایتان بگویم. سال ها قبل درسفری به یکی از شهرستان های مرزی عازم شدم، هیچ گاه فکر نمی کردم در کشورم هنوز جایی باشد که خانواده و خانواده هایی در یک روستا در خانه و کاشانه شان «توالت» نداشته باشند و با وجود این که بزرگتر خانواده 60 سال دارد اما در تمام این سال ها تمام اعضای خانواده هنوز به شیوه صحرایی قضای حاجت می کنند... حالا شما هم این میزان محرومیت فکری و فرهنگی را در ذهن وضمیرتان حلاجی و این «داستان» را تا آخرش تصور کنید. می دانم تصورش هم سخت است؛ این گونه محرومیت حتما که در جایی بدون درس و مدرسه است، حتما که جایی بی آب و برق است، حتما که بیکاری آن جا فریاد می زند، حتما که آن جا اعتیاد جا خوش می کند و... در چنین شرایطی چه کسانی باید غبار این محرومیت از چهره مردمان نجیب چنین مناطقی بزدایند؟ دولت ها اگر می توانستند که قدم برمی داشتند. نه این که نمی توانند، شاید نمی دانند، شاید گذرشان به مناطق محروم نمی افتد. شاید آن قدر برنامه «حضور در همایش» دارند که فرصت «حضور در روستای محروم» را ندارند.
فرصت های خلق سوال و شبهه
در یادداشت روزنامه رسالت که بهزاد حمیدیه نوشته، می خوانید: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با طلاب تهرانی فرمودند: «دوران کنونی برای حوزههای علمیّه و برای روحانیّت یک اختصاصاتی دارد، یک ویژگیهایی دارد که با دورانهای قبل فرق میکند که این اختصاصات به نفع روحانیّت است، در جهت توفیق روحانیّت است». ایشان یکی از امتیازات مزبور را «خلق سؤال» و «کثرت سؤالات» دانستند. نگاه مثبت ایشان به این امر و تصریح به اینکه «سؤال خیلی چیز بابرکتی است»، درست در نقطه مقابل نگاهی است که اگر نگوییم نگاه غالب، دستکم میتوان گفت رویکردی رایج در میان برخی مراکز فرهنگی- دینی ما است و سوال را شبهه افکنی میداند و مایه دردسر، موی دماغ، موجب تضعیف ایمان، مستحق سرکوب و سزاوار خفه کردن و بلکه دستمایه سوء ظن و لعن و چند چیز دیگر. نیمه پر لیوان را دیدن و مثبت نگری از آثار بصیرت، همه جانبه نگری و حکمت است و طبعا آنچه موجب رشد اندیشه و فرهنگ میشود، مدیریت حکیمانه است نه رویکرد طرد و سرکوب.اما اجازه دهید ببینیم، کدام نگاه درست است، سؤال و کثرت آن مفید است یا آسیب زا؟ اگر سؤال «چیز بابرکتی است»، پس چرا طرح کنندگان سؤالات یا روشنفکرانی که ابعاد مختلف دین را زیر سؤال می برند یا از بیانات و استدلالات آنان، سؤالاتی در ذهن نسل جوان شکل میبندد، مورد تکریم و تقدیر قرار نمیگیرند؟ رهبری معظم به صراحت فرمودند: «این خطا است که ما خیال کنیم سؤال و شبهه را دشمن همیشه به وجود میآورد؛ بله، گاهی هم دشمن یک سؤال یا شبههای را به وجود میآورد؛ امّا سؤال و شبهه از ذهن خلّاق انسان متولّد میشود».
قزاقستان؛ ایستگاه بررسی مسائل جهان اسلام
افشار سلیمانی سفیر سابق ایران در جمهوری آذربایجان در یادداشت روزنامه ایران نوشت: حسن روحانی روز گذشته در اولین سفر خارجی خود پس از انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهوری ایران با پذیرش دعوت رسمی نورسلطان نظربایف، همتای قزاقی خود برای شرکت در نخستین اجلاس علم و فناوری کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی، عازم شهر آستانه پایتخت قزاقستان شد. حضور و دیدارهای چندجانبه رئیس جمهوری در خلال این سفر در شرایطی است که منطقه و نظام بینالملل در فضای ملتهب ناشی از اختلافات سیاسی، مذهبی و بحرانهای موجود جهان اسلام قرار دارد. چنانکه معضلاتی مانند فقر، اشتغال، امنیت غذایی، مشکلات زیست محیطی و مسائل آب و انرژی در کشورهای اسلامی خودنمایی میکند که حل آنها مزید بر تقویت وحدت در سایه پیگیری همکاریهای علمی و فناوری، میسر خواهد بود. از مهمترین اهداف و برنامههایی که در اجلاس آستانه و در راستای هدف این نشست در دستور کار قرار گرفته است، میتوان به بررسی سند 10 ساله (2016-2026) در زمینه علم وفناوری اشاره داشت که در چارچوب آن، چگونگی همکاریهای آموزشی در دنیای اسلام، حل معضلات کشورهای اسلامی و استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای کشورهای اسلامی مشخص خواهد شد.
جای خالی دولت
یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: كاهش سود بانكی در یكی دو هفته اخیر جابهجایی معناداری در سپردههای مردم در بانکهای دولتی پدید آورده است. اگرچه كاهش سود بانكی همواره مورد درخواست اقتصاددانان و تولیدكنندگان بوده و ضرورت آن برای به حركت درآمدن چرخهای تولید امری اجتنابناپذیراست اما از قرار معلوم، دولت برای بهره برداری از این اقدام ضروری، برنامه ریزی دقیق و كاملی ندارد. حركت بخشی از سپردههای مردم از بانکهای دولتی به سمت بانکهای خصوصی خاص كه برنامه اقتصادی معینی ندارند و صرفاً وعده سود بیشتر به سپرده گذاران دادهاند، نگرانی تكرار ورشكستگی مؤسسات مالی و اعتباری را به ذهن متبادر میکند. در این ماجرا بانك مركزی بازهم غیبتی سؤال برانگیز دارد و از سیاستگذاری و اعمال نظارت اطمینان بخش خبری نیست.
مسیر نادرست
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.